فرسودگی از سر تا ته شهر  سالخوردگی ساختمانی!
کاظم برآبادی
حجم گسترده‌ای از بافت‌های فرسوده شهرها در مناطق قدیمی شهر و به اصطلاح جنوب شهر یافت می‌شود و این یعنی خانه‌های ۵۰ تا ۷۰متری که ردیف کوچه‌های تنگ و باریک را تصاحب کرده‌اند.

رشد شهرهای جدید در بطن خود مقارن با فرسودگی ساختمان‌ها و بالا رفتن عمر آنها است. در این میان علاوه‌بر تاثیر بصری نامطلوب بافت‌های کهنه و فرسوده، کاهش ضریب مقاومت در برابر بلایای طبیعی و همچنین مقاومت شدید این بافت‌ها در به جریان درآمدن خدمات شهری سبب شده، بخش اعظمی از فضای یک شهر که از نظر فرهنگی- تاریخی باید به نوعی ما را به گذشته مرتبط کند و حلقه اتصال ما به هویت‌مان باشد، عملا به معضلی برای شهرهای بزرگ و یا در حال پیشرفت تبدیل شده است.
تهران نیز به عنوان یکی از شهرهایی که حضورش در تاریخ ایران قدمتی قابل‌ملاحظه دارد و به عنوان پایتخت، محل توجه دوره‌های مختلف ساخت‌وساز وطنی و حتی غیروطنی بوده به ناچار با بافت‌های فرسوده خود کلنجار می‌رود. تاکنون تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌های مختلفی بر این حجم وسیع از پیکره شهری تهران وارد شده است که به علت سهل‌انگاری‌ها، ضعف‌های مدیریتی، عدم مشارکت مردمی، عملی نبودن طرح‌ها و در نهایت تامین نشدن منابع مالی به بن‌بست رسیده‌اند.
شرایط ناگواری است، با پیشرفت‌ شهرها، با دردانه‌های فرهنگی و تاریخی خود به نحوی برخورد می‌کنیم که انسان‌های جوامع مدرن با مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌هایشان می‌کنند، یعنی تبعید به خانه سالمندان، یعنی جداسازی آنها از بافت شهری پویا!
در تهران نیز حجم بالایی از بافت فرسوده غیر تاریخی در مناطق ۱۱، ۱۲ و ۱۵ و در محدوده خیابان‌های مولوی، شوش، ۱۷شهریور، امام خمینی، ولی عصر، ناصر خسرو، امیرکبیر، انقلاب و کارگرجنوبی واقع شده‌اند و بیش از ۳۰درصدشان در موقعیت اضطراری برای بازسازی و مرمت قرار دارند؛ مناطقی که مقصد بیشترین مسافرت‌های شهری در پایتخت هستند. نکته جالبی است! در حاشیه زندگی ما و در قلب پایتخت، خانه‌ها، عمارت‌ها، بیغوله‌ها، کوچه پس‌کوچه‌ها و معابری است که عنوان بافت فرسوده را بر خود نهاده‌اند، خانه‌هایی جا مانده از قطار زمان که نه توانایی جلو رفتن دارند و نه طاقت ماندن. به عبارت ساده تر ما در این نوشتار از ساختمان‌هایی با قدمت بالا و دارای ویژگی‌های تاریخی و هنری حرف نمی‌زنیم بلکه از ساختمان‌هایی می‌گوییم که در قدیمی بودن آنها اکنون دیگر نه افتخاری است و نه زیبایی. در برخورد با این دست از بافت‌های فرسوده همواره دو راهکار پیش رو است، تخریب و نوسازی یا بازسازی و مرمت.
اما در کنار ویژگی‌های یاد شده می‌توان بافت‌های فرسوده را گره شهرها نیز به حساب آورد، چرا که به دلیل پایین‌ بودن میزان مقاومت واحدهای فرسوده در برابر سوانح طبیعی، که حتی برخی واحدها، با بارش یک باران نیز فرو می‌ریزند، به میزان قابل‌توجهی، سطح امنیت روانی ساکنان را کاهش داده است.
