آدم از نگاه ادیان بزرگ
نگاهی به تاریخ و اسناد به جایمانده از ادیان بزرگ (تورات، انجیل و قرآن) نشان میدهد که آدم، موجود نخستین خلقت است که طی دوران چند قرن زندگی وی، اتفاقات خاصی روی داده است که تقریبا در اسناد عهد عتیق و قرآن تشابهات بسیاری در ساختار زندگی حضرت آدم(ع) مشاهده میشود.
نگاهی به تاریخ و اسناد به جایمانده از ادیان بزرگ (تورات، انجیل و قرآن) نشان میدهد که آدم، موجود نخستین خلقت است که طی دوران چند قرن زندگی وی، اتفاقات خاصی روی داده است که تقریبا در اسناد عهد عتیق و قرآن تشابهات بسیاری در ساختار زندگی حضرت آدم(ع) مشاهده میشود.
جایگاه گناه نخستین در فلسفه یهود
در کتاب «گناه نخستین» نوشته اسماعیل زارعپور درخصوص گناه نخستین در اندیشه یهود آمده است: در عصر هلنیستی که دوران رواج فرهنگ یونانی و سلطه آن بر افکار اروپاییان و بخشهایی از آسیای غربی بود، متفکران یهودی، اغلب به تاویل و تفسیر بابهای اولیه سفر پیدایش میپرداختند و آدم را نمونه اصلی و اولیه نوع بشر و سرنوشت و سرگذشت او را بیان تمثیلی وضع انسان در جهان میشمردند... فیلون اسکندرانی(نیمه اول سده اول میلادی) میگفت که: خداوند دو گونه انسان آفرید: انسانی به صورت خدا و انسان زمینی که از خاک سرشته شد. انسان آسمانی غیرمادی است و انسان زمینی، ترکیبی است از عناصر مادی و معنوی- پیکر و خرد و اندیشه-این خرد و اندیشه آدمی است که به صورت خدا آفریده شده است نه پیکر او. آدم زمینی هم از لحاظ توانایی عقلانی از همه آدمیان آینده برتر بود و هم از لحاظ صورت جسمانی و به کمال سعادت نایل شد ولی در این مقام باقی نماند. وی با خوردن از درخت معرفت نیک و بد، جاودانگی و نیکبختی خود را از دست داد و گرفتار مرگ و تیرهورزی شد. از دیدگاه فیلون، خوردن از شجره ممنوعه، تمثیل و کنایهای است از تسلیمشدن در برابر لذات و شهوات جسمانی.
در ادامه این بخش از کتاب اشاره شده است به دیدگاههای موسیبن میمون، از دانشمندان قرطبه در اسپانیا و از بزرگان علم و ادب یهود که درباره آدم میگوید: «آفریده شدن وی به صورت خدا اشاره به کمال عقلانی اوست و نه همانند جسمانی. پیش از ارتکاب گناه(گناه نخستین) خرد وی به کاملترین حد خود رسیده بود و همواره با تمامی وجود خویش به تفکر و تامل درباره حقایق طبیعی و ماورای طبیعی مشغول بود.
گناهکردن وی در حقیقت روی آوردن به سوی لذات جسمانی بود.»
زارعپور، به نقل از یوسف البو، فیلسوف یهودی اندلسی آورده است: آدم نمونه نخستین نوع انسان و برترین و کاملترین مخلوقات جهان است و مقصود از آفرینش عالم، وجود اوست و موجودات دیگر برای خدمت او آفریده شدهاند او نیز سرگذشت آدم را بیان تمثیلی از وضع انسان در این جهان میدانست، به نظر او باغ عدل کنایه از این عالم، آدم کنایه از نوع بشر، درخت حیات عبارت از شریعت(تورات) و مار نمودگار شهوات است.
