لی‌لی اسلامی

روزی در سال ۱۹۷۴ روی چمن دراز کشیده بوده و سرگرم تماشای مسابقه بیس‌بال بوده است که تصمیم می‌گیرد به نویسندگی بپردازد؛ این ادعای آقای نویسنده است که در ۲۹سالگی به دنیای دیگری قدم می‌گذارد.

هاروکی موراکامی، یکی از محبوب‌ترین نویسنده‌های ژاپن و جهان است که در ۱۹۴۹ در کیوتوی ژاپن زندگی را آغاز کرد. آثاری چون «سرزمین عجایب آب‌پز» و

«پایان دنیا» توانست جایزه معتبر «تانیزاکی» را برای او به ارمغان بیاورد. چهارمین و معروف‌ترین رمانش «Norwegiana wood»، فروشی بیش از ۴میلیون نسخه را به دست می‌آورد و موراکامی را به اوج شهرت و محبوبیت می‌رساند.

موراکامی نویسنده عجیبی است و این ادعا را خودش هم تایید می‌کند: «نمی‌دانم چرا اینقدر عجیب و غریب نوشتن را دوست دارم. من آدم واقع‌گرایی هستم؛ اما وقتی می‌نویسم، عجیب و غریب می‌شوم».

داستان‌های موراکامی در عین سادگی بسیار پیچیده‌اند و ذهن خواننده در پایان هر داستان به دنبال ناگفته‌ای می‌رود که یافتنش چندان آسان نیست.

موضوع اغلب داستان‌هایش مرگ و سر‌در‌گمی است. تناوب سردرگمی‌ها و نگرانی‌ها در داستان‌های آقای نویسنده، ریتم کند و تکراری زندگی را القا می‌کند که بیهودگی‌اش و کندی‌اش را حادثه‌ای عجیب و ناگهانی بر هم می‌زند.

آغاز و پایان داستان‌های موراکامی، در ذهن خواننده‌ عادی، دور از هم و بی‌ربط به نظر می‌رسد؛ اما این بی‌ربطی ظاهری است و در جز‌ء‌جزء داستان‌های او می‌توان به ارتباطی عمیق اما پنهان رسید.

حوادث در داستان‌هایش، مخاطب را قدم‌ به قدم با خود می‌کشاند تا آنجا که خواننده در سیر داستان شکاف آغاز و پایان را احساس نمی‌کند و این مساله تعجب‌ و بهت او را در پایان داستان بیشتر می‌کند. زنان آثار موراکامی، اغلب بیمار و و دست‌‌نیافتنی‌اند. «ناخودآگاه» فضای اغلب داستان‌هایش را در خود می‌گیرد، او در مورد ابهام در آثارش می‌گوید: «من انسان واقع‌گرایی هستم؛ اما یک نویسنده خیلی مبهم. آثار «یونگ» را نمی‌خوانم؛ اما بین نوشته‌های من و نوشته‌های او شباهت‌هایی وجود دارد. ناخودآگاه برای من، فقط ناخود‌آگاه است، نمی‌خواهم آن را تحلیل کنم.»

اعضای فرقه مذهبی «آئوم» که در سال ۱۹۹۵، بانی عملیات تروریستی انفجاری در مترو توکیو بودند، در داستان‌های موراکامی، گاه و بی‌گاه در هیات مردان نقاب‌پوشی ظاهر می‌شوند. اما اعضای فرقه «آئوم» در داستان‌های او به کسی آسیب نمی‌رسانند. بی‌سر و صدا در کوچه‌های توکیو پرسه می‌زنند و در هیاهوی شهر، انباشته از خلا ذهنی و غرق در ناامیدی، به دنبال معنا می‌گردند.

قهرمان‌های داستان‌های او به دنبال آرامش ذهنی‌اند و در یاس اگزیستانسیالیستی، خونسرد، کم حرف، رها، تنها، بی‌ریشه به دنبال معنای دست نیافتنی هستی‌ می‌گردند.

بسیاری مورا کامی را مقلد سنت رئالیستی کارور می‌دانند که او را از بسیاری جهات با کارور مقایسه می‌کنند.

مورا کامی، نویسنده‌ای که هم میهنانش او را بیشتر وارث ادبیات لامکان غرب می‌دانند، خود را با اطمینان، یک نویسنده ژاپنی می‌داند که سبکی مخصوص به خود را انتخاب کرده است. این روزها با تجدید چاپ «کجا می‌توانم پیدایش کنم»، که مجموعه‌ای است از ۵داستان کوتاه، موراکامی به فهرست پرفروش‌های کتاب آمده و از محبوب‌ترین نویسندگان زمستان امسال نزد خوانندگان شده است.