رهیافتی در نماهای شهری
شهرهای زشـت!
امروزه با گسترش شهر نشینی و جاری شدن سیل جمعیت به سمت شهرها و حومه آنها و هرآنچه انقلاب صنعتی و مدرنیسم برای جهانیان به ارمغان آورده بر تکتک اذهان عمومی تاثیرات خود را به وفور گذارده است.
امروزه با گسترش شهر نشینی و جاری شدن سیل جمعیت به سمت شهرها و حومه آنها و هرآنچه انقلاب صنعتی و مدرنیسم برای جهانیان به ارمغان آورده بر تکتک اذهان عمومی تاثیرات خود را به وفور گذارده است.
فضای زندگی افراد در این بین در واقع میتواند یکی از مهمترین عواملی باشد که به سکون یا به تحریک افکار جهت بازدهی در مشاغل یا حتی در زندگی خصوصی افراد سمتوسویی بخشد.
این فضا از جایی که کانون زندگیهای خصوصی افراد را در برمیگیرد آغاز و به مراکز شغلی، تفریحی، بهداشتی، آموزشی و هرآنچه لازمه زندگی شهری است، سرایت میکند؛ البته در این بین باید جایی هم برای ترددهای درونشهری و بینشهری باز کنیم.
اگر بخواهیم نگاهی عمیق و خارج از بحث تخصصی فضاها به تاثیر محیط بر تکتک عملکردهای افراد بیاندازیم، مباحث زیادی را در روانشناختی و محیط باید ذکر کنیم که ممکن است خارج از موضوع این نوشته باشد.
باید گفت که امروزه تاثیر مناظر با توجه به ارتباط تنگاتنگی که میان افراد و اطرافشان وجود دارد، بیش از هر زمان دیگر قابل توجه است و میتواند به شکل محسوس یا نامحسوسی سبب بروز رفتارهای اجتماعی گوناگونی شود و گاهی این تاثیر تا جایی است که باعث صعود قیمتهای برخی مناطق و ارجحیت آنها نسبت به مناطق دیگر شود.
چهره مناظر بسیاری از محیط حول ما تاثیر مطلوب یا نامطلوب خود را در اذهان عمومی همهروزه به جای میگذارد.
به عنوان مثال، در همین نزدیکیها خیابان ولیعصر با نظمی که درختان با امتدادشان ایجاد کردهاند و چهره مغازهها که با ظاهر کم و بیش شکیل خود و همگونی تقریبی آنها تاثیر بسزایی در اذهان ایجاد کرده تا جایی پیش رفته که قیمت اماکن آن منطقه را در مقایسه با دیگر مناطق در مقیاس بسیار بالاتری قرارداده است و اگر نگاهی دیگر به مناظر نقطه دیگر همین کلان شهر بیافکنیم، به خیابانی چون شوش، شاید بهتر بتوانیم به مقایسه مناظر و تاثیر ظواهر و نظم مستقر در آنها پی ببریم، بهتر است جهت سامان دادن به مطالب، نگاهی جزئی در خصوص این موضوع بپردازیم و اینکه نماها در گذشته چگونه بودند و امروز به چه ترتیبی ارزیابی و مورد کاربری قرار میگیرند.
در واقع این جزئیات تعیینکننده و تکمیلکننده دید کلی نماها است. با نگاهی گذرا به گذشته و ترکیب بناهای قدیمی به یاد میآوریم که ارتفاع کم و یک یا دو طبقه بودن و معماریای که منعطف به درونگرا بودن بناها بود، از خصایص بناها شمرده میشد.
داشتن حیاط مرکزی و پنجرههای رو به داخل ساختمان ویژگی نماهای درونی را به بناها میبخشید و در کل در قسمت خارجی و ظاهر بنا نمای خاصی به چشم نمیخورد و کل نما معطوف به حیاط مرکزی یا داخل میشد.
البته این در بین نماهای شاخص جزو ویژگی لاینفک مساجد و عمارات سلطنتی و اماکن کاملا خاص بوده است و خالی از لطف نیست که همینجا بگوییم این شاخصها به این اماکن ارزش ذاتی افزونی میبخشید؛ ولی هماکنون منحصر به فرد بودن ارزش خود را به طور ذاتی از دست داده است.
در همین ایام یادشده با نگاهی به جوامع دیگر میتوان یک جمعبندی کلی در خصوص نماها و ترکیبات ظاهری بناها به دست آورد و آن سطحی بودن نماها در آن دوره در جوامع دیگر است و در واقع ساده بوده و سطحی طراحی شدن آنها که با پلانهای یک یا دو طبقه نمایشگر بود، از ویژگیهای آن دوره است که موجب شد که جوامع به تیپسازی و همگونی خاصی گرایش یابند.
