تجریش، محل تلاقی سنت و مدرنیته
سرمای هوا، آخرین نفسها را میزند. هوا هنوز کمی سرد است، سوز دارد ولی سوزش از صدای مطرب ته بازارچه تجریش سوزناکتر نیست.
سرمای هوا، آخرین نفسها را میزند. هوا هنوز کمی سرد است، سوز دارد ولی سوزش از صدای مطرب ته بازارچه تجریش سوزناکتر نیست.
عصر پنجشنبه است. وارد میدان قدس که میشوم بیاختیار به سمت غرب میدان یعنی بازار تجریش کشیده میشوم که از قدیمیترین مراکز خرید شمیرانات محسوب میشود، البته تغییراتی در این بازار صورت گرفته ولی هنوز هم بخشهایی از بافت قدیمی را در خود محفوظ نگه داشته است به خصوص حجرههای معروف بازار و تکیه بزرگ تجریش که هویت گذشته را در آنها میتوان دید دلم میگیرد و ناخودآگاه زُل میزنم به رشته کوههای جنوبی البرز که هنوز سفیدی خود را با ابهت تمام حفظ کردهاند.
قطرههای باران یک راست وسط چشمهایم مینشیند و نگاهم را از رشته کوههای ابریشمی دور میکند. زیر باران قدمهایم را تندتر میکنم. . . از پیچ سر خیابان میگذرم. میپیچم داخل کوچه بعدی و به نورهای رنگی نگاه میکنم که پریدن تو چالههای آب گل آلود و آبتنی کنان هی چشمک میزنند و عشوه راه میاندازند.
آبهای باران در گودال کوچک کنار پیاده رو جمع شدهاند، و پایم یک راست میرود تو گودالی پر از آب، ولی هیجان و تلاطم جمعیت مجالی برای تاملی بیشتر به شلوار گلی و خیسم نمیدهد، از لابهلای جمعیت وُول میخورم و هی زیگزاگ میروم تا به مردمی که در حال خرید هستند تنه نزنم. چاله چولههای راه را نشان میکنم و وارد بازارچه قدیمی تجریش، با دکانهای کوچک و غمگینش میشوم. تجریش از محلههایی است که وقتی به خاطر میآوریمش کلی خاطرات خوب دیگر هم به ذهنمان میزند. مثلا میدان تجریش همیشه با امامزاده و بازارش در ذهن میدود. با مسافرهایی که همیشه منتظر تاکسی هستند. با خیابانی که به سمت در بند میرود. با اداره پست سر ولیعصر، با دست فروشهای داخل میدان، با ملاقات کنندههای بیماران بیمارستان شهدای تجریش، با مسافرکشها، با چند راس درخت چنار خیابان شهرداری، با ویترین مغازهها و کلی چیز ریز و درشت دیگر که سالها تصویر آنجا را در ذهن من ساختهاند. بعضیهایش یک حس آشنای قدیمی را در ذهنم تداعی میکند و هر بار دیدنشان را بسیار دوست دارم. بعضیهای دیگر هم وجود دارند که همیشه آن جا هستند. مثل ماهی فروشی سر پل تجریش. بوی نامطبوعی میدهد
که همیشه رهگذرها را دست به بینی میکند. از خاطراتی که از تجریش دارم همیشه آن ماهیفروشی با آن بوی زمختش در گوشه ذهن لیز میخورد.
وقتی تصویرهای قدیمی پل تجریش را میبینم کلی با الان فرق دارد، به جز بازار و امامزاده و خیابانی که میرود سمت دربند، و البته آدمهایی که الان داخل میدان هستند، هیچ کدام از آنهایی که گفتم توی عکس نیستند. با خود میگویم در عکس چهل- پنجاه سال دیگر این میدان (بدون در نظرگرفتن زلزله) چه چیزی باقی خواهد ماند؟ باز هم امامزاده و بازار و مردم؟ یا خیلی چیزهای دیگر که تصورش هم حس خوبی به آدم میدهد. ابتدا و انتهای بازارچه تجریش دو تکیه بالا و تکیه پایین قرار گرفته که خود از جمله جاذبههای بازار محسوب میشوند. انواع واقسام اجناس داخلی و خارجی وابسته مطابق با نیازهای بازدیدکنندگان در این بازار موجود است. از ظروف مسی گرفته تا عروسکهای خارجی و از لباسهای ارزان قیمت چینی تا نقاشیهای قهوه خانهای. از کبوتر و بلبل تا تسبیح و کتاب دعا و از کیف و کفش تا سی دی کارتونهای روز دنیا.
