کازانتزاکیس، کافری وارسته
تهیه و تنظیم: محمود علیزاده
اگر از علاقه‌مندان به سینما یا ادبیات خارجی سوالی در مورد یکی از محبوب‌ترین فیلم‌ها یا کتاب‌هایی که تا به حال خوانده‌اند، بپرسید حتما به زوربای یونانی اشاره می‌کنند. اما شاید بسیاری از آنها آنتونی کوئین را بیشتر از نویسنده بزرگ آن بشناسند.

یا اگر سوالی در خصوص یکی از کتاب‌های ممنوع‌الچاپ بکنیم شاید در ذهنشان نام آخرین وسوسه مسیح بیاید. این کتاب‌ها که از متن‌شان فیلم‌هایی اقتباسی و موفق ساخته شده‌اند، امضای «نیکوس کازانتزاکیس» را به عنوان نویسنده بر خود دارند. نویسنده‌ای که همواره مسیح را برای رسیدن به حقیقت جست‌وجو می‌کرد، ولی هیچ کلیسایی در یونان حاضر به پذیرفتن جسد وی نشد.
نیکوس همیشه مطلوب
نیکوس کازانتزاکیس (Kazantzakis - Nikos) نویسنده، شاعر، روزنامه‌نگار، مترجم، اندیشمند یونانی در دوم دسامبر (به روایتی 18 نوامبر) 1883 در مرکز جزیره کرت به دنیا آمد. دوران کودکیش در گرماگرم جنگ‌های میهنی کرتیان با عثمانی‌ها گذشت و تاثرات وطن‌پرستانه شدیدی که این نویسنده جوان از قهرمانان آن جنگ‌ها پیدا کرده است در مجموعه آثارش به خصوص در «آزادی یا مرگ» منعکس است. وی خود اظهار می‌کند: «قسمتم این بود که در لحظه بحرانی جنگ کرت برای آزادی، در این سرزمین، به دنیا بیایم و بدین ترتیب از همان کودکی متوجه شدم دنیا مالک خیری است عزیزتر از زندگی، نوشینتر از سعادت: آزادی.» حتی شخصیت پدر نیکوس - که از فرماندهان و پیشتازان مبارزه با ترک‌ها بود- با روحیات پهلوان میکالیس قهرمان کتاب «آزادی یا مرگ» بی‌شباهت نیست.
محیطی که نیکوس دوران کودکی خود را در آن به سر برد ویژگی دیگری نیز داشت و آن خاصیت چندگانگی فرهنگی بود. در کرت فرقه‌های گوناگون مسیحی به همراه ترک‌های مسلمان همزیستی داشتند و این امر در شکل دادن به شخصیت نیکوس بی‌تاثیر نبود؛ شخصیتی که همه عمر خود را بر سر تجربه، فهم و درک فرهنگ‌ها وادیان و سنت‌های گوناگون - در حد توان و وسع خود - گذاشت.
در سال 1897 نیکوس به اتفاق مادر و خواهرش به جزیره ناکسوس نقل مکان کردند تا پدرش با آسودگی بیشتری به جنگ با عثمانی بپردازد. نیکوس طی مدت دو سال سکونت در این جزیره وارد مدرسه فرانسوی صلیب مقدس شد که توسط فرقه فرانسیسکن (پیروان فرانسوآ اسیزی، عارف مشهور ایتالیایی) اداره می‌شد. وی در آنجا زبان‌های ایتالیایی و فرانسوی را آموخت و با آیین مسیحیت بیش از پیش آشنا شد. تحصیل در این مدرسه نیز در عشقی که نیکوس بعدها به فرانسوا اسیزی و حضرت مسیح پیدا کرد بی‌تاثیر نبود. پس از آزادی کرت و مغلوب شدن عثمانی‌ها در سال 1898 نیکوس به آن‌جا بازگشت و در دبیرستان مشغول تحصیل شد.
سپس به آتن رفت تا به مدت چهار سال حقوق بخواند. از دانشگاه آتن با درجه عالی فارغ‌التحصیل شد و آن گاه دو سال به گشت و گذار در یونان پرداخت. او سپس بر خلاف میل پدرش که انتظار داشت به پارلمان یونان راه یابد و بدین طریق به کرت خدمت کند راهی فرانسه شد.