گناه نخستین در مسیحیت
در کتاب«گناه نخستین» آمده است: مساله گناه اولیه ... نخستینبار به وسیله آگوستین مورد بحث و بررسی کلامی قرار گرفت. پیش از او ظاهرا این نظریه در نظام اعتقادی کلیسا به صورت قطعی و رسمی درنیامده بود. ایرنا میؤس از آباء اولیه کلیسا، گناه اولیه را نه در آدم بلکه در نسل قابیل و نتیجه لعن خدا بر او میدانست. آباء اولیه کلیسا، غالبا گناه آدم را موجب سقوط خود او و زایل شدن موهبتهای اضافی در شخص او میدانستند و به مساله ادامه و انتقال گناه و آثار آن در فرزندان آدم و نسلهای بعد توجهی نداشتند اما برخی دیگر از آباء اولیه کلیسا انتقال گناه را تنها در جسم میدانستند و روح را از آن مبرا میشمردند و میگفتند که ارواح، جدا از اجساد خلق میشوند و پس از انعقاد نطفه به ابدان خاص خود میپیوندند و از این روی در ارتکاب گناه دخالتی ندارند. کلیسا معتقد بود که در آغاز آفرینش، خداوند دوگونه موهبت به آدم ارزانی داشت: موهبتهای ذاتی یا طبیعی و موهبتهای اضافی یا فوقطبیعی. موهبتهای ذاتی، عقل و اراده بود که وی به یاری آنها میتوانست آفریدگار خود را بشناسد و از خواست و اراده او پیروی کند، اما این موهبتها برای آن که به کمالغایی خود
برسد؛ بسنده نبود. پس خداوند موهبتهای دیگری چون ایمان، امید و محبت بدو بخشید و علم بر حقایق امور، جاودانگی، قدرت غلبه بر شهوات آزادی از درد و بیماری را نیز بر آنها افزود ولی آدم از عقل و آزادی اراده خود چنان که باید بهره نگرفت و نافرمانی کرد و از این روی گناهکار شد و از مقامی که داشت فرو افتاد.
هبوط آدم در آیات قرآن
در قرآن کریم 25بار نام آدم(ع) ذکر شده ولی تفصیل آفرینش او در 6 سوره است. موضوع هبوط او نیز در 3 سوره ذکر شده که به ترتیب عبارتند از: در سوره بقره، آیات 35 تا 38
۲ - سوره اعراف، آیات ۱۹ تا ۲۵
3 - سوره طه، آیات 115 تا 123
در ترجمه آیات ۳۵ تا ۳۸ سوره بقره آمده است: «و گفتیم ای آدم تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و از هر جای آن میخواهید گوارا بخورید (ولی) نزدیک این درخت (بنا به مشهور گندم) نشوید که از ستمکاران خواهید شد (۳۵) شیطان آنها را به لغزش انداخت (و از آن خوردند) و آنها را از آنچه درآن بودند بیرون کرد و گفتیم همگی فرود آیید (به زمین) که بعضی دشمن بعضی دیگر خواهید بود و جایگاه و بهره شما تامدتی در زمین خواهد بود (۳۶) سپس آدم کلماتی از پروردگارش تلقی کرد (و توبه نمود) و خدا بر او توبه کرد زیرا او توبهکننده مهربان است (۳۷) و گفتیم همگی از آن (بهشت) فرود آیید و هر گاه هدایتی از جانب من به سوی شما آید از کسانی که از آن هدایت کنند ترسی بر آنها است و نه غمگین میشوند. (۳۸)»
در ترجمه آیات 19 تا 25سوره اعراف نیز آمده است: «و ای آدم تو و همسرت در این بهشت آرام گیرید و از هر جا خواستید بخورید و به این درخت نزدیک مشوید که از ستمگران میشوید (19) شیطان وسوسهشان کرد تا عورتهایشان را که پنهان بود بر آنان نمودار کند و گفت پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد مگر از بیم اینکه دو فرشتهای شوید یا زندگان جاوید گردید (20) و برایشان سوگند خورد که من خیرخواه شمایم (21) پس با همین فریب سقوطشان داد و چون از آن درخت بخورند عورتهایشان در نظرشان نمودار شد و بنا کردند از برگهای بهشت به خودشان میچسبانیدند و پروردگارشان به ایشان بانگ زد: مگر من از این درخت منعتان نکردم و به شما نگفتم که شیطان دشمن آشکار شما است؟ (22) گفتند: پروردگارا ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و رحممان نکنی از زیانکاران خواهیم بود (23) گفت چنین که دشمن همدیگرید پایین روید و شما را در زمین تا زمانی معین قرارگاه و برخورداری است (24) گفت در آنجا زندگی میکنید و در آنجا میمیرید و از آنجا بیرون آورده میشوید (25).»
هابیل و قابیل
در کتاب «داستان پیامبران» نوشته علیاصغر دفتریفرد درباره زندگی چهار فرزند آدم آمده است: از همان آغاز جوانی، هابیل به زمین روی آورد و با راهنمایی پدر به زراعت پرداخت، قابیل نیز به فراهم آوردن احشام و گلهداری بز و گوسفند و شتر مشغول شد. خواهران هم به مادرشان، حوا کمک میکردند. از این چهار فرزند، هابیل و خواهر دوقلوی قابیل، زیباتر از آن دو تن بودند.