جگرهای به سیخ کشیده شده و کباب کوبیده با دوغ از پر طرفدارترین غذاهای بازار محسوب میشوند.
از دیگر جاذبههای بازار تجریش همانطور که اشاره شد، تکیه بالا و تکیه پایین است. محلهایی که در طول سال فروشندگان و حجرهداران اجناس خود را در آنها عرضه میکنند، اما در طول ماه محرم که برا ی شیعیان ماه عزاداری است، این تکیهها از فروشندگان خالی میشود و غرق در سمبلهایی میشود که رابطهای بسیار قوی و عاطفی با روح ایرانی دارد. مراسم ماه محرم به ویژه در روزهای تاسوعا و عاشورا در بازار تجریش با شکوه فراوان برگزار میشود و بسیاری از نقاط دور و نزدیک برای شرکت در این مراسم و یا تماشای آن به این محل سرازیر میشوند. از دیدنیهای تکایای تجریش که در تمام ماههای سال قابل دیدن است، سقف بزرگ با شیروانی عظیم آن به همراه ستونهای بزرگ چوبی و علمها و نخل مخصوص مراسم ماه محرم است.
در انتهای بازار میدان سر پوشیدهای وجود دارد که به بخش تره بار بازار مربوط میشود و بعد از آن با مسافتی چند متری بنای آرامگاه قدیمی را میبینید که به پسر موسی بن جعفر با نام صالح نسبت داده شده است، صحن و حیاط امامزاده صالح در زمانی نه چندان دور گورستان عمومیبوده، البته امروزه با تغییراتی که در این مکان به وجود آمده به جز تعدادی انگشت شمار مثل قبر محمد ولی خان تنکابنی «سپهسالار اعظم» مقبره دیگری نمیبینید در ضمن درخت کهن سال وبزرگی در این مکان وجود داشت که آن هم برداشته شده است.
چیزی از تجریش کهن نمانده است، امروز تنها نشانهای که از تجریش قدیم مانده فقط بازارچه قدیمی آن و چند خانه کنار امامزاده است و اگر شهرداری آن چند خانه قدیمی را خراب کند دیگر هیچ چیزی از تجریش قدیمی نمیماند.
بنا به خیلی از مسایل قدیمی، منطقه شمیران یکی از سنتیترین و به نوعی قدیمیترین مناطق تهران محسوب میشود و حتی به عقیده بسیاری از قدیمیهای محل این منطقه حتی قدمتی بیشتر از خود تهران دارد.
بازارچه تجریش محل تقاطع گرسنگی با بوی تازه نان سنگک و لبو فروش سر کوچه امامزاده صالح، یادش بخیر که دخیل قبولی کنکور را بستم به ضریح امامزاده صالح، محل برخورد چشمهای کوچک حسرت به کلوچههای برنجی.
هر کس به راه خود میرود. غم و شادی دست در گردن هم انداخته اند و همه جا با هم عکس یادگاری میگیرند. هر قدمی که جلوتر میروم بوهای مختلفی به مشامم میرسد. مغازههای ترشی فروشی از هوسانگیزترین مغازههای بازارچه تجریش هستند. ! کمی جلوتر، نانوایی «نان شیرمال» است. بوی ترشی با دیدن نان شیرمال به شیرینی تبدیل میشود. اینجا بازارچه امامزاده صالح (ع) است و بازار داغ سمنوهای عمه لیلا. عمه لیلایی که خانهاش در روستایی در شهریار است، اما سمنوهایش نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور به جز آمریکا و اسرائیل نیز بازار و طرفدار دارد.
عمه لیلا گوشه تکیه بازار تجریش درست زیر پلهها نام خود را ثبت کرده و عکس مهربانش بر دل دیوار هر بیننده و مشتری را به طرف خود میکشاند. قصه زندگی عمه لیلا هم شنیدنی است. عمه از دوران نوجوانی سمنو میپخته است، اما نه برای فروش، بلکه برای نذری یا در خواست مردم. اما بعدها وقتی که دید بسیاری از اوقاتش را به صورت شبانه روز به پخت سمنو میپردازد، تصمیم گرفت که از این راه کسب درآمد کند.