در کنار ویژگی‌های پیش‌گفته، چنان چه مسائل زیست‌محیطی و آلودگی هوای این محدوده‌ها (عمدتا مراکز شهرها) نیز در نظر گرفته شود، مجموعه عوامل زمینه‌ساز خارج ‌شدن (فرار) مالکان ریشه‌دار و توانمند بافت‌های فرسوده شهری، به‌صورت یک‌جا، فراهم می‌گردد. لذا اگر مالکان توانمند مذکور، به عنوان مهم‌ترین سرمایه مقابله با فرسودگی در نظر گرفته شوند خارج ‌شدن آنها از محدوده‌های بافت‌های فرسوده مهم‌ترین عوامل توسعه فرسودگی خواهد بود که متاسفانه شواهد نشان می‌دهد که این‌گونه بوده است.
نقش خاطره می‌زند...
یافتن پاسخی درخور برای تک تک ساختمان‌های قدیمی تهران، از میدان منیریه گرفته تا دربند و ازگل، بی شک کاری کمر شکن خواهد بود، اما می‌توان با دیدی کلی درباره وضعیت بافت فرسوده تهران به قضاوت نشست. در این خصوص به سراغ مهندس سارنگ سخا، فوق لیسانس مرمت و احیای بناها و بافت‌های تاریخی، رفتیم. جوانی که روی مرمت بافت‌های تاریخی و حتی مرمت ابنیه تاریخی، فراوان تحقیق و مطالعه کرده و در تمام مدت تحصیل، خودش را با کار نیز عجین داشته است. صحبت با او درباره تخریب یا مرمت بافت‌ها فرسوده تهران بود و او مصرانه از مرمت بناهای محله‌های قدیمی حمایت کرد: «کمبودها، ضعف‌ها و عدم تطبیق‌هایی در بافت‌های فرسوده است که مردم را در رنج قرار می‌دهد و از طرفی این بافت‌ها به علت تاثیری که در ابعاد مختلف زندگی انسان‌ها می‌گذارد رنج مردم را مضاعف می‌کند؛ معبرهای کوچک، خانه‌های بدون چهره با نماهای خراب، خانه‌های غیر مقاوم و... همین‌ها باعث می‌شود که خیلی زود اداره‌کنندگان شهر برآن شوند که این بافت‌ها را تخریب کنند، اما من احساس می‌کنم که بافت فرسوده را هم می‌شود، حفظ کرد و نباید به علت عمر دراز یک محله یا قدیمی بودن ساختمان‌های آن، روی هویت آن محله خط بطلان کشید».
گذشته در چنگال بسازوبفروشی
نگاه فرهنگی به بافت‌های فرسوده نگاهی فراموش شده است. امروزه این بافت‌ها در تمامی محلات قدیمی تهران، به دکانی برای تجارت بدل شده‌اند. در جای جای شهر شاهد آن هستیم که خانه‌ای قدیمی به امید طبقاتی اضافه تر و درآمدی افزون تر، به کام نیستی می‌رود و جایش را به ساختمان جدیدی می‌دهد که نه محله آن را می‌شناسد و نه ساکنانش. با راه افتادن موج گرانی در بخش مسکن، پس لرزه‌های پدیده شوم بساز و بفروشی در راهند. گرانی مسکن باعث حرکت بساز و بفروشان به سوی تخریب بافت فرسوده و آپارتمان سازی به نام «بازسازی» شده است، از مهندس سخا می‌پرسم، اینها را چه کنیم؟ و او پاسخ می‌دهد: «ایرانی‌ها خیلی خوب شرایط را درک می‌کنند و به عنوان مثال وقتی که می‌فهمند در هیچ بازاری نمی‌توانند چندین برابر سود کنند، سریعا به سمت ساخت‌وساز روی می‌آورند و متاسفانه شمال شهرها و مناطق قدیمی جنوب شهر اولین گزینه‌های این یورش هستند. به نظر من ما باید ساخت‌وساز در بعضی از مناطق شهری را ممنوع کنیم، در این زمینه سیستم مدیریت شهری باید وارد عمل شود و جلوی ساخت‌وساز را در بعضی از نقاط تهران بگیرد» و ادامه می‌دهد: «من قبول دارم که تهران از نظر مسکن و جمعیت دچار بحران است؛ اما آیا با تخریب مرکز و جنوب شهر این بحران رفع می‌شود؟ آیا با نوسازی خانه‌های قدیمی و افزایش طبقات آن می‌شود بحران را به درستی حل کرد؟ بحران آن جایی حل می‌شود که جلوی مهاجرت به تهران گرفته شود، برای تهران حریم تعریف شود و افزایش جمعیت در داخل شهر کنترل شود».