به طور مثال، در یک خیابان یک منظر کلی و کاملا شبیه به هم از ساختمانها به چشم میخورد و تنها اماکن خاص همچون کلیساها و عمارات در این بین مستثنا میشدند و اگر بخواهیم مقایسهای کوچک میان جوامع دیگر و ایران در گذشته داشته باشیم به یک جمله بسنده میکنیم و آن اینکه کاربری در واقع تعیینکننده نمای ظاهری بنا به شمار میرفت.
روال ذکر شده در واقع تا جایی پیش رفت که ما به معماری مدرن اروپا رسیدیم که در واقع انقلابی در خصوص معماری بود و آقای لکور بوزیه که جزو پیشگامان معماری مدرن بود نقش بسزایی در این بین داشت.
او در واقع بحث نمای آزاد و به تبع آن پلان آزاد را در این دوره مطرح ساخت و در نتیجه به عنوان یک ایده که معمار میتواند پلان را با نمای بیرونی ادغام نسازد و نما را به عنوان یک پوسته جداگانه به بنا اطلاق کند، محدودیت گذشته را در این خصوص زیر پا نهادند.
البته در همان زمان هم با وجود محدودیتهای بسیاری که در خصوص پیاده کردن ایدههای تخصصی این موضوع وجود داشت نمیتوانست دست معمار و متخصص این امر را به طور گسترده باز نگه دارد و بسیاری از طرحها فقط به شکل تئوری باقی میماند.
. با پیشرفت جوامع و به دنبال آن پبشبرد تکنولوژی در جهان در واقع صورت جدیدی از تغییرات به دنبال آن اهمیت به زیباسازی و نوگرایی جلوهای دیگر به فضا بخشید. در این دوره دیگر معمار مجبور نبود دغدغههای زیادی جهت پیاده کردن خلاقیتها و اصولی که به شکلی علمی هم در جوامع پیشرفته ثابت شده بود، تحمل کند و امروزه با تامین شدن هزینههایی در این خصوص امکان دستیابی هم به این امر امکانپذیر میشود.
شاید خالی از لطف نباشد که به جزئیات و تاثیراتی که نماها در مقیاس کوچک ولی با اثر بخشی فراوان به جای میگذارند، بحث را ادامه دهیم. تابهحال فکر کردهاید که چطور نام یک کمپوزیسیون را میتوان خوش ترکیب نهاد؟ بله. پاسخهای چندی در این خصوص میتوان یاد کرد، ولی در اینجا یکی از مهمترین آنها را برمیشمریم و آن اینکه زمانی که به یک نما نگاه میکنیم، انتظار همگنی خاصی که از ابتدا تا انتها رفته است؛ داریم و اگر به چنین امری توجه شده باشد، ما شاهد یک کمپوزیسیون خوش ترکیب قطعا خواهیم برد.
در واقع نما باید به شکلی طراحی شود که خاص چند طبقه از قبل طراحی شده و موقعیت آن باشد، نه به شکلی که اگر مثلا قرار بود به طبقات اضافه شود تغییری در طراحی نما بتوان انجام نداد و همین نما را تا بالا یکسره ادامه داد، بلکه بالعکس و کاملا ارزیابی شده به نما و کل مجموعه باید نگریست و در یک نتیجه اینکه نما باید ابتدا و انتهایش در طراحی کاملا مجزا و مشخص به چشم بخورد و ختم آن در ظاهر ساختمان معین باشد .
گسترش زندگی شهری در واقع تخصصی شدن فعالیتها را به دنبال داشته است و در نتیجه مراکز فعالیت به شکل متعددی در شهرهای گوناگون به چشم میخورد و همه روزه هم رو به افزایش است و اگر نگاهی اصولی به مراکز و ارتباط تنگاتنگ آن با کاربری کل فضا بیاندازیم، در واقع ظاهر آنها با نوع فعالیت و اجزای تشکل داخلی آنها بایستی در توازن صحیحی قرار گیرد و به ویژه زندگی خصوصی و بناهای مسکونی که باید با مراکز فعالیت حتما در جداسازی خاصی قرار گیرد و این منفک کردن از لحاظ ظاهری تنها از عهده نما و شکل ظاهری ساختمان است که برمیآید. برای مثال ساختمان مسکونی با مرکز هستهای و در طرف دیگر اماکن مذهبی و انواع کازینوها در جوامع مختلف میبایستی کاملا مجزا و در خور فعالیت طراحی شود.
از کاربری کلی فضا که بگذریم، به تطبیق نما با کاربری جزئی آن میرسیم که از نظر داخلی میتواند مهم به حساب آید.
