حکایت آن خیابان بی چهره!
راهنمای روز- با همه تلاش‌هایی که شهرداری‌های مناطق 10 و 11 انجام داده‌اند، نواب هنوز مشکلات فراوانی دارد. حال و روز این خیابان پیش‌تر، متفاوت از شکل کنونی بود.

خانه‌های حیاط‌داری در حاشیه خیابان‌ها و کوچه‌ها بودند که دیوارهایشان تنها جداکننده حریم خانواده‌ها به شمار می‌آمد.
اما به ناگهان یکی، دو تا شد و اتوبانی از میان این محله گذشت و رشد عجولانه و قارچی ساختمان‌های اطرافش، تمام آرامش آن محله را به شبی، تاراج کرد. در شکل کاملا خوشبینانه، نواب خیابان گسترده‌ای است که تنها می‌توانیم از نظر کمی‌نگاهی نه چندان ستایش‌گر به قوطی‌کبریت‌های بی‌روح و ردیف شده‌اش بیاندازیم، چه این ساختمان‌ها را نه دلیل معمارانه‌ای بر وجود است و نه برهانی مدیرانه در سطح کلان‌شهر تهران. واحدهای آپارتمانی چندین طبقه‌ای که بدون هیچ برتری خاصی نسبت به طرح‌های عمرانی دیگر شهر، تنها از باب رفع تکلیف به وجود آمده‌اند و بعد هیچ‌ چیز دیگری در این خیابان نیست جز هیاهو و هیاهو و هیاهوی دسته‌های طویل ماشین‌ها و موتورها که دقایقی را میهمان این منظره نه چندان دلپذیر شده‌اند.
نواب، حکایت درد بی وطنی!
نوشتن از خیابان نواب، یعنی بازگشت به همان خیابانی که دو ردیف ساختمان بتونی و فولادی آن را از تاریخ و هویتش جدا کرده؛ مرور خاطراتی که تهران از سال های دور این خیابان دارد و نشستن پای صحبت پدربزرگ‌هایی که در کوچه‌
پس‌ کوچه‌های این خیابان و در پشت آپارتمان‌های چندین طبقه‌‌اش، هنوز حیاط‌ های نقلی خود را ول نکرده‌اند. آنها از «باغ انار» نواب می‌گویند و از خیابان «اناری» و از دکه‌های کوچکی که شرایط تازه، آنها را به سوپر مارکت‌های چند دهنه بدل کرده است. کمی‌راه می‌روی در انتظار نمی‌دانم چه، قدم می‌زنی در حاشیه نواب تا بلکه از یک نفر آشنای غریبه بپرسی می‌دانی تعریف خانه چیست؟ و شهر یعنی چه؟ و خیابان چه طور؟
اما سکوت و سکوت تک و توک عابرین خسته و نشستگان پشت پنجره‌های قوطی‌های سیمانی سربه فلک کشیده تو را با زنجیره‌ای از ماشین‌ها که از شمال به جنوب و یا بالعکس می‌روند تنها می‌گذارند و ازدحام مبهم خطوط شکسته ساختمان‌ها به تو نهیب می‌زنند که «ما اوج افتخار تاریخ ساختمان سازی هستیم... ما یگانه مامن مهاجرین کم بضاعت و سخت کوشیم... »
نواب یعنی هویت چند پاره، نسلی که در قدیم خود را صاحب و ساکن این کوی و برزن احساس می‌کرده و به زحمت و دل‌کندنی دشوار حاضر به فروش منزل کلنگی‌اش شده، حیاط و ایوان را رها کرده تا همگام با پیشرفت امکانات به رفاه بیشتری دست یابد و البته نیافته! و از سوی دیگر هویت نسلی که در این کشمکش به دنیا آمده و تا چهار - پنج سالگی قد کشیده و اکنون از نبودن فضایی برای بازی میان این قوطی‌های بی‌روح رنج می‌کشد. از اتوبان می‌ترسد و تمام روز دماغش را به شیشه اتاقش می‌فشرد و اسم ماشین‌های عبوری نواب را به خاطر می‌سپارد.
و بالاخره هویت ساکنین جدید نواب که به عشق آپارتمان‌نشینی ارزان قیمت به این نقطه جنوبی از پایتخت پناه آورده‌اند تا در کنار آن دو نسل یاد شده زندگی مسالمت‌آمیزی را آغاز کنند و متاسفانه هنوز موفق نشده‌اند که حتی همسایه کناری یا طبقه بالایی خانه‌شان را بشناسند. اگر شبی از شب‌ها مسافر این خیابان عریض و طویل شدید، انبوهی از پنجره‌ها را خواهید دید که به میزبانی شب، چراغ‌هایشان را روشن کرده‌اند و چون کندوهای متراکم شده‌ای، در انتظار ساکنین خویشند!
