ورقاز توقیف «عقرب»و «سالمرگی»میگویند
دیگه از این قطار خون نمیچکه قربان!
هنوز نام کاملش را ادا نکردهای که میشنوی «توقیف شد». پس از غلاف «خاطرات دلبرکان غمگین من» که خوانندگانش را واداشت تا بالای ۱۵هزار تومان، کتاب ممنوعه را از دستفروشان خیابانی بخرند، این بار نوبت «سالمرگی» و «عقرب...» بود که به سرنوشت لغو امتیازیها دچار شوند.
لیلی اسلامی
هنوز نام کاملش را ادا نکردهای که میشنوی «توقیف شد». پس از غلاف «خاطرات دلبرکان غمگین من» که خوانندگانش را واداشت تا بالای ۱۵هزار تومان، کتاب ممنوعه را از دستفروشان خیابانی بخرند، این بار نوبت «سالمرگی» و «عقرب...» بود که به سرنوشت لغو امتیازیها دچار شوند. «سالمرگی» نوشته «اصغر الهی» که جایزه گلشیری امسال را در حوزه رمان به خود اختصاص داده بود، پس از سه دوره تجدید چاپ لغو امتیاز شد، و «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک یا از این قطار خون میچکه قربان»، اولین رمان «حسین مرتضاییان آبکنار» هم نتوانست با وجود دریافت جایزه ادبی مهرگان و جایزه رمان اول گلشیری از قافله لغو امتیازیها عقب بماند.
حالا از کتاب فروشها خبر توقیف رمان «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک»را میشنویم که چندی پیش به دلیل محتوای ضدجنگ و خشونت از چرخه رقابت در میان کتابهای دفاع مقدس حذف شده بود.
ماجرا را یک هفته پیش شنیدیم، اما کسی حاضر نبود خبر رسمی بدهد؛ عادت کردهایم که در این اوضاع حرف کتابفروشها را حجت قرار دهیم و باور کنیم که نسخههای چاپ سوم سالمرگی و ۳۳۰۰نسخه عقرب که به تازگی برای سومین بار چاپ و عرضه شده بود، از بازار جمع میشود و در آستانه خمیر شدن قرار میگیرد، اما گفتند صبر کنید، شاید رایزنیها نتیجه دهد، صبر کردیم و به مثل همیشه نتیجهای هم نداد. حالا ۳۳۰۰نسخه چاپ سوم «عقرب...» راهی خمیر شدن است و «سالمرگی» هم تکلیفی جز این ندارد و «حلقههای کنفی» نوشته «وحید پاکطینت» گرچه در لیست لغو امتیازیها نیست، اما اجازه چاپ دوباره را ندارد.شاید چندان مهم نباشد که در اوضاع رکود کتابخانهها و کتابفروشیها، هستند مخاطبانی که دوست دارند به جای غرق شدن در سوژههای دست مالی شده و تکراری، واژهها و داستانهای تازه بخوانند و با گذشت کمتر از یکسال از آمدن یک اثر به بازار، هزاران نسخه از آن را از کتابفروشیهای خاموش بیرون ببرند. دیگر عادت کردهایم که چشم بیندازیم به پیادهروهای میدان انقلاب و منتظر فروش کتابهای ممنوعه بمانیم.شاید چندان مهم نباشد که ادیبان برجسته و نویسندگان بزرگمان هر سال یک بار در شورایی جمع شوند و به بهانه برگزاری مراسم جوایز ادبی، از سالها تلاش همراه با موفقیت یک نویسنده تقدیر کنند.آنچه این روزها در بازار سرد نشر مسلم است بازار گرم توقیفها است که نه تنها سراغ آثار ترجمه شده آمده که گریبان برترینهای ادبیات فارسیمان را هم گرفته است.
ارسال نظر