حالا دیگر عمه لیلا ۸۵ سال دارد و کار پخت سمنو را به فرزندان و همسایگانش سپرده است اما خودش نیز بر کار آنها نظارت دارد. به عکس روی دیوار مغازه عمه لیلا خیره میشوم و او را میبینم که سمنو دارد میپزد و مرتب بالای دیگ ذکر میگوید و صلوات میفرستد و خدا را شکر میکند.
محله تجریش یکی از مراکز مهم خرید مردم تهران به ویژه در مورد لباس است که یک ویژگی خاص دارد؛ افرادی از طبقات اجتماعی متفاوت و سلیقههای گوناگون میتوانند لباسها و برخی دیگر از کالاهای مورد علاقه و نیاز خود را در بازارچهها و مغازههای واقع در اطراف این میدان خریداری کنند؛ برای مثال پولدارها و طبقات متوسط از بازارچه قائم و افراد کمدرآمدتر از بازار قدیم یا زیرگذر تجریش.
درست در ابتدای کوچهای که در انتهای آن در اصلی بازارچه قائم واقع شده است.
از بازارچه کیش به طرف پایین هم که میروی دستفروشها غوغا کرده بودند. در بازار همه چیز پیدا میشود از طلا و ساعت گرفته تا البسه و پوشاک !در کوچه یاد شده مغازههایی نیز به چشم میخورند که محل فروش لباسهایی هستند که عمدتا در خانه مورد استفاده قرارمیگیرند. طریقه قرار گرفتن این لباسها نیز به سبک قدیم است، بهگونهای که برای مثال برخی از آنها را با حالتی که چندان منظم نیست به دیوار نصب کردهاند یا بر سر چوب لباسی زدهاند.
در کوچه قدیمی کنج تهران پر هیاهو مغازههای فروش زیورآلات بدلی نیز انواع و اقسام وسایل تزئینی را به قیمتهای مختلف و معمولا بالا به خریداران عرضه میکنند. به انتهای کوچه که میرسی در بزرگ و اصلی بازارچه قائم را مشاهده میکنی. در بازار قدیم تجریش دو تکیه که به تکیههای کوچک و بزرگ معروف هستند، قرار دارند که به وسیله یک خیابان به هم متصل میشوند، در این خیابان امامزاده صالح نیز واقع شده است.
در حال حاضر این دو تکیه در ماه محرم به برگزاری مراسم سوگواری شهادت امام حسین(ع) اختصاص دارد و در ایام دیگر سال به عنوان میدان میوهفروشی مورد استفاده قرار میگیرند.
دور تا دور تکیههای بزرگ و کوچک بازار تجریش مغازههایی دیده میشود که بدون پیروی از هیچ نظم و ترتیبی که از لحاظ تنوع اجناس و نحوه چینش باشد در کنار هم قرار گرفته که، اکثر آنها یادآور حجرههای قدیمی هستند. در این میان یک مغازه فروش کیف و چمدان به چشم میخورد که مشابه همتایان خود در جزایر قشم و کیش است. در راهروهای نسبتا تنگ و باریک بازار، مغازهها که البته بسیاری از آنها بازسازی شده به نظر میرسند، اغلب کوچک هستند، اما حجم زیادی از اجناس را در خود جای دادهاند که این نکته نیز یکی از ویژگیهای حجرههای قدیمی در بازارهای ایرانی است.
در میان بازار، در چند نقطه یکی از درهای ورودی بازارچه قائم وجود دارد. شاید سازندگان آن آگاهانه و با این قصد لفظ بازارچه را برایش به کار بردهاند تا نزدیکی و پیوند بازارچه قائم و بازار قدیم تجریش را نشان دهند و چنین القا کنند که بازارچه از دل بازار برخاسته است که البته در حقیقت این دو تفاوت بسیار با یکدیگر دارند.
بازار تجریش مغازههایش از بافت قدیمی درآمدهاند، اما باز هم محیط همان حال و هوای سنتی را دارد.راستی اصلا بازار یعنی چه؟ وقتی به مردم در حال خرید نگاه میکنم که خوب دیگر تعریف بازار مساله زیاد سختی به خود نمیگیرد. اندکی که بخواهیم جدی تر حرف بزنیم، در پیوند با «بازار» میتوانیم از یک مکانیسم حرف بزنیم که به واقع ۵ تا جزء دارد. متقاضی، عرضهکننده، محصول یا خدمت، قیمت توافق شده و مبادله پول با آن محصول یا خدمتبه این ترتیب، «بازار» یعنی همین شیوه مبادله بین آدمها که باعث میشود آن چه که بیشتر طالب دارد، بیشتر تولید شود و این طبیعتا به نفع جامعه است.
