تاکسیهای بخش خصوصی، سازناکوک خود را میزنند
«سبز فسفری»و «زرد قناری» دود شد
بفرمایید شهر فرنگ. اینجا تهران است ولی خیابانهایش شهر فرنگ؛ البته نه از زیبایی که از نابسامانی.
بفرمایید شهر فرنگ. اینجا تهران است ولی خیابانهایش شهر فرنگ؛ البته نه از زیبایی که از نابسامانی.
اینجا ملغمهای از نظریات و تئوریهای مدیران مختلف است. در هر دورهای هر کسی آمده، طرحی داده و رفته غافل از اینکه هر کلامش زخمی بر زخمهای شهر افزوده است. همه چیز پیشکشمان؛ اما وسیله ایاب و ذهاب چیزی نیست که بتوان از آن چشم پوشید. میگویند برای کمک به سهولت رفتوآمد و پاکیزگی هوا، تک سرنشین به خیابانها نیایید، میگویند برای خلوتتر شدن خیابانها سوار اتوبوس یا مترو شوید. ولی مترو آن قدر شلوغ است که آدم را به جان میآورد و اتوبوس هم به قدری شلوغ و پرازدحام است که اگر با صرف وقت کمی هم موفق به دیدارش شوی، عطایش را به لقایش میبخشی. البته بعضیها هم هستند که ورود سیلی از تاکسیها به شهر و مجهز شدن ناوگان حملونقل! را به رخ میکشند و سوار بر تاکسی شدن را پیشنهاد میکنند.
اما اگر شهروندی پرمشغله و مجبور به عبور و مرور هر روزی در شهر باشید، حتما این پیشنهاد هم زیاد به کارتان نمیآید؛ چراکه گذشته از گرانیهای متداول (کرایه) ظاهر بدریخت بسیاری از این خط نارنجیها آدم را برای سوار شدن به اکراه میاندازد. دیرزمانی نیست که یکی از مسوولان حملونقل شهری قاطعانه نوید داد که از این پس دیگر فقط تاکسیهای سبز فسفری و زرد قناری اجازه عبور و مرور در شهر را خواهند داشت. البته بعد از انتشار این خبر ما زیاد آن را باور نکردیم؛ چراکه یک حساب سرانگشتی کافی است تا بدانیم زندگی هزاران نفر در این شهر به چرخش لنگان چرخهای تاکسیهای قراضه بسته است. این واقعیت، انکارشدنی نیست که اکثر قریببهاتفاق کسانی که امروز ما به عنوان راننده تاکسی میشناسیم، همان بیکاران دیروز هستند که با تحمیل بار قرض بر خود پیکانی از رده خارج تهیه کرده و به خیابانها سرازیر شدهاند. پس مسلما با ادای جملههای فرمایشی، آن هم از نگاهی بالا به پایین که هیچ یک از معضلات گریبانگیر مردم را به مسوولان منتقل نمیکند، نمیتوان دستور از رده خارج شدن تاکسیهایی را داد که صاحبان آنها واقعا چیزی در بساط ندارند. البته با افکار رویایی و
دور از واقعیت هم نمیتوان شهر را جمع و جور کرد. به طور مثال پیاده کردن طرح رنگبندی تاکسیها و منحصر کردن آن به رنگهای سبز و زرد واقعا تحول اساسی در اداره شهر است؛ ولی اجرا شدن این طرح همتی بالاتر از رویا میخواهد.
ملغمهای از طرح و رنگ
نامنویسی مرحله دوم طرح نوسازی تاکسیهای فرسوده شهری و بین شهری در حالی از بیست و یکم بهمنماه در سراسر کشور آغاز شده که هنوز در مورد موفقیت مرحله اول این طرح تردیدهایی وجود دارد. با نگاهی دقیق به سیستم حملونقل شهری و تاکسیهای به کار گرفته شده در آن درمییابیم که بخشی از خودروهایی که باید در مرحله اول جایگزینی به آهن پاره تبدیل میشدند با مزین شدن به خطوط نارنجی رنگ، راهی خیابانهای شهر شدهاند تا از شلوغی بازار تهران نانی برای خانواده در بیاورند. این نکته هم بسیار جالب است که این خودروها توسط شرکتهای بخش خصوصیای به کار گرفته شدهاند که پیش از این داعیه رقابت با بخش دولتی داشت. حال این چه نوع رقابت است بخش خصوصی باید پاسخ دهد. اگر تا به حال مشتری این تاکسیها بودهاید، حتما ناامن و ناراحت بودن این خودروها را تایید میکنید. صندلیهای خشک و بدقلق، شیشههایی که با زور پیچ گوشتی و انبردست بالا و پایین میشوند، درهایی که هنگام حرکت بازمیشوند. پارچه پاره سقف، کفیهای ریشریش، کمربند ایمنیای که چیزی جز بند و قفل کیف ندارد، موتور نالانی که زوزه میکشد و ... اینها همه امکانات رفاهی تاکسیهای فرسودهاند که با
آرم و نقش و نگار جدید در شهر طنازی میکنند. حال تصور کنید که مسوولان محترم چقدر وقت و هزینه لازم دارند که این ماشینهای قراضه را روانه قبرستان کنند و اینکه تاکسیداران (قراضهداران) چقدر هزینه میخواهند تا با پول به دست آمده از فروش آهنپارهشان ماشینی نو تهیه کنند.