تخصص‌های ساختمان سازی قدیم که مباحث مهمی چون «تعمیر و نگهداری» ساختمان را در خود داشت به پس زمینه رفته‌اند که شاید اگر بودند بافت محله‌های قدیمی‌مان این گونه رنگ نابودی به خود نمی‌گرفتند، سخا با اشاره به تحقیقی که در این باره انجام داده است، می‌گوید: «در فرهنگ ما بحث «تعمیر و نگهداری» وجود ندارد. در ذهن من ایرانی، خانه یا نوساز است یا کلنگی. هیچ حد وسطی هم برای آن قائل نیستم. اصلا قبول نداریم که یک خانه کلنگی با یک هزینه اندک می‌تواند کاربری یک خانه نوساز را پیدا کند. باید بپذیریم که حتی یک خانه قدیمی و فرسوده هم می‌تواند بازسازی شود». از اینها که بگذریم شیوه‌های شهرسازی ما نیز به گونه‌ای است که با بافت فرسوده میانه‌ای ندارد؛ در حالی که شهرسازی نوین باید پاسدار تولیدات گذشتگان باشد و در واقع هنر شهرسازی در ایران توجه به اصل «تفاوت» در محله‌ها، خیابان‌ها و حتی شهرها است. سخا هیجان‌زده می‌گوید: «شهرسازی برای این است که یک کوچه یک متری را به همان شکل نگه دارد و لازمه این کار طراحی بر طبق نیازهای یک کوچه یک متری است. یا در بحث کوچه‌های آشتی کنان، چرا باید این کوچه‌ها تخریب بشوند؟ چرا نباید به عنوان سندی از یک رفتار فرهنگی که در قدیم بوده است، باقی بمانند؟ هنر شهرسازی در اینها است نه در تخریب گذشته برای ساخت یک کپی ساختمانی»!
بایدها و نبایدهای بافت فرسوده
مهندس سخا در پایان گفت‌وگویش با ما در حالی که به محل کارش که یک ساختمان قدیمی و با معماری خاصی بود، اشاره می‌کرد، درباره بافت فرسوده و مجموعه کارهایی که باید برای احیاء آن انجام داد، اینگونه گفت: «باید در بافت فرسوده روح زندگی جدید دمیده شود، هر چیزی که مربوط به زندگی امروزی است، باید به بافت فرسوده هم سرایت پیدا کند، از تلفن و اینترنت گرفته تا فیبرهای نوری. خدمات شهری عصر مدرن باید به محلات قدیمی ما بیایند. اما این مساله نباید فرمایشی و با زور انجام شود و گاهی اوقات لازم است که انعطاف‌پذیری را در آوردن خدمات به این بافت‌ها در نظر بگیریم. به عنوان مثال اگر به دلایلی شبکه گازی کشور نتوانست به یک کوچه قدیمی برود، نباید کوچه را تخریب کنیم؛ بلکه باید استانداردهای گازرسانی را تغییر دهیم؛ این کاریست که در تمام دنیا انجام می‌دهند و از این نظر ما هم باید اینگونه عمل کنیم».
مهندس سخا معتقد است که معماری می‌تواند دستاویزی برای وصل شدن ما به گذشته باشد که حفظ و نگهداری آن می‌تواند جلوی سقوط نسل‌ها را به چاله ویر خودباختگی بگیرد: «هر ساختمان در حقیقت قسمتی از تاریخ معماری ما و در حقیقت نشان دهنده طرز تفکر تاریخی ما درباره مساله انسان و زندگی در دوره‌ای خاص بوده است. نابود کردن حتی یک خانه در این مسیر در حقیقت پاره کردن زنجیر اتصال ما به گذشته است و این اتفاق باید جزء نبایدهای بافت فرسوده تهران که یکی از تاریخی ترین مناطق شهری ایران است، باشد»!
