کوتاه درباره اوریانا فالاچی

سارا طالبیان

اسم اوریانا فالاچی که به میان می‌آید، واژه جنگ در ذهن تداعی می‌شود؛ جنگ جهانی دوم، جنگ ویتنام، جنگ هند و پاکستان، جنگ اعراب و اسرائیل، جنگ‌های آمریکای لاتین و ... او سخت مخالف جنگ بود؛ اما نوشتارش، رفتار و گفتارش همواره جنجالی و جنگ‌آفرین بود. ژوئن ۱۹۳۰، همزمان با فرمانروایی موسولینی در ایتالیا به دنیا آمد. شاید سرنوشت از همان آغاز او را همراه و همزاد جنگ زاده بود. جنگ جهانی دوم آغاز شد. فالاچی که به همراه پدرش به جنبش مقاومت زیرزمینی پیوسته بود، خیلی زود به این نتیجه رسید که جسارت حضور در مناطق جنگ خیز و آشوب زده دنیا را دارد. این بود که به عنوان خبرنگار جنگ شروع به کار کرد. دهه ۶۰، در اوج بحران جنگ ویتنام، یک سال را در ویتنام زندگی کرد و «زندگی جنگ و دیگر هیچ» را نوشت. « ... در اجتماعی که آتش و باروت، از انسان جز مشتی گوشت دریده از هم و لاشه‌ای خون آلود و کبود، چیزی بر جای نمی‌گذارد ...» شاید بتوان گفت این کتاب که شرح تجربیات و دیده‌های فالاچی در جنگ ویتنام است، یکی از بهترین کارهای وی است که در ایران ترجمه شده و مخاطب ایرانی با آن آشنا است.

پس از این دوره، فالاچی تا سال‌های دهه ۷۰، انرژی خود را صرف مصاحبه با شخصیت‌های شناخته شده سیاسی کرد. تنوع این اشخاص، سبک مصاحبه گری او و جسارت و تندی او در مصاحبه، دلیل اصلی شهرت وی در سال‌های بعد بود. حاصل این دوره از زندگی فالاچی، کتاب «مصاحبه با تاریخ» بود که در ۱۹۷۴ منتشر شد. ۱۹۷۵، «نامه‌ای به کودکی که هرگز زاده نشد» را نوشت. پرداختن فالاچی به مسائل زنان، در نوشته‌های بعدی وی نیز همواره با پیشداوری و احساسات صرف همراه بود و پشتوانه محکم نظری به همراه نداشت. فالاچی در «جنس ضعیف»، که سال‌ها پیش در ایران ترجمه شد، به مسائل مربوط به زنان آسیایی می‌پردازد. «یک مرد» شرح خاطرات دوران کوتاه زندگی مشترک فالاچی با انقلابی معروف یونانی، الکساندر پاناگولیس است. هرچند این کتاب نسبت به دیگر کارهای او از پرداخت و ساختار بهتری برخوردار است اما باز هم صرفا در حد نوعی گزارش باقی می‌ماند. در اینجا هم فالاچی تنها از دریچه احساس خود به وقایع این دوره از تاریخ یونان نگاه می‌کند و مثل همیشه شخصیت و دوست داشتن‌های خود اوست که باعث شرح و بسط موضوع می‌شود. عدم تحقیق و بررسی ژرف در مورد موضوعات مختلفی که فالاچی دست مایه آثار خود قرار داده، نقطه ضعف اساسی بیشتر آثاری است که از او در ایران ترجمه شده است. بدون شک اوریانا فالاچی روزنامه‌نگاری حرفه‌ای، جسور و پویا بود. او نویسنده نبود؛ اما گزارشگر توانای وقایع مهم تاریخی و سیاسی عصر خود بود که هرگز تنوانست از سلطه ذهنیات و پیشداوری‌های اغلب بی‌پایه خود رها شود.