ماشینهای شخصی، تهدیدی برای تاکسیداران
در تهران سوار همه نوع تاکسی شدهایم الا پرشیا، MVM و بنز. اما این آرزویمان این روزها برخلاف دیگر رویاهایمان زود برآورده شد؛ چراکه کم نیستند ماشینهایی از این دست که جلوی پای مسافران ترمز میزنند و مثل یک مسافرکش حرفهای کرایه را تمام و کمال از آنها میگیرند. در این میان پرایدها که غوغا میکنند و اغلب کسانی که یکی از آنها دارند؛ گوی سبقت را از رقبای خط نارنجیشان میربایند. حال این بازار شلوغ مسافرکشی را در نظر داشته باشید و این جمله که «۹هزار تاکسی روی دست خودروسازان» باقی مانده است نیز به آن اضافه کنید تا نابسامانی سیستم حملونقل برایتان ملموستر شود. طبق اعلام مسوولان تاکسیرانی هماکنون چیزی حدود ۴۰هزار تاکسی زیر پوشش این سازمان فعالیت میکنند. این در شرایطی است که مسافربران شخصی نیز تا به حال سازماندهی شدهاند. حال این رقم را با تعداد نامعلوم ماشینهای شخصی بینام و نشان جمع کرده، آن گاه شکل و شمایل جورواجور آنها را نیز در ذهن مجسم کنید. و ورود ۹هزار تاکسی را که الان روی دست خودروسازان مانده؛ ولی احتمالا به زودی به ناوگان حملونقل تزریق میشود هم محتمل بدانید. اگر دچار سرگیجه نشدید، جایزه دارید.
با تاکسیهای خارجی چه کار کنیم
روزی راننده یکی از همین تاکسیهای سبز فسفری میگفت اگر فقط تاکسیهای شهر تهران را در یک خط پشت سر هم قطار کنیم حتما مسیر آزادی تا چهارراه تهرانپارس را میگیرد. خب حالا اگر مسافربرهای شخصی را پشت هم بچینیم و مسافرکشهای بینام و نشان را نیز به آن اضافه کنیم شاید قطر شمال - جنوب شهر تهران را بگیرد. حال در این شهر فرنگ این خبر را هم بخوانید. «اولین سری تاکسیهای خارجی اوایل سال آینده در تهران آغاز به کار خواهند کرد.» معاون حملونقل ترافیک شهرداری تهران، هفدهم بهمنماه در حالی این مطلب را بیان کرد که معتقد بود با ورود نخستین بخش از تاکسیهای خارجی به خیابانهای پایتخت شاهد تحقق یکی دیگر از وعدههای مدیریت شهری به شهروندان خواهیم بود. طبق اعلام تشکری هاشمی تاکنون قرارداد خرید پنج هزار دستگاه از این تاکسیها منعقد شده و به تدریج به ناوگان تاکسیرانی پایتخت وارد میشوند. البته او قول داده تا نرخ کرایههای این تاکسیها به رغم ظاهر متفاوتشان هیچ فرقی با تاکسیهای وطنی نداشته باشد. حال باید منتظر ماند و دید. اما در این میان چند سوال باقی میماند و آن اینکه مسوولان شهری کی میخواهند به فکر یکسانسازی تاکسیها باشند؟
پس قولی که درباره سبز فسفری و زرد قناری آن هم از نوع پراید، پژو و سمند داده بودند چه میشود؟ و اینکه با آمدن تاکسیهای خارجی تکلیف پیکان قراضهها و امثال آن چه میشود. آیا از رده خارج میشوند و رانندگانشان از کسب و کار میافتند یا به آنها هم تاکسی قسطی میفروشند و دوباره راهی خیابانهای شهرشان میکنند؟
ارسال نظر