مشارکت مردمی کلید حل مشکل نوسازی
سه فاکتور اساسی را برای تقسیم بندی بافت شهری برای یافتن بافت‌های فرسوده وجود دارد. مهندس ولی‌ا... نارنجستانی، معمار، در این خصوص می‌گوید: «بافت‌های شهری از سه منظر قابل بررسی هستند، ضریب نفوذ‌پذیری، ریزدانگی و استحکام ساختمانی (با در نظر گرفتن قدمت بنا)». وی معتقد است که در مناطق ۱۱، ۱۲ و ۱۵ تهران به علت تاریخی بودن بناها و قدمت محلات مختلف، هر سه عامل در بررسی بافت‌های فرسوده نقش اساسی ایفا می‌کنند، به گونه‌ای که در قسمت‌های جنوبی، وفور ساختمان‌های ۴۰ - ۵۰‌متری، ریزدانگی بافت را به همراه دارد، معبرها و کوچه‌های باریک، باعث ایجاد مشکلاتی در بحث خدمات‌رسانی می‌شوند (نفوذناپذیری) و حجم بالایی از ساختمان‌ها نیز با درد پایین بودن کیفیت ساخت و مصالح همراهند.
در نظر کارشناسان مشارکت مردم در طرح‌های بافت فرسوده بهترین روش برای درمان مناطق سالخورده ما است؛ اما در این میان موانع بسیاری وجود دارند که شاید مهم‌ترین آنها در راه نوسازی بافت‌های فرسوده، بحث سود دهی این کار است. اعداد و ارقام حکایت از آن دارند که اصلی ترین علت عدم حضور و مشارکت مردم در احیاء یا نوسازی بافت‌های فرسوده مساله تامین اعتبار و از طرفی بحث بازگشت سرمایه است. بافت فرسوده جنوب شهر تهران نیز از این حکم کلی مستثنی نبوده و تنها نواحی و نقاطی از آن مورد توجه نوسازی قرار گرفته است که توجیه اقتصادی بیشتری داشته؛ مهندس نارنجستانی در این خصوص می‌گوید: «در میان بخش‌های مختلف مناطق جنوب شهر، قسمت‌هایی در کار تخریب و نوسازی بافت فرسوده پیشرو هستند که به خیابان‌های اصلی نزدیک‌تر باشند؛ چرا که این کار با توجیه اقتصادی بیشتری همراه است. مثلا خیابان بلورسازی در جوار خیابان مولوی اکنون با ساخت‌وساز زیادی همراه است؛ چرا که بازار مولوی محل توجه سرمایه‌گذاران قرار گرفته. یا مثلا خیابان اسکندری در حال پوست اندازی است، چون در جوار مجتمع‌های نواب می‌تواند به تجارت گاه خوبی بدل شود». وی اقبال عمومی را در توجه به بافت فرسوده جنوب شهر پایین ارزیابی کرده و معتقد است: «اما بافت فرسوده نواحی جنوبی به علت تردید سرمایه‌گذاران در بازگشت سرمایه‌شان یا عدم سوددهی لازم، از رونق مناسبی برخوردار نیستند». این معمار و مشاور پروژه‌های عمرانی شهرداری تهران، راهکار این چالش را در حضور سازمان‌های غیرانتفاعی نظیر سازمان نوسازی می‌داند و می‌گوید: «یکی از اصلی‌ترین سیاستگذاری‌های شهرداری در حقیقت، داخل کردن سازمان نوسازی در امر بافت فرسوده جنوب تهران است، این کار علاوه‌بر سامان بخشی به بافت محلی این نقاط، برای شهرداری نیز دو منفعت دارد، اول اینکه سرانه خدمات‌رسانی به این مناطق را افزایش می‌دهد و دومین نقطه قوت این طرح در پایین آوردن هزینه‌های خدمات‌رسانی به این بافت است».