هرچه از هوگو، روسو، شاتو بریان، موسه و لامارتین به دستش می‌رسید می‌خواند. در کلاس‌های درس هانری برگسون شرکت می‌کرد و به شدت تحت تاثیر مفهوم «نیروی حیاتی» بود که برگسون بیان می‌کرد. تقریبا در همین ایام بود که با آثار نیچه آشنا شد. اندیشه‌های وی را با حرص و ولع بسیار پذیرفت و تا آخر عمر هم از نفوذشان خلاصی نیافت.
کم‌کم شروع به نوشتن آثار ادبی (رمان و نمایشنامه) کرد و در جنگ‌های بالکان در ۱۹۱۳-۱۹۱۲ وارد خدمت نظام شد. در سال ۱۹۱۴ به همراه آنگلوس سیکه لیاتوس، شاعر یونانی، به قصد دیدن زیارتگاه‌های یونان به شهرهای مختلف کشورش سفر کرد. در این زمان علاقه‌اش به مذهب چنان جلب شده بود که در زیارتگاه آتوس تصمیم گرفت ۴۰ روز ریاضت بکشد تا با مسیح ارتباط روحانی برقرار کند اما در این امر با شکست مواجه شد.
«با گذشت سالیان، اندک‌اندک دریافتم که برای جست‌وجوی چیزی که همه عمر به دنبالش بودم به «کوه مقدس» رفته بودم. آن‌جا رفته بودم تا دوست و دشمنی بزرگ، همتای قامت من بلکه بزرگ‌تر بجویم همو که در کنار من وارد عرصه مبارزه شود. روح من فاقد این ظرفیت و این شخصیت بود و از همین رو احساس خفقان می‌کردم.»
در سال ۱۹۱۷ نیکوس به اتفاق فردی پرتحرک به نام الکسیس زوربا به پلوپونزوس، جزیره‌ای در یونان رفت تا به استخراج زغال سنگ بپردازد.
آشنایی با زوربا برای وی الهام‌بخش خلق کتابی به نام «زوربای یونانی» شد که نیکوس آن را در سال 1945 نگاشت.
نیکوس در سال ۱۹۱۹ برای تصدی پست مدیر کلی رفاه عمومی به آتن رفت، در ماموریتی ویژه شرکت کرد و طی آن، ۱۵۰۰۰۰ یونانی را از قفقاز به مقدونیه برگرداند. پس از بازگشت از مقام خود استعفا داد و دوباره به جست‌وجوهایش در قالب سفر ادامه داد.
ابتدا به وین رفت. در آنجا به مطالعه آثار بودا پرداخت و تحت تاثیر مفهوم «نیروانا» قرار گرفت. سپس به برلین سفر کرد و رهبری یک گروه کمونیستی را بر عهده گرفت. در این سال‌ها بین لنین و بودا حیران و سرگردان بود اما عشق او به بودا و کمونیسم هم کمرنگ شد و در سال 1924 آلمان را ترک گفت و به شمال ایتالیا رفت. 11 هفته در آسیسی توقف کرد. در آن‌جا به عشقی تازه گرفتار آمد؛ معشوق جدید سن فرانسیس بود. این سیر و سلوک و کاوش، خاطرات و تجربیاتی را پدید آورد که 30 سال بعد نیکوس در کتاب «مرد بینوای خدا» به گوشه‌هایی از آن اشاره می‌کند.