بزرگداشت هویت شهری در بحرانی به نام نواب
در فاز اول ساختمان‌سازی نواب، اگرچه شرایط، اندکی با توجه به استانداردهای ساخت‌وساز کشور پیش می‌رفت و از توجه به نمای ظاهری ساختمان گرفته تا بحث مقاوم‌سازی و جلوگیری از اتلاف انرژی، همه در نظر گرفته شده بود، اما انگار در فازهای بعدی این پروژه، سازندگان وفای عهد یاران را به فراموشی سپردند و در نهایت پروژه‌ای از خود به جای نهادند که هنوز بعد از گذشت قریب به دو دهه با مشکلات فراوانی مواجه است. نواب در تاریخ معماری و شهرسازی تهران همچون سندی است از تصمیمات یک شبه مدیران که ساده‌ترین وجوه اجتماعی و انسانی را در محله های زندگی افراد نابود کرده و آینده‌اش نیز همچنان در ابهام است. یک روز مشکل تاریکی معابر در میان است، روزی دیگر مشکل پل‌های عابر پیاده. یک زمان حرف از نبودن امنیت در این محله می‌شود و زمانی دیگر، سخن از نبودن پایگاه‌های اجتماعی، خدماتی و مراکز تفریحی. پارک‌های این خیابان در حقیقت تکه‌های
زاویه‌داری از حاشیه بزرگراه هستند که چون به درد خانه‌سازی نخورده‌اند، تبدیل به پارک شده‌اند. با همه این حرف ها می‌توان گفت که پروژه‌ای که مسئولان پایتخت آن روزگاران از خود به جای نهادند بیشتر از هر چیز به سندی در تاریخ معماری و شهرسازی تهران شباهت دارد که گویای یک حقیقت تلخ است: شکست یک سیستم ساخت‌وسازی در کشور! بله! در حالی که پروژه ساختمان‌سازی اکباتان، شهرک غرب، نارمک و... با موفقیت های چشمگیرشان در گوشه کنار این شهر می‌درخشند، نواب‌نشینان به اجسام سرد و بی‌روح حاشیه خیابان خود می‌نگرند و آخرین دلخوشی‌شان که همان اتوبان نواب بود در ازدحام و ترافیک صبح‌ها و عصرها فرو می‌رود!
با این تفاسیر است که کارشناسان می‌گویند وجه اجتماعی ساخت و ساز در نواب چنان پامال شده است که تصویر ساختمان‌ها گاه به کابوسی می‌ماند که نه تنها یادآور حقیقتی به نام «مسکن» نیست، بلکه فاصله اندازی‌ میان تحقق هویت شهری یکپارچه با حال و هوای قدیمی‌این محله‌ها است. خانه‌هایی که تنها به عنوان خوابگاه استفاده می‌شوند و تنها چشم‌اندازشان تکثیر ناجوانمردانه آجرها و فولادهای قهوه‌ای و سیاه است.
وابستگی به محلات مجاور
اکنون در آینده نواب به سر می‌بریم، جایی که به دستور شهرداری قرار شده است فکری به حال فاز سوم این خیابان بی چهره شود و منظر آن با توجه به خصوصیت های معماری اسلامی‌و ایرانی طراحی شود. دوستان در سازمان‌های مختلف شهرداری، نوسازی شهر تهران و... در تلاش‌اند تا خاطره فازهای گذشته شهیدنواب صفوی دوباره تکرار نشود. شاید اگر این کار کمی ‌زودتر انجام می‌گرفت بسیاری از مردم با میل رقبت به اینجا می‌آمدند چرا که نواب به دلیل دسترسی بالای محله‌ای و خدمات شهری چون مترو و دسترسی به اتوبان بسیار، ممتاز و قابل توجه است. ساکنین نواب با تمام این حرف‌ها محله‌شان را دوست دارند و تنها خواستار توجه بیشتر مسوولان به خدمات دهی بیشتر هستند به خصوص تجهیز معابر و گذرگاه‌ها به نور دهی مناسب از مهمترین خواسته‌های آنهاست و البته که از مسوولان به خاطر روشنایی زیر پل‌ها ممنون و متشکرند... .
نوابی‌ها تمامی‌خدمات محله‌ای خود را از تهیه مایحتاج روزانه گرفته تا خدمات پزشکی و آموزشی را از محلات مجاور می‌گیرند. برای نماز جماعت به مساجد سرسبیل و رودکی می‌روند، بچه هایشان را در مدارس مرتضوی و اسکندری نام نویسی کرده‌اند و حتی نان بربری و سنگکشان هم وابسته به نانوایی‌های خیابان‌های اطراف است. ذهنیت ساخت آپارتمان‌های نواب این گونه با خلع عاطفی و مسوولانه مواجه بوده که حتی در طراحی معابر استاندارد هم کوتاهی به عمل آمده است و اکنون مردم برای رفتن از حاشیه اتوبان به ساختمان‌های فاز ۲، مجبورند از بیغوله ساختمان‌های در حال ساخت بگذرند و البته که اینها، همه چیز درباره نواب نیست و این خیابان هنوز برای گفتن، حرف بسیار دارد.
به امید روزهای آینده
فاز سوم نواب که در حال شکوفا شدن است می‌تواند فرصت خوبی برای اصلاح در فاز ۲ و به طور کلی در محیط اجتماعی و شهری نواب به‌وجود آورد. ساختار به هم متصل این مجموعه‌های آپارتمانی می‌تواند با تغییرات مثبتی برای کلیت همراه باشد. افزایش مراکز خدمات‌دهی، بالابردن سطح خدمات شهری، آماده سازی بستر تجاری واحدهای مسکونی برای افزایش حضور بخش‌های خدماتی خصوصی، بالابردن ضریب امنیت تردد، نظارت و کنترل بیشتر بر ساخت و سازهای خیابان های مجاور و تسهیل در امر تردد در این اتوبان تنها بخشی از اتفاقات خوبی است که می‌تواند به تولد دوباره نواب بی‌انجامد. همچنان که تونل جمهوری- میدان توحید می‌تواند ضریب تراکم ترافیک‌های این اتوبان را تا ۵۰درصد کاهش دهد!
نواب باید دوباره ساخته شده و دوباره به آن روح شهری دمیده شود، باید واحدهای تجاری آن راه اندازی شود و حق مسکن به عنوان محل آرامش در آن پذیرفته شود. اکنون واحدهای این آپارتمان‌ها در هر متر حدود 100 الی 200هزار تومان از املاک دیگر خیابان‌های مجاور ارزان ترند که با شنیدن خبرهای خوش درباره نواب شاهد برابری و حتی پیشی گرفتن قیمت ملک نواب نسبت به خیابان های اطراف خواهیم بود.