منطقه شمیران
شمیران یا شمیرانات نام شهرستانی است در استان تهران و در دامنههای البرز جنوبی. شمیران در مجاورت شهر تهران و در شمال آن قرار داشته است. با گسترش تهران، شمیرانات بخشی از کلانشهر تهران به شمار میآید و در تقسیمبندیهای منطقهای این شهر قرار دارد.
(البته شمیرانات در زمان گذشته قسمتی از ری را تشکیل میداده است. حکامی که در ری بر سر کار میآمدند، همیشه به این قسمت توجه خاصی داشتند و آنجا را مکان مناسبی برای گذراندن اوقات خوش خود میدانستند)آن طور که پدربزرگ یکی از دوستانم که از قدیمیهای محله است، نقل میکند، شمیران از شمال غربی (گچسر) شمال (دامنههای البرز) شمال شرقی (دهی در دامنه البرز، در فاصله اندکی از شهر گرگان) از شرق (مناطق جنوبی فیروزکوه و روستاهای اطراف) از جنوب شرقی (نارمک) جنوب (ونک)، جنوب غربی (منطقه آزادی کنونی)، غرب (کن) ختم میشده است. البته احتمال دارد در تاریخ گذشته مرزهای شمیران از این حد هم فراتر بوده باشند.
آنچه امروز میدان تجریش و اطراف آن را تشکیل میدهد، روزگاری روستایی با صفا بوده است؛ ولی اکنون در دل کلان شهری چون تهران قرار دارد.
شاید همین امر باعث شده است در این محل آمیزهای از نمادها و مظاهر سنتی و مدرن در جوار هم دیده شوند.
درباره سوابق تاریخی این محل گفتهاند که مردم ابتدا برای امرار و معاش دری را از سمت حیاط خانه خود باز میکردند و بعضی از اقلام ضروری مانند حبوبات و شیر و لبنیات میفروختند که بعدها کمکم این خانهها شکل بازار را به خود گرفت و ساختمانسازیها شروع شد و تجریش فعلی را به وجود آورد.
امروزه تجریش را میتوان به دو محله بالا و پایین تقسیم کرد. باغ فردوس، چهار راه حسابی، زعفرانیه، الهیه، ناودانک، قلعه نو و محمدیه محله بالا را تشکیل میدهند. و ظهیرالدوله، سه راه دزاشیب، سه راه قیطریه، اسدی و فردوسی به محله پایین معروف شده اند. مناطق بالا و پایین تجریش امروزه جزء مناطق اعیان نشین و از جمله گرانترین محلههای تهران محسوب میشوند. بازار سنتی که امروزه با افزایش جمعیت بازدیدکنندگان و افزایش قیمتهای املاک و سر قفلی، آرام آرام جای خود را به پاساژهای مدرن با درهای شیشهای و راهروهای سنگی و قفسههای ام. دی. اف میدهند. بازار سنتی تجریش هنوز پا برجا است؛ اما به سختی تحت فشار زندگی مدرن قرار گرفته است.
تجریش به لحاظ تاریخی از قدمت بالایی برخوردار است. به گونهای که راوندی در شرح سلطنت طغرل بدان اشاره میکند و از آن با نام (طجرشت) نام میبرد. درباره محل تجریش اهالی قدیم این گونه موقعیت محل زندگانی خود را تعریف میکردند که: نزدیک پل رومی در جاده شمیران رو به شمال طرف دست راست، روی تپه باغی بزرگ به نام گل باوکان (به کسر گاف و واو) است. دو دهکده تجریش و دزاشیب (دژآشوب) قرار دارند. هم ایشان دلیل تشکیل ده تجریش را با پیدایش امامزاده صالح مرتبط میدانند. اما بنای امامزاده صالح با طاق نماها و نوع معماری میرساند که به قرن هفتم یا هشتم هجری قمری بر میگردد. قدمت میدان تجریش را هزار سال پیش نوشتهاند و این میدان در اواخر عهد زندیه و عصر قاجاریه دارای رونق خاصی بوده است.»
ارسال نظر