یک روز که دختران در خانه نبودند و هابیل و قابیل نیز بیرون از خانه، به دنبال کار خود بودند، حوا به آدم گفت: آدم! آیا وقت آن نرسیده است که فرزندانمان، هر یک همسری داشته باشند و خود فرزندانی بیاورند...؟
خداوند به آدم وحی فرستاد تا هرکدام از پسران، خواهر همزاد آن دیگری را به همسری برگزیند. آن شب، هنگامی که همه درخانه بودند، آدم به همسر و فرزندانش گفت: خداوند امروز به من فرمود که فرمان او را در مورد ازدواج شما به اطلاعتان برسانم. خداوند فرمود که هر یک از شما دو برادر، با خواهر توامان دیگری ازدواج کند. قابیل گستاخانه گفت: این فرمان را نمیپذیرم، چراکه نباید با خواهر دوقلوی خود ازدواج کنم؟ پسرم! این فرمان خداوند بزرگ است، تو نباید از فرمان او سرپیچی کنی.
پدر! من از آنچه گفتم بازنمیگردم. تو مساله را با خداوند بار دیگر در میان بگذار، این بار اگر فرمانی داد، سرپیچی نخواهم کرد. خداوند فرمان داد که هر یک از آن دو (هابیل و قابیل) به دلخواه خود چیزی برای خدا قربانی کنند، از هر کدام که مقبول افتاد خواستهاش برآورده میشود و همسر خویش را خود برگزیند.
هابیل بهترین شتر سرخموی جوان و زیبایی را که در گله خود داشت حاضر کرد و به سوی قربانگاه به راه افتاد. قابیل، از میان گندمهای بسیار و گوناگون خود که ذخیره داشت، قدری گندم نامرغوب برداشت و به قربانگاه ببرد!
هر دو به انتظار ایستاده بودند و هر یک به پذیرفته شدن قربانی خود امیدوار بودند، لحظهای بعد، آتش انتخاب الهی در رسید و در پیش چشم همه، در تن شتر گرفت! هابیل به نشانه سپاس به سجده درآمد.
قابیل که در تقدیم قربانی اهتمام نورزیده بود، برآشفت و سخت اندوهگین شد... ناگزیر از ازدواج با خواهر توامان خود دل کند و هابیل با خواهر زیبای او ازدواج کرد.
در سینه قابیل، دیو کینه بیدار شده بود و جز با کشتن برادر آرام نمیگرفت. سرانجام در یک روز (که هابیل سر بر سنگ گذاشته و خوابیده بود) سنگ را با تمام نیرو بالا برد و بر سر برادر کوبید ... و نخستین سنگ بنای ستم در جهان نهاده شد.
تعداد فرزندان و عمر آدم
مورخین نوشتهاند که حوا برای آدم ۷۰شکم زایید و در ۵۰۰سالگی به شیث (یکی از اولاد آدم) آبستن شد و شیث را هبها... گفتند که وصی آدم شد. آدم ۹۳۰سال عمر کرد و تا زنده بود ۴۰هزار نفر اولاد از فرزند و نوه و نبیره پیدا کرد و نسل آدم از شیث بودهاند.
در هنگام مرگ همه اولاد خود را جمع و وصیت کرد که ای فرزندان، بهترین اولاد من هبها... شیث است که من مامورم او را وصی خود گردانم ... آن گاه دستور داد صندوقی ساختند و کلیه صحائف آسمانی را که به او تعلیم شده بود با رضای خدا به هبها... سپرده و گفت: من در گذشتم مرا غسل ده، کفن نما و نماز گذار و دفن کن. پس از مرگ آدم، جبرئیل کفن آدم را با حنوط و بیل از بهشت آورد و با 70هزار ملکه حاضر شدند و به جنازه آدم نماز گزاردند و او را در مکه به خاک سپردند که پس از 1500سال، نوح در هنگام توفان، قبر او را از مکه به نجف به وسیله کشتی انتقال داد.
واژه آدم
در کتاب «مقایسه قصص قرآن و عهدین» در مورد واژه آدم آمده است: واژه آدم از «اَرَمَ» عبری گرفته شده. کلمه مونث آن اَدَمه به معنی زمین یا خاک است. کاربرد دو صورت مذکر و مونث در سفر پیدایش معنی خاکی (ساخته شده از خاک) را القا میکند. ریشه آدم همچنین با رنگ سرخ پیوند دارد و این شاید اشاره به رنگ خاک باشد که آدم از آن آفریده شده است.
ارسال نظر