نگاهی به حضور سینماگران در انتخابات مجلس هشتم
نقشآفرینی در صحنه دموکراسی
با پایان یافتن مدت زمان ثبتنام برای شرکت در انتخابات هشتمین مجلس شورای اسلامی مشخص شد که این دوره از انتخابات مجلس با حضور گسترده اهالی سینما و هنرمندانی همراه خواهد بود و در صورتی که صلاحیت این شرکتکنندگان از سوی مراجع ذیصلاح تایید شود، آن وقت است که رکوردی جدید در باب حضور چهرههای هنری در یک دوره از انتخابات به ثبت خواهد رسید.
رهام وزیری
با پایان یافتن مدت زمان ثبتنام برای شرکت در انتخابات هشتمین مجلس شورای اسلامی مشخص شد که این دوره از انتخابات مجلس با حضور گسترده اهالی سینما و هنرمندانی همراه خواهد بود و در صورتی که صلاحیت این شرکتکنندگان از سوی مراجع ذیصلاح تایید شود، آن وقت است که رکوردی جدید در باب حضور چهرههای هنری در یک دوره از انتخابات به ثبت خواهد رسید. با این استقبال است که یک بار دیگر مساله حضور چهرههای شناخته شده اما غیرسیاسی در عرصه سیاست پررنگ میشود.
هنرمندان اکنون پای در راهی گذاشتند که سالها قبل ورزشکاران در آن راه گام نهاده و از مزایای آن بهرهمند شده بودند. برادران خادم از شناختهشدهترین هنرمندانی بودند که با تکیه بر سابقه ورزشی خود به عرصه سیاست وارد شدند و امیر عابدینی نیز با تکیه بر شهرت خود در عالم فوتبال وارد نخستین شورای شهر تهران شد. بهروز افخمی اما شاید شناخته شدهترین چهره سینمایی کشور باشد که تاکنون به گود سیاست وارد شده است. هر چند در جریان انتخابات شورای شهر در دورههای اول و دوم برخی چهرههای درجه دو و سه سینما و تلویزیون بخت خود را در آزمون انتخابات آزمودند، اما به توفیقی دست نیافتند.
با این وجود ورزشکاران همچنان مصممتر در عرصه سیاست گام نهادند. در جریان دوره اخیر شوراهای اسلامی حضور ورزشکاران در انتخابات به اوج خود رسید. هادی ساعی و علیرضا دبیر ورزشکاران دیگری بودند که به مدد افتخارات گذشته، خود را به صندلیهای شورای اسلامی شهر تهران رساندند. آنها در حالی به شورای شهر راه یافتند که در مبارزات انتخاباتی خود برنامه روشنی برای آینده ارائه نکردند و البته مردم نیز از آنها برنامه نمیخواستند. مردم آنها را با معیارهایی به غیر از معیارهای سیاسی انتخاب کردند. شاید ورزشکاران این حرف ناصر حجازی را درک کرده بودند که روزگاری قبلتر گفته بود اگر من در خیابان راه بیفتم و رای جمع کنم از دکتر معین آرای بیشتری به دست خواهم آورد. (نقل به مضمون).
هنرمندان و ورزشکاران عناصری بیگانه با انتخابات نیستند. آنها از دیرباز به دلیل شهرت و محبوبیت خود عواملی بودهاند که سیاسیون برای جمعآوری رای مردم به آنها رجوع میکردند. ورزشکاران مطرح و هنرمندان شناخته شده دانسته یا نادانسته به الگوهای جامعه به خصوص جوانترها تبدیل میشوند و در فرآیند جمعآوری رای استفاده از این الگوها تاکتیکی شناخته شده و مورد استفاده بسیاری از کاندیداها بوده است.
در هر انتخاباتی شاهد هستیم که کاندیداها چهرههای ورزشی و هنری را به میتینگهای انتخاباتی خود دعوت میکنند یا امضای آنان را در پای بیانیههای حمایت از خود درج میکنند. به نظر میرسد اکنون این چهرههای محبوب قصد دارند این کارکرد را در خدمت خودشان بگیرند و به جای آن که نردبان ترقی سیاسیون باشند خود از این نردبان شهرت و محبوبیت بالا بروند.
نردبانی که پیش از این ورزشکاران از آن بالا رفتند و اکنون هنرمندان بر نخستین پله آن ایستادهاند.
حضور چهرههای این چنینی در عرصه سیاست سابقهای طولانی در جهان دارد. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران مسائل سیاسی حضور چهرهها به اعتبار وجهه غیرسیاسی و محبوبیتهای غیر برنامهای در عرصه سیاست یکی از پاشنه آشیلهای دموکراسی است.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه چهرههای هنری و ورزشی در شرایطی وارد کار سیاسی میشوند که پیش از آن سیاستورزی نکردهاند و مهارتهای لازم را کسب نکردهاند.
به این ترتیب است که بخشی از فرصت دموکراسی صرف آموزش این چهرهها در طول دوران خدمتشان به عنوان یک عنصر سیاسی میشود.
تجربه نشان داده است که در بسیاری موارد این چهرههای تازه وارد عملا نمیتوانند در برابر سیاستمداران کهنهکار در احزاب مقابل، ابتکار عمل را به دست بگیرند. میتوان گفت تاکتیک استفاده از چهرههای هنری و ورزشی که از سوی احزاب مختلف در جهان استفاده شده و در بسیاری موارد نیز نتیجه میدهد نوعی پوپولیسم پنهان در دل دموکراسی است.
تفاوت حضور چهرههای هنری و ورزشی در عرصه سیاست ایران با بسیاری از نقاط دیگر جهان در این است که در ایران این چهرهها در آخرین مرحلهها وارد عرصه میشوند تا کف ترازوی رای را به نفع احزاب سنگین کنند در حالی که در کشورهای توسعه یافته در ابتدا هنرمندان کار خود را از ردههای پایین حزب آغاز میکنند و در طول زمان و با کسب تجربه سیاسی لازم قدم به مراحل بالاتر میگذارند.
شناخت ساختار قدرت و شناخت چگونگی تعامل نیروها در صحنه سیاسی هر کشوری یکی از اصول مسلم برای موفقیت سیاستمداران و احزاب است.
سیاستمداری که ساختارهای بنیادی کشورش را نمیشناسد، بدون شک همواره پیاده نظام شطرنج سیاست باقی میماند.
این شناختها چیزی نیستند که ورزشکاران و هنرمندان آن را در میادین قهرمانی یا عرصههای هنری آموخته باشند.
ارسال نظر