رهام وزیری

فارابی حلوق انسانی را اشرف آلات موسیقی می‌داند. به عقیده او هیچ سازی دقیق‌تر و کامل‌تر از حنجره آدمی ساخته نشده است و تنها حنجره و صدای خوش است که می‌تواند احساس موسیقیایی هنرمند را به تمامی بیان کرده و به گوش جان شنونده بنشاند. از این رو است که آواز هنوز که هنوز است و قرن‌ها پس از فارابی همچنان اوج هنر موسیقی ایران به شمار می‌آید و ساز تنها در کنار آواز است که می‌تواند اوج توانایی‌های خود را عرضه کند و به بیان کافی دست یابد. موسیقی ایرانی و سازهای ایرانی هر چه که خوش نواخته شوند، بدون همراهی آواز درست گویی چیزی کم دارند و نتوانسته‌اند شکوه مینوی خود را عرضه کنند. با این همه در چند سال اخیر صحنه موسیقی دستگاهی ایران از حضور خوانندگان جدید که بتوانند جا پای بزرگان بگذارند، خالی مانده است.

نزدیک به سه دهه است که این ملک به تمام تحت سیطره استاد محمدرضا شجریان که عمرش افزون باد، قرار گرفته است. خالی شدن صحنه رقابت در سال‌های پایانی دهه ۵۰ در کنار تسلط بی‌بدیل استاد بر ردیف آوازی موجب آن شد که کمتر خواننده‌ای بتواند در مقام رقابت با شجریان برآید. آن دسته که عزم آواز داشتند نیز به جای رقابت از در رفاقت برآمدند و شاگردی استاد را مستقیم و غیرمستقیم بر گردن نهادند. به کوتاه زمانی اگر نگوییم همه، بسیاری از شجریان تقلید کردند. اقبال عمومی به سوی صدای بی‌بدیل شجریان سبب شد که نه تنها از لحن و تحریرها که از صدای او نیز تقلید شود و جوانان به جای پیدا کردن صدای خود، سعی کردند تا صدای استاد را تقلید کنند.

ناآزموده هویدا بود که این رویه به شکست خواهد انجامید. چه آنکه تا ماه هست به ماهواره‌ها نیازی نیست. تجربه تاریخی نشان داده است که در این مملکت تنها آواز دستگاهی ماندگار خواهد بود و از این رو کسانی که به سوی سبک‌های نوآورانه و وام‌گرفته از موسیقی مقامی رفتند، اگرچه در ابتدا اقبال عمومی به سمتشان چرخید، اما در کوتاه‌زمانی دیگر ستاره‌شان افول کرد.

متاسفانه در تمام این سال‌ها هیچ خواننده‌ای پا به صحنه نگذاشته است که بتوان امیدی به او داشت که بتواند در روزگار بازنشستگی جانشین خلفی برای یگانه‌آواز ایران باشد. هیچ استادی در همه این سال‌ها به شاگردان آواز خود گوشزد نکرد که آنچه شجریان را استاد شجریان کرد، نه فقط صدای خوش و تکنیک بالا که درک شعر فوق‌العاده و تسلط بر ادبیات فارسی و اوزان عروضی بود. به راستی اگر همین فردا استاد تصمیم بگیرد که دیگر آواز نخواند، خواننده‌ای هست که دستگاه‌هایی نظیر نوا و راست‌پنجگاه را در حد کمال و آن‌گونه که باید و شاید اجرا کند؟

چه خوشمان بیاید و چه نیاید بخشی از این عقب‌ماندگی در آواز به گردن استاد شجریان نیز هست. آیا خواننده‌ای وجود دارد که استاد دستش را روی سن بالا ببرد و بگوید که این شاگرد من و جانشین من است؟ علی جهاندار؟ حسام‌الدین سراج؟ حمیدرضا نوربخش؟ سینا سرلک؟ سالار عقیلی؟ کدامیک؟

در طول سال‌های گذشته کارگاه‌هایی از سوی استاد شجریان برپا شده و هزاران نفر در آزمون‌های ورودی آن شرکت کرده‌اند. اما هنوز سرنوشت این کارگاه‌ها مشخص نشده است و گزارشی داده نشده است که آیا می‌توان چشم امید به این کارگاه‌ها بست یا باید منتظر جرقه‌ای بود. از همان جرقه‌ها که چندین دهه قبل استاد محمدرضا شجریان را به جامعه موسیقی ایران هدیه کرد.