در سال ۱۹۲۴ نیکوس به کرت بازگشت و در حالت انزوا سرودن دیوان بلند اشعار خود با عنوان «اودیسه روایتی نو» که در واقع دنباله و مکمل اودیسه هومر، شاعر کلاسیک یونانی است، را آغاز کرد. کتاب شامل ۳۳‌هزار بیت شعر است و سرودن آن ۱۵ سال وقت گرفته است. قهرمان کتاب اودیسه تنها و مصممانه وادی‌های گوناگونی را برای کشف جوهر زندگی طی می‌کند. نیکوس به سال ۱۹۲۷ برای شرکت در دهمین سالگرد انقلاب اکتبر به مسکو رفت و پس از این مسافرت، احساساتش نسبت به کمونیسم رنگ باخت؛ هرچند که مانند بسیاری دیگر از اندیشمندان به صورت مرتب و پیگیر به آرمان عدالت‌خواهی می‌اندیشید. او در سال ۱۹۳۵ پس از سال‌ها گشت و گذار در فرهنگ و تفکر مغرب زمین، به ژاپن و چین سفر کرد و موفق شد گوشه‌ای از فرهنگ مشرق زمین را نیز از نزدیک ببیند. حاصل این سفر کتابی است با نام «کتاب سنگی» که نیکوس آن را به زبان فرانسه نوشته است.
در سال 1945 وارد سیاست شد و برای مدت کوتاهی به مقام وزارت فرهنگ یونان رسید؛ اما زود استعفا داد تا بار دیگر به کار محبوب خود نویسندگی بازگردد. در 1947 مشاور ادبی یونسکو شد و در شهر کوچک آنتیپ در نزدیکی «نیس» ساحل «کوت دازور» فرانسه اقامت گزید و سه کتاب به نام‌های «مسیح باز مصلوب»، «آخرین وسوسه مسیح» و «مرد بینوای خدا» را نگاشت که همه به طور مستقیم یا غیرمستقیم به افکار و زندگی و تعالیم حضرت مسیح مربوط می‌شوند. او در ابتدا کتاب «مسیح باز مصلوب» را نوشت. داستان در یونان جریان می‌یابد. جشنی بر پاست و اهالی روستا در کرت خواهان ترتیب دادن نمایشی درباره مسیح هستند. مانیولیوس چوپان، نقش مسیح را بر عهده می‌گیرد اما کم کم روحیات مسیح بر وی اثر می‌گذارد. از دنیا رو برمی‌تابد و مصمم می‌شود طبق آیین مسیح زندگی کند و در این راه برای نجات انسان‌ها، دردها و رنج‌های بسیاری را بر جان می‌خرد و حتی عده‌ای هم به عنوان پیرو گرد او جمع می‌شوند. اما با مخالفت‌های تجار و کشیشان مواجه می‌گردد و عاقبت مسیح‌وار به دست مردمی که تحریک شده اند، کشته می‌شود. این کتاب در یونان و حتی کشورهای دیگر سر و صداهای زیادی ایجاد کرد به طوری که روحانیان مسیحی کرتی، کازانتزاکیس را مرتد شمردند. در این سال‌ها نیکوس کتابی دیگر به نام «آخرین وسوسه مسیح» نوشت. این اثر البته ملغمه‌ای از عنصر خیال و وقایع تاریخی زندگی حضرت مسیح است. او در این اثر به زندگی خاص حضرت مسیح توجه ندارد و بیشتر خواهان نشان دادن رنج‌‌ها و دردهایی است که بر کسانی که خواهان تعالی روح هستند، می‌رود. نیکوس کازانتزاکیس در اواخر عمر اثری دیگر به نام «برادرکشی» را منتشر کرد. قهرمان این کتاب کشیشی به نام پدر یاناروس است که قربانی دو دشمن سرسخت (سلطنت‌طلبان و کمونیست‌ها) می‌شود. در این کتاب نیز عشق و علاقه وافر نیکوس به شخصیت حضرت مسیح و تعالیم اخلاقی او به وضوح آشکار است هر چند که او هیچ وقت دید و نظر مثبتی نسبت به روحانیان مسیحی و کلیسا نداشت.
نیکوس کازانتزاکیس در سال ۱۹۵۷ در آلمان و پس از سفری نسبتا طولانی به شرق درگذشت در حالی که خود اذعان می‌کرد کاوش‌ها و جستارهایش ناتمام باقی مانده‌اند.
اغلب او را با کتاب ممنوع الانتشارش، آخرین وسوسه‌ مسیح می‌شناسیم؛ اما دنیای کازانتزاکیس به یک کتاب و یک اندیشه ختم نمی‌شود. آثار او معرف سیر فکری او و نتیجه متفاوت، متنوع و گاه کاملا متضاد با یکدیگر اندیشه او هستند.