داخل یک محل مسکونی خود به قسمتهایی تقسیم میشود؛ برای مثال اتاق خوابی که سراسر شیشه خورده مکان محفوظی به حساب نمیآید و امنیت روانی حتمی را ایجاد نمیکند؛ حتی اگر مزین به پرده باشد، بنابراین استفاده از ترکیب خاص در ظاهر نما باید در هماهنگی قطعی با کاربری داخلی آن باشد تا شکل صحیحی به این امر ببخشد. نکته بعدی و ارتباط نما با دیگر مسائل به موقعیت اقلیمی خاص اشاره دارد.
در واقع یک نمای حساب شده قطعا از لحاظ اقلیمی هم مورد بررسی صحیح قرار میگیرد و ساختمانی که سراسر شیشهای است و دارای عمق زیاد هم نیست در فصول مختلف سال مشکل گرما و سرما و تهویه مطبوع را خواهد داشت و این تطبیق با مسائل اقلیمی از این نقطه نظر بسیار مهم به ذهن متبادر میشود . اگر خیلی ریز و موشکافانه هم بتوان سخنی به این موضوع اضافه کرد، این نکته که برخی فضاها مانند حمام یا سرویسهای بهداشتی از ظاهر ساختمان پوشیده به چشم بخورد، بسیار کار اصولی و صحیحی است؛ زیرا در برخی بناها به وفور دیده شده که پنجرههای این قسمتها از ظاهر ساختمان مشخص و حتی رفتوآمد افراد هم گاهی معلوم میباشد و این امر را خیلی پسندیده نمیتوان یاد کرد.
برای به اتمام رساندن جزئیات نما در آخر به اهمیت جنسی که ترکیبات نما به کار میرود اشارهای کوتاه میکنیم و اول آنکه همانطور که قبلا یاد کردیم، جنس نما از لحاظ شرایط اقلیمی بسیار مؤثر میتواند باشد و باید گفت که جنس در بناهایی که مستقیما از وضعیت آب و هوایی متاثر است نقش بسزا و در واقع اصلی را ایجاد میکند. مناطقی با بارشهای وسیع و پیدرپی کاملا متفاوت با محیطی است که تابش نور مستقیم آفتاب از همیشگیترین خصوصیات آنجا است که تفاوت این دو
تعیینکننده ترکیبات ساختی بنا است و دومین و شاید یکی از مهمترین نقشهایی که جنس بنا ایفا میکند، در زمینهای است که ممکن است چنانچه صحیح تعیین شده باشد حتی خسارات بسیاری را دربرگیرد.
پدیدههای خطر آفرین طبیعی همچون زلزله، توفان و لغزشهای لایههای زمین میتوانند خطر جدی برای جان و مال انسانها به دنبال داشته باشند. در این میان رویداد زلزله در طول تاریخ آثار غیرقابل جبرانی را به همراه داشته است و باید درحالحاضر پیشرفتهای علم مهندسی زلزله و مهندسی ساختوساز بناها و به کارگیری اصول و ضوابط پیشگیری، خسارات ناشی از زلزله را به حداقل ممکن رسانیده است. نحوه نصب و همین انتخاب صحیح ترکیبات جنس نما و در کل همه اجزای بنا از عوامل مؤثری است که در بروز خطرات پیشگیری به حساب میآید و در آخر اینکه این نکته را همواره باید در ذهن داشته باشیم که مد و رواج ظاهری مصالح خاص نباید ما را در نگاه کردن به اصول صحیح این امر به خطا بیاندازد.
با توجه به جزئیات مطرح شده و اینکه تکتک این جزئیات است که نمایشگر حقیقی ظاهر بناها از دیدگاه کلی است. این نکته را همواره باید به ذهن بسپاریم که همگن بودن و داشتن نظمی که مستقر در رعایت همین اصول است، چهره این مجموعه وسیع را تشکیل میدهد و عواملی که به این همگنی کمک شایانی میکند، میتواند اندازهها و رنگها و حتی تیپ بودن مصالح باشد و عدم این یکسانسازی دید خوبی را متاسفانه از منظر شهری به چشم نمیدهد و شاید کوچکترین و سادهترین مثال این مطلب بزرگراه نواب با بناهای ساده و نماهای یکنواختی است که در مجموع تشکیلدهنده کل و بدنهای یک دست و زیبا است.
در آخر با توجه به نکات یاد شده هر آنچه در طراحی نما و انتخاب اجزای آن دقت بیشتر را به عمل آوریم و از دستاوردهای علمی و با توجه به چارچوبی تخصصی به طراحی و اجرا دست یابیم، به انتخابی صحیح و اصولی نزدیک شدهایم.
ارسال نظر