فریدون ارجمند

یکی از بارزترین مثال‌های بازار در اقتصاد، بازار بورس اوراق‌بهادار کشور‌ها است. بازار بورس تقریبا بیشتر از هر بازار دیگری خصوصیات بازار رقابتی را دارا است و از این رو به عنوان مثال کلاسیکی از بازار نام برده می‌شود؛ هرچند که در برخی از کشورها خصوصیات بازار رقابتی در بازار اوراق‌بهادارشان قابل رویت نیست و عدم وجود اطلاعات کامل می‌تواند مهم‌ترین دلیل آن باشد. در یک بازار رقابتی قیمت را برخورد عرضه و تقاضا رقم می‌زند و از تقابل بین این دو است که قیمت شکل می‌گیرد. از این رو تمامی عوامل خارجی تاثیرگذار بر قیمت از طریق تاثیر بر عرضه و تقاضا قیمت را متاثر می‌سازند.

در سال ۱۳۸۴ شاخص کل بورس در حالی که در سال قبل از آن بیش از ۱۲هزار بود، چهار رقمی گردید و به کمتر از ۹۵۰۰ نزول کرد. در حالی که تعداد سهام معامله شده در این سال با تقریبا ۳۰۰میلیون افزایش به ۱۴۵۰۰میلیون سهم می‌رسید، ارزش این معاملات تقریبا به نصف ارزش آن در سال ۸۳ نزول یافت. در این سال ارزش جاری کل بازار نیز ۶۳‌هزار میلیارد ریال کاهش را تجربه کرد.

تمامی نماگر‌های فوق به روشنی رکود بازار بورس را در این سال نمایش می‌دهند. رکودی که در زمان‌های بعد از آن نیز به طور کامل از بین نرفت و همچنان ادامه دارد. رکودی که مهم‌ترین دلیل آن از نظر اغلب تحلیل‌گران شرایط اقتصاد سیاسی حاکم بر جامعه و نااطمینانی‌های موجود در جامعه بود. این رکود بازار و افت سطح قیمت‌ها به سادگی محصول افزایش میزان عرضه سهام و کاهش میزان تقاضای آن در بازار بود. بازیگران بازار، تمایل خود را به سرمایه‌گذاری در بازار اوراق‌بهادار از دست داده بودند و با توجه به عدم اطمینان‌های موجود، به دنبال محلی امن‌تر برای سرمایه‌هایشان می‌گشتند. محلی که آسیبی به سرمایه آنها وارد نشود یا حداقل کمترین آسیب متوجه سرمایه‌هایشان باشد. در چنین شرایطی بود که بر هم کنش کاهش تقاضا و افزایش عرضه، رکود بازار بورس و سایر بازار‌های این چنینی را به همراه آورد. شرایط حاکم موجب خروج نقدینگی از بازار بورس بود. رکود بزرگ بازار بورس در سال ۸۴ همزمان با تغییر دولت بود. نمی‌توان با قطعیت دولت را دلیل عمده این رکود دانست.

تورم در بازار مسکن و افزایش بی‌رویه قیمت مسکن در سال‌های دولت نهم یکی از عمده‌ترین ایرادات و انتقاداتی است که به این دولت وارد می‌شود. دلایل بسیاری برای این افزایش قیمت‌ها و بحران در بازار مسکن ذکر گردیده، اما کمتر به اثر خروج نقدینگی از بازار سرمایه به سمت بازار مسکن اشاره شده است. خروج نقدینگی‌ای که دولت نهم با ورود خود به عرصه تصمیم‌گیری و حتی پیش از آن، با ورود به دور دوم انتخابات با آن مواجه گردید.

در واقع ترس از رکود بیشتر بورس باعث شد تا مردمی که به دنبال محلی امن‌تر برای سرمایه‌های خود می‌گشتند، نقدینگی خود را از بازار اوراق‌بهادار خارج کنند و امن‌ترین محل را برای سرمایه‌های خود در بازار مسکن بیابند و بدین ترتیب است که در کنار سایر دلایل، یکی از دلایل بحران در بازار مسکن را می‌توان نا‌اطمینانی‌های ایجاد شده در کشور و خروج نقدینگی از بازار اوراق‌بهادار به سمت بازار مسکن دانست. نااطمینانی‌هایی که دولت نهم تمامی نقش را در آن بر عهده نداشت و ریشه‌های اقتصادی رکود در بورس نیز نقش بزرگی را در آن ایفا می‌نمود.