کازانتزاکیس در جایی صراحتا خود را یک بلشویک افراطی می‌خواند و در جای دیگر، ادعا می‌کند که از تمام رنگ‌ها و عقیده‌ها آزاد شده است؛ چرا که مقام روح خلاق را بالاتر از تمام عقاید می‌داند. کازانتزاکیس همیشه در حال سفر است و به دنبال هدفی واحد: یافتن خدا.
او در راه خود به پیشوایانی چون مسیح و بودا برمی‌خورد و این پیامبران لحظه‌ای چند او را غرق در امید می‌کنند، اما نمی‌توانند پایبندش کنند.
کازانتزاکیس مسیر تعقیب برای یافتن خدا را در کتاب سیر و سلوک ترسیم کرده است. این رساله فلسفه‌ زندگی اوست و بر اساس گفته‌ خودش دانه‌ای است که دیگر آثار او از آن روییده‌اند.
کینه‌ای که بسیاری از مسیحیان از او و آثارش به دل داشتند، سر انجام باعث شد تا در هنگام مرگش در سال 1957 هیچ کدام از کلیساهای یونان او را نپذیرند و ناچار جسد او را به مورگ سپردند تا در کنار اجساد مجهول‌الهویه نگهداری شود.
بسیاری پس از خواندن کتاب‌های «عشق یونانی» و «مسیح» و «مسیح باز مصلوب» و بعضی از آثار دیگر کازانتزاکیس، او را نویسنده‌ای معتقد به دیانت مسیح پنداشته‌اند و حال آن که این تصور چندان درست نیست. او به تناوب و گاه در آن واحد، هم مسیحی بوده است و هم بی دین، هم آنارشیست و هم اومانیست، و حکیم رواقی. او نیز مانند الگرکو نقاش بزرگ یونانی الاصل به هیچ مکتبی تعلق ندارد و خود نیز بنیانگذار هیچ مکتبی نیست. او پیش از هر چیز کرتی است و خصایص روحی‌اش خصایص روحی مردم کرت.
امروزه در موزه تاریخ شهر کرت قسمتی به نیکوس کازانتزاکیس اختصاص داده شده است و در آن میز تحریر، کتابخانه و مقداری از وسایل شخصی همراه با دست نوشته‌های این نویسنده بزرگ، نگهداری می‌شود.
نگاهی به برخی آثار نیکوس
آخرین وسوسه: در 1951 نوشته و در 1954 در آتن منتشر شده است. مسیح در آن دم که به بالای صلیب می‌رود تا جان بسپارد، در یک لحظه دستخوش آخرین وسوسه می‌شود، و آن اینکه به واقع دچار مصایب نشده و زجر و آزار ندیده است و به جای اینکه راه دشوار ریاضت را طی کرده و مسیح شده باشد زن گرفته و بچه‌دار شده و در کنار مرثا و مریم [خواهران الیعاذر، همان کسی که به انفاس عیسی دوباره زنده شد] با زندگی یک انسان ساده و خوشبخت سر می‌کند. لیکن این آخرین وسوسه از جلو چشمانش محو می‌شود و او را بار دیگر روی صلیب می‌یابد و تسکین پیدا می‌کند، زیرا می‌بیند که همچنان به صلیب کشیده شده؛ یعنی رسالتش را انجام داده و از دنیا نجات یافته است. این کتاب، ‌به‌رغم ظواهر امر، شرح حالی ولو خیالی از مسیح نیست، بلکه بیشتر راوی اعترافات مردی است که برای رستگاری بشر مبارزه می‌کند.
در طول این ریاضت مداوم و در جریان دردها و مصایبی که هر‌لحظه با آنها دست به گریبان است و کازانتزاکیس به آنها نام «سیری بی‌انتها به سوی بلندی‌ها» می‌دهد.
