همراه «توران مهرزاد»؛ بازمانده گروه تئاتر نوشین
نامه گروه را به مصدق رساندم
فاطمه بزرگمهری راد ملقب به توران مهرزاد یادگار دوران شکوه تجربههای تئاتری دهههای نخستین سده جاری و از همراهان بزرگانی چون حسین خیرخواه، حسن خاشع، عبدالحسن نوشین (پدر تئاتر نوین ایران)، محمدعلی جعفری، کهنمویی و...
بهزاد خاکینژاد
فاطمه بزرگمهری راد ملقب به توران مهرزاد یادگار دوران شکوه تجربههای تئاتری دهههای نخستین سده جاری و از همراهان بزرگانی چون حسین خیرخواه، حسن خاشع، عبدالحسن نوشین (پدر تئاتر نوین ایران)، محمدعلی جعفری، کهنمویی و... است که در سالهای آغازین حضور فرهنگی زنان و پایهریزی سینما و تئاتر در ایران رنج بسیاری را بر جان خریده و امروز در آستانه ۷۸ سالگی همچنان از بازیگران کارآزموده سینما، رادیو و تلویزیون به شمار میآید.
مهرزاد، همسر شادروان حسن خاشع (از بزرگان تئاتر)، مادر کامران خاشع (آهنگساز کنسرواتورهای ایتالیا) و خواهر ایران بزرگمهری راد (دوبلور) است که حضور در عرصه هنرهای نمایشی را از دوران دبستان و از گروه تئاتر نوشین در سال ۱۳۲۲، رادیو و دوبله را از سال ۱۳۳۶ و بازیگری سینما و تلویزیون را از ۱۳۴۰ آغاز کرده است. فیلمهای سینمایی «قرمز، هامون، لیلا، برج مینو، پری، برزخیها و... و سریالهای تلویزیونی «امامعلی، خانه سالمندان، اشک تمساح و...» نمونههایی ماندگار از بازیهای وی قلمداد میشود.
توران مهرزاد با اشاره به نام مستعار خود میگوید: «در دوران کودکی ما، فضای مذهبی خانوادهها اجازه نمیداد که دخترها به رشتههای هنری روی بیاورند، در نتیجه بسیاری از خانمهای هنرپیشه بدون اجازه خانواده و با نام مستعار به سینما و تئاتر میآمدند.
خانواده متدین من هم با حضورم در این رشته مخالفت میکرد، در نتیجه آقای نوشین نام توران مهرزاد را برایم برگزید تا به نام خانوادگیام خدشهای وارد نشود. از آنجایی که متولد مهرماه هستم، مهرزاد را برایم برگزیدند و توران هم نزدیک به نام خواهرم - ایران- بود. مادرم علاقه زیادی به فعالیت من در تئاتر داشت؛ اما پدر و برادرم از این رشته نفرت داشتند. مادرم با کمک دوستان خود، موقعیت حضور مرا در تئاتر فراهم کردند.»
توران مهرزاد نخستین بار در نمایشی مدرسهای در جشن دبستان مازیار تهران روی صحنه رفت. در آن جشن آقایان خیرخواه و خاشع و نوشین هم حضور داشتند. بعد از جشن این سه بزرگ تئاتر به پشت صحنه میروند و به مادر وی میگویند: «میخواهیم این دختر خانم عضو گروه تئاتر ما شود.» ولی مادر برای آنها توضیح میدهد که پدرش سخت با این کار مخالف است. از آنها اصرار و از مادر توران انکار. نتیجه اینکه پدرش پس از ازدواج صوری توران نوجوان با استاد حسین خیرخواه، که هم سن و سال پدرش بود، رضایت داد که او به تئاتر برود و توران مهرزاد نخستین بار نمایش «ولپن» و قراردادی به مبلغ ۳۰۰تومان هفت ماه در تئاتر فردوسی روی صحنه میرود.
خانم مهرزاد در این باره میگوید: «وقتی مبلغ قرارداد من تعیین شد، چشم همه خیره شده بود؛ چون این مبلغ در سال ۱۳۲۲ از ۳میلیون تومان امروز هم بیشتر بود.»
ایشان همچنین درباره جداییاش از آقای خیرخواه و ازدواج با حسن خاشع میگوید: «همانطور که میدانید ازدواج من با آقای خیرخواه جنبه صوری داشت و مجوز ورودم به تئاتر بود. خیرخواه برای من مثل یک پدر دلسوز بود و هم او بود که دست مرا در دست خاشع گذاشت و ما را به ازدواج یکدیگر درآورد. آنها هر دو از یاران و از اعضای گروه نوشین بودند.»
از آنجایی که فعالیت سیاسی جزئی از منش نوشین و گروهش به شمار میرفت، خانم مهرزاد همواره در زندگی با دشواری بسیار روبهرو بوده است. وی با گلهمندی از لطمههای آن سالها به زندگیاش اضافه میکند: «همسرم به طور غیابی محکوم به اعدام شده بود و زندگی ما به صورت پنهانی و در دخمههای گوشه و کنار شهر میگذشت. چند بار مورد بازجویی ساواک قرار گرفتم و از من میخواستند که جای فعالان سیاسی گروه نوشین را لو بدهم. بارها مرا تهدید کردند؛ اما وقتی با سکوتم مواجه شدند، دیگر کاری به کارم نداشتند. سال ۱۳۲۷ پس از عزیمت نوشین به شوروی، تئاتر فردوسی تعطیل شد و کار تئاتری را تخته کردند. کار به جایی رسید که جلوی فعالیتهای تئاتری ما را میگرفتند. تا آنجا که گروه ما دو ماه جلوی مجلس تحصن کرد. چند روز آخر را اعتصاب غذا کردیم تا اینکه دولت مجبور به صدور پروانه تئاتر سعدی شد. ما در آن روزها ۱۱ نفر بودیم و من یک بچه ۹ماهه داشتم. بعد از کلی جیغ و فریاد و آرتیستبازی و غش و ضعف، یک روز صبح هنگام ورود مصدق به مجلس، نامه تقاضای گروه را به او رساندم و او هم قول همکاری داد و تئاتر سعدی را راه انداختیم. به هر حال بعد از مهاجرت غیرقانونی نوشین و خاشع به شوروی، من ماندم و در تنهایی بچهام را بزرگ کردم.»
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و آتش کشیده شدن تئاتر سعدی هم کمتر به تئاتر پرداختم و بیشتر به رادیو تلویزیون و سینما گرایش پیدا کردم؛ چون دیگر بدون خاشع و گروهش دل و دماغ تئاتر نداشتم.
خاشع یک بار بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ به ایران آمد؛ اما من در همان سالهایی که او نبود به زور سیاسیون به طور غیابی از وی جدا شده بودم و با پشتسر گذاشتن این همه سختی در زندگی دیگر حاضر به زندگی با هیچ مردی نشدم.»
توران مهرزاد درباره حضور کمرنگش در سریالها و فیلمهای سالهای اخیر میگوید: «پیشنهاد کار زیاد است؛ اما من خیلی سختگیر هستم و نمیتوانم با شرایط نابسامان و سرسری تولیدهای امروز هماهنگ شوم. من هنوز هم با روحیه دوران تئاتر نوشین زندگی و کار میکنم و هیچگاه کار حرفهایام را به دستمزد میلیونی نمیفروشم. بعد از ۶۰ سال کار هنری تنها به آثارم، پسرم «کامران» و جوانهای پرشور تئاتر ایران افتخار میکنم و با این خاطرات به ته خط نزدیک میشوم.»
ارسال نظر