سیدخندان محل اتصال خیابانهای پر تردد است
یک قطب دسترسی شهری
خیلی اوقات، این نامها هستند که هویت ما را میسازند یا لااقل در پرورش آن نقش دارند. نامهای محلههای تهران نیز از این قاعده مستثنا نیستند و حتی گاه نقش پررنگتری نیز به خود میگیرند.
کاظم برآبادی
خیلی اوقات، این نامها هستند که هویت ما را میسازند یا لااقل در پرورش آن نقش دارند. نامهای محلههای تهران نیز از این قاعده مستثنا نیستند و حتی گاه نقش پررنگتری نیز به خود میگیرند. عکس:حمید جانیپور
در حقیقت ملاک ما در برداشت ذهنیمان از خیابان قزوین، خیابان فرشته، خیابان فرجام و یا حتی دروازه غار بدون توجه به تاثیر این نامها در روان ما و در خاطرات قدیمی تهران ابتر خواهد ماند.
با این حساب ما پذیرفتهایم به خیابانی «چراغ برق» بگوییم بدون دیدن لحظهای که اولین چراغ برق تهران در آن نصب شده. پس حتما حس مرا از سخن گفتن درباره پل سیدخندان درک خواهید کرد، حتی اگر داستان نامگذاریاش را نشنیده باشید!
می گویند در جاده قدیم شمیران، ساقی پیری بود که به عابران تشنه، آب میداد و همیشه روی لبش، لبخندی مثل سیب شکفته بود. آبی که او از کوزه سفالی اش توی کاسه مسی میریخت، آبی بود به شیرینی عیدی که شفای قلبهای خسته بود و مرهمی بر زخمها!
جاودانگی به سیاق سید خندان
بعد از آن سید پیر، پسرش در همان محل، به کار بستنیفروشی پرداخت و نام «سید خندان» را به یادبود لبخند پدر، بر سردر مغازهاش نگاشت تا این نام جاودانه بماند و به ما برسد که در این شهر پرهیاهو، نیازمند دستهای پیر و لرزان و با محبتی هستیم که در خستگیهایمان، لیوانی آب پیشکش کند. اینگونه بود که نام «سیدخندان» بر تاریخ تهران حک شد و جاودانگی اش در مصداق آن شعر سعدی در آمد که : «...نماند جز نام نیک»
اما تهران به تاریخ خودش احترام نگذاشته و نمیگذارد. ساکنین این شهر یا فراموش کار و بیملاحظه هستند و یا از گذشته بیخبرند. با این حساب هر روز نام سیدخندان بر زبان هزاران (و شاید بیشتر) نفر جاری میشود بیآنکه کسی بداند روی سخن با کیست. پل سیدخندان را هم به یادبود آن سید کوزه به دست نساختهاند.
پل برای ماشینها ساخته شده. ماشینهایی که در تهران از هر شهروندی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، هوای ما را مصرف میکنند و دودشان دیوارهای جهان پیش رویمان را هر روز سیاه و سیاهتر میکند و این البته یکی از پر رنگترین تصاویر هر تهرانی از سیدخندان است: شلوغی، ماشین، دیوارهای بتنی دودزده و علافی برای یافتن ماشین چه در گرمای تابستان و چه در سرمای جان سوز همین ماهی که در آن هستیم.
جایی برای ماشینها
اکنون سیدخندان دیگر نه یک شخصیت و یا حتی یک مغازه و یک محله، بلکه یک نقطه بارزترددی است با ماشینهای فراوان، مجتمعهای مسکونی بلندمرتبه، ردیفهای دکان و مجتمعهای تجاری، ادارات و شرکتها.
نقطهای که به علت دسترسی شمالی - جنوبی و شرقی - غربیاش همیشه مورد توجه ماشینها و ساکنین تهران بوده است. سیدخندان نه فلکه است و نه چهارراه؛ اما مملو از حضور آدمها است و در این شلوغ بازار، به پرستیژ بالای شهری خود مینازد!
طراحی مخصوص این منطقه باعث شده که خیابانهای مهمی چون سهروردی، دکترشریعتی و جلفا در این جا به هم برسند و خودروهای خود را در مسیرهای مختلف یا به سوی دیگری سرازیر کرده و یا به اتوبان همت بریزند. با این تفاسیر سیدخندان در میان دیگر مناطق شهری تهران بیش از همه دارای قدرت دسترسی است گو این که همگان راهبندانهایش را دیدهاند و میدانند یک تصادف ساده روی پل برای خودروهای عبوری چند ساعت اتلاف وقت به بار میآورد.
اما چه میشود کرد در این میان توجه خیلیها به این نقطه از پایتخت جلب شده، از صاحبان شرکتها بگیریم تا ادارههای مختلف و آموزشگاههای ریز و درشت.
بر ویرانههای یک هتل
گذشته این پل یک خاطره مهم دیگر نیز داشت و آن هتلی بود که در گوشه جنوب شرقی آن قرار داشت و روزگاری محل اسکان جنگزدهها بوده است. پس از اتمام جنگ، بازسازی شهرهای زلزله زده و بازگشت آن عزیزان به زادگاههایشان، اکنون آن هتل دیروز و ویرانه امروز که بیش از ۴۰۰ اتاق داشت، خالی و بدون استفاده مانده بود.
بله چنین متراژ گران بهایی در یکی از بهترین نقاط تهران (لااقل از بعد تجاری و اقتصادی) افتاده و بیحساب دارد خاک میخورد. پنجرههای تاریک و شیشههای شکسته این هتل چند طبقه را سالهای زیادی در سکوتی مرگ بار در احتضاربودند و آینده شان را در صدای کلنگها و بلدوزها میدیدند. به هر حال این بنای قدیمی چند روزی است که طعم تیغههای تیز بولدوزرها را چشیده است. از بنای احیا شده این هتل قدیمی که هماکنون در اختیار یکی از نهادهاست به نفع اقتصاد شهر بهره برد و آن را به یکی از مراکز مهم فرهنگی، خدماتی و حتی بازرگانی مهم بدل کرد.
یک پیشنهاد:
بازارچهای در زیر پل
فضای خالی زیر پل سیدخندان یکی از ناهنجارترین تصویرهای این منطقه است. خصوصا شبها، این بخش از پل در تاریکی قرار گرفته و امنیتتردد را برای خانمها در سطح قابل توجهی پایین میآورد. اکنون از این فضا تنها به عنوان پایانهای غیر رسمی برای اتوبوسها و خطیها استفاده میشود که میتوان آن را بهبود بخشید. پیشنهاد امروز در مورد بهینه سازی فضایی در محفظه زیر پل، توجه شهرداری منطقه به تجاری کردن این قسمت است.
به عبارت دیگر ایجاد یک بازارچه کوچک محلهای در زیر پل، علاوه بر کسادکردن کار دستفروشانی که به دور پل حلقه زدهاند، باعث ایجاد فضای روشن در برابر فضای تیره شده و در نتیجه ضریب امنیت محلهای را بالا میبرد. در کنار این مسائل باید گفت که وجود بخشهای خدماتی فراوان در حاشیه سیدخندان میتواند رونق بخش این بازارچه کوچک باشد.
ارسال نظر