خانه‌هایمان انرژی را فراری می‌دهند

مریم خباز

این روزها همه مردم ایران به خود می‌لرزند، از یزد و زابل همیشه کویری گرفته تا آذربایجان و اردبیل همیشه سرد. هوا بسیار سرد است و تقریبا هیچ جایی حتی درون خانه‌ها از گزند سرما مصون نمانده است. پشت بام خانه‌ها یخ زده، آب در لوله‌ها دیگر روان نیست، خیابان‌ها زیر انبوه دانه‌های شن، مملو از یخ‌های قطور است، آب در جوی‌ها منجمد است، ماشین‌ها دیگر درست کار نمی‌کنند و آدم‌های پوشیده در کوهی از لباس هنوز به خود می‌لرزند. تقریبا هیچ لباسی بدن را برای مدت طولانی گرم نگه نمی‌دارد، سرما شلاق می‌زند و ... البته همه اینها را می‌توان به امید گرمای درون خانه تحمل کرد؛ ولی این روزها انرژی هم طلا شده است. یادمان نمی‌رود مردم شهرهای گلستان، مازندران، آذربایجان، خراسان و ... چه روزهایی را در حسرت گرمای گاز گذراندند؛ روزهایی که کم فشاری گاز و تصمیم شگفت‌انگیز ترکمنستان برای قطع صادرات آن به ایران خیلی از مردم ما را دچار مشکل کرد. مدارس و اداره‌ها تعطیل شد تا شاید کمکی باشد به تقویت فشار گاز؛ ولی تاثیر چندانی نداشت، هوا آنقدر سوز دارد که حتی درون خانه هم سردت می‌شود؛ هر چند که با توصیه رییس‌جمهوری مردم در خانه‌ها نیز لباس زمستانی پوشیدند. ولی با وجود این تمهیدات باز هم مشکل حل نشد. دمای هوای منفی ۲۰درجه این توصیه‌ها به کارش نمی‌آید؛ ولی مردم باز هم دست به دست هم دادند تا با کم کردن شعله‌های بی‌جان بخاری‌هایشان کمکی به حل معضل کرده باشند.

با این وجود در این روزهای سرد روزانه بالغ بر ۴۳۵میلیون متر مکعب گاز مصرف کردند؛ یعنی ۵۳میلیون متر مکعب بیشتر از سال قبل. در این میان مردم ۳۹۲میلیون متر مکعب گاز را در خانه‌هایشان سوزاندند؛ یعنی میزانی نزدیک به ۱۷درصد اضافه‌تر از پارسال. در این میان مسوولان شرکت گاز تهدید کردند از آنجا که ۵۰۰هزار خانوار با کمبود گاز مواجه‌اند، بهای گاز گروه‌های پرمصرف ۳۰برابر خواهد شد. ولی این تهدیدها هم ثمر چندانی ندارد، سوز سرما آنقدر آزار دهنده است که نشستن مقابل یک بخاری گازی و برقی نهایت آرزوی آدم می‌شود، اما گذشته از بحث‌های مربوط به ضرورت صرفه‌جویی- که ما نیز بر آن باور و اذعان داریم- یک مشکل اساسی وجود دارد که تا اوضاع بحرانی نشود، کسی به آن توجهی نمی‌کند. سال‌ها است که تخریب خانه‌های قدیمی و تبدیل آن به آپارتمان‌های چند طبقه، شغل پردرآمدی برای بعضی‌ها شده است. سود این کار که برخی به شوخی به آن «بساز و دررو» می‌گویند، آنقدر زیاد است که خیلی‌ها را وسوسه می‌کند. البته اگر بخواهی آدم با وجدانی باشی و از ‌کار کم نگذاری، سود زیادی عایدت نمی‌شود، اما اگر دل را به دریا بزنی و پی و اسکلت ضعیف و لرزان آپارتمان را به امان خدا بسپاری حتما درآمد خوبی خواهد داشت. فرقی نمی‌کند یک آپارتمان نوساز کجای شهر باشد چون بالا و پایین بودن منطقه در استحکام آن فرق زیادی ندارد. البته آپارتمان‌های بالای شهر کمی دک و پزشان بیشتر است و بالاجبار بعضی اصول را رعایت می‌کنند؛ ولی پایین‌شهری‌ها که تجملات بالانشین‌ها را ندارند، اوضاعشان اسفناک‌تر است. آن زمان که شهرداری بی‌محابا فروش تراکم را آزاد می‌کرد و مهندسان ناظر به دلایلی نامعلوم ساختمان‌های غیرمستحکم را تایید می‌کردند، باید به فکر اتلاف انرژی می‌افتاد. جرز دیوارها به اندازه‌ای نازک است که سرمای هوا به راحتی میهمان خانه‌ها می‌شود. از هدر رفتن انرژی هم که نمی‌توان غافل بود.

چون از سیستم عایق‌کاری در و دیوار و پنجره‌ها یا صرف‌نظر شده یا اگر هم هست اصولی و استاندارد نیست. فقط کافی است درجه هوا کمی افت کند، آن وقت آپارتمان‌نشین‌های بی‌دفاع می‌مانند و سوز سرمایی که اهالی خانه را آزار می‌دهند.گچ دیوارها و حتی نقاشی روی آن نیز به قدری نامرغوب و بی‌دوام است که با کمترین اختلاف دما ترک می‌خورد و پوسته‌های آن از در و دیوار و سقف آویزان می‌شود.

خلاصه فصل زمستان می‌شود و فرار انرژی از در و دیوارهای آپارتمان‌ها. پس اگر کمی منطقی فکر کنیم، افزایش مصرف انرژی در چنین شرایطی امری کاملا طبیعی است. یعنی اگر خودمان را گرم نکنیم، چه کنیم. اما بالاخره روزهای سخت سرما هم تمام می‌شود و خورشید مهربان با تابشش مشکلات را حل می‌کند، اما آیا تا به حال فکر کرده‌ایم که اگر زلزله‌ای بیاید و آب و برق و گاز همه با هم قطع شود، آن وقت باید چه کار کنیم؟