آزادی یا مرگ: در 1950 با عنوان اصلی کاپیتان میخالیس نوشته و در 1953 در آتن منتشر شد. در این کتاب که قهرمان اصلی آن کاپیتان یا پهلوان میخالیس است و این مرد از بسیاری جهات پدر خود نویسنده را به یاد می‌آورد، خیالبافی افسانه‌وار و سرگذشت واقعی پی در پی به هم می‌آمیزند. نویسنده در فصل‌های اول کتاب دیگرش با عنوان نامه به ال گرکو نیز چهره این مرد عبوس، ساکت، خشن و سازش‌ناپذیر را که حتی ترس و وحشت را در میان خانواده خود حکمفرما می‌ساخت، مجسم کرده است. در کتاب آزادی یا مرگ که در آن داستان دو شورش جزیره کِرت را _در سال‌های 1889 و 1897 بر ضد ترکان عثمانی_ یکجا به هم درآمیخته است، پهلوان میخالیس به عنوان مظهر شورش و قیام در برابر آنچه انسان را زجر داده و زندگی او را به صورت سرنوشتی ساده و بی‌اهمیت درآورد؛ نمودار می‌شود.
زوربای یونانی یا آلکسیس زوربا: سال ۱۹۱۷،‌همراه با یکی از دوستان اتفاقی خود به نام گئورگس زوربا، به کار استخراج یک معدن زغال‌سنگ قهوه‌ای در محلی به نام پراستووا، در منطقه ماینا، واقع در منتهی‌الیه شبه جزیره (پلوپونسوس)، پرداخت. بیست و پنج سال بعد که یونان در تصرف آلمانی‌ها بود، به یاد آن واقعه زودگذر ولی فراموش‌ناشدنی افتاد و از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۳ در آیگینا کتابی به نام آلکسیس زوربا نوشت. موضوع کتاب به داستانی ساده محدود می‌شود: جوانی شهری تصمیم می‌گیرد با کمک مردی یونانی به نام آلکسیس زوربا که برحسب اتفاق باهم آشنا شده‌اند، به استخراج یک معدن زغال‌سنگ قهوه‌ای بپردازد؛ ولیکن چون تجربه کافی و پول و شاید شور و شوق واقعی، برای چنین کاری ندارد تلاشش به ثمر نمی‌رسد و به ناکامی می‌انجامد.
برادران دشمن: نخستین تحریر آن به سال 1949 نوشته شد و سال 1954 در آن تجدیدنظر شد و سال 1963 در آتن انتشار یافت. این رمان شرح داستان‌های فاجعه‌بار جنگ داخلی است که از 1944 تا 1947 یونان را به خاک و خون کشید. محل وقوع این داستان‌ها کاستلوس، دهکده‌ای یونانی در اپیروس است.
عریضه به ال گرکو: در ۱۹۵۵-۱۹۵۶ نوشته شد. مرگ به نویسنده مهلت نداد تا آن طور که مایل بود در این داستان تجدیدنظر کند. عریضه به ال گرکو به راستی زندگینامه نویسنده نیست. کازانتزاکیس این را در مقدمه اثر بیان می‌دارد و می‌افزاید: «... تنها ارزشی که در زندگی خود قایل‌ام... مبارزه‌ای است برای ارتقای تدریجی و دست یافتن به قله‌ای که من خود آن را نگاه کِرِتی نامیده‌ام.» این اثر بیشتر گزارش مسیری معنوی است که مرحله به مرحله توصیف شده است و نویسنده آن را برای ال گرکو شرح می‌دهد که کرتی دیگری است و کازانتزاکیس از او به نام نیا و پدر معنوی خود یاد می‌کند.
آثار کازانتزاکیس: «مار و گل زنبق» (1906) - «در سفر» و «باغ صخره‌ها» - «نیسه فورنکاس»، «اولیس»، «مسیح» و «ملیساتره» (1953) - «زوربای یونانی»، «مسیح باز مصلوب»، «آزادی یا مرگ» و «آسیز بینوا»، مناظره سحرآمیز یونان، گزارش به خاک یونان و قاتل برادر(برادر کشی)فیلم‌هایی که بر اساس آثار اوساخته شدند: آنکه باید بمیرد (رنج‌های یونانی)، زوربای یونانی،آخرین وسوسه مسیح(آخرین وسوسه مسیح)

آرامگاه گازانتزاکیس در هرالکیون در جزیره کرت یونان