خبرهای خوش در خصوص بافت فرسوده
وقتی که در خصوص سیاستگذاری‌های شهرداری در تسهیل نوسازی بافت‌های فرسوده جویا می‌شویم به خبرهای خوشی در این حوزه هم برمی‌خوریم که شاید برای کسانی که هنوز به فکر بازسازی یا نوسازی خانه شان نیافتاده‌اند، جالب باشد. اولین خبر خوش را از زبان معاونت شهرسازی شهرداری یکی از مناطق می‌شنویم که می‌گوید: «به تمام هم محله‌ای‌ها در مناطق شهرداری تهران می‌گویم که بخشنامه بافت فرسوده تا تهیه طرح تصویبی همچنان به قوت خود باقی است». بر طبق این بخشنامه ساختمان‌های نویی که بر آوار بافت فرسوده ساخته شوند، می‌توانند تا یک طبقه از تخفیف تراکم بهره‌مند شوند. میزان این تخفیف هم چیزی در حدود نیم A بوده که A قیمت تراکم منطقه می‌باشد.
خبر دیگر این که به گزارش فارس، سقف تسهیلات نوسازی و بازسازی بافت‌های فرسوده شهری قابل اعطا در قالب مشارکت مدنی، فروش اقساطی و مشارکت مدنی قابل تبدیل به فروش اقساطی همچنین تسهیلات مرمت و مقاوم‌سازی واحدهای با ارزش فرهنگی و معماری با ۴‌میلیون تومان افزایش به ۱۴‌میلیون تومان رسید. بنابراین گزارش، بر اساس دستور العمل اداره طرح و برنامه بانک مسکن، تسهیلات قابل اعطا در قالب جعاله مرمت و مقاوم‌سازی واحدهای با ارزش فرهنگی و معماری ۱۰‌میلیون تومان تعیین شده است. این گزارش می‌افزاید: افرادی که قبلا از وام ۱۸‌میلیون تومانی مسکن استفاده کرده‌اند نیز می‌توانند با دریافت یک معرفی‌نامه از سازمان عمران و بهسازی شهری بدون سپرده‌گذاری از این تسهیلات استفاده کنند.

قالیباف: نمره من چند است؟
چند روز پیش بود که قالیباف به عنوان عالی‌ترین شخصیت در اداره شهرمان از سامان‌دهی به وضعیت بافت‌های فرسوده محلات جنوبی تهران خبر داد و گفت: «در دور جدید فعالیت شهرداری تهران امیدواریم با کمک شورایاران، مشکل بافت‌های فرسوده مناطق جنوبی شهر را حل کرده و سطح اقتصادی و معیشتی شهروندان جنوب تهران را ارتقا دهیم.» قالیباف پیش از این هم در مصاحبه‌ای عنوان کرده بود: «طی 15 الی 20سال گذشته برای بافت‌های فرسوده در منطقه جنوب شهر تهران هیچ اقداماتی صورت نگرفته است.» اما به راستی چه چیزی در این خانه‌های قدیمی و کوچه‌های تنگ و تاریک هست که شهردار تهران را مجبور می‌کند از آنها در صدر برنامه‌های دور جدید تصدی‌گری‌اش در شهرداری سخن بگوید؟
و سوال دیگر اینکه چرا شهرداری که تاکنون حیطه وظایف خود را در ترمیم آسفالت خیابان‌ها، سطل‌های زباله، جمع‌آوری زباله و تمیز کردن جدول‌های کنار خیابان می‌دانست به ناگاه در دور جدید شهرداری دکتر قالیباف با این جمله یک ماراتن چهارساله را برای خود آغاز کرد: «به نظر من مردم دیگر به خاطر حل مشکل جوی، جدول، آسفالت، فضای سبز و ... نباید به من و همکارانم نمره بدهند بلکه باید در خصوص حل مشکلات کلان‌شهر مانند احیای بافت‌های فرسوده، حمل‌و‌نقل و ترافیک و بالا بردن سطح اقتصادی و معیشتی شهروندان جنوب شهر با نوسازی بافت‌های فرسوده نمره بدهند.»