بازنشستگی آدابی دارد!
ندا گنجی
تقویم را که ورق بزنی می‌رسی به امروز؛ پانزدهم دی ماه روز تکریم بازنشستگان. این روز هم یک روز عادی است مثل روزهای دیگر سال، حتی شاید در عمل بی‌اهمیت‌تر از سایر روزها و مناسبت‌ها جلوه کند.

البته اگر بخواهیم خیلی به این روز بها بدهیم، یک همایش برگزار می‌کنیم و 500-400 نفر از بازنشستگان را دعوت می‌کنیم و سر آخر یک سخنرانی می‌شود اختتامیه این همایش و دوباره سال بعد و بعد .... اما این کفایت نمی‌کند. اگر امروز بازنشستگان برای دوختن شب و روز خود به هم، به پارک‌ها پناه می‌آورند، همین‌ها روزی در حرکت رو به توسعه کشور نقش پررنگی را ایفا کرده‌اند که رها کردن آنها به حال خود، آن هم در شرایط کنونی، وضعیت این قشر را وارد مراحل بغرنجی می‌کند.
در حالی که سیستم بازنشستگی کشور از یک چندگانگی رنج می‌برد، تعریف درستی از این سیستم نیز وجود ندارد، بر همین اساس امور مربوط به بازنشستگان نیازمند یک بازنگری ریشه‌ای است.
از همین رو باید توجه داشت که این قشر فارغ از اینکه به وسیله کدام سازمان و واحد صنعتی و به طور کلی از چه کانالی به جرگه بازنشستگان پیوسته‌اند- در سطح تصمیم‌گیری‌های کلان- نیازمند توجه جدی مسوولان هستند.
بازنشسته کیست؟
طبق تعاریف، به شخصی که 30 سال در یک ارگانی خدمت کرده باشد و در این مدت حق بیمه نیز پرداخته باشد، بازنشسته اطلاق می‌شود.
فاصله نرخ تورم و حقوق بازنشستگی
بر اساس قانون، تنظیم حقوق بازنشستگان همواره باید متناسب با نرخ تورم صورت بگیرد. ماده 28 قانون استخدام کشوری به دولت تکلیف کرده تا حقوق بازنشستگان و شاغلین را به تناسب تورم متعادل کند. اگر چه این امر از پشتوانه قانونی برخوردار است اما همچنان اختلاف میان نرخ تورم و حقوق بازنشستگی رقم فاحشی است؛ به طوری که با وجود افزایش حداقل حقوق بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی به 200هزار تومان، این مبلغ بیشتر از 10روز کفاف نخواهد داد؛ چراکه اغلب بازنشستگان صاحب عروس و داماد و نوه هستند. بنابراین متعادل نبودن میزان دریافتی با هزینه‌ها چیزی جز احساس شرمندگی عاید آنها نخواهد کرد.
برای مثال برای خرید هر کیلوگرم گوشت باید ۷هزار تومان پرداخت و قیمت یک کیلوگرم میوه هم که سر به آسمان گذاشته است.
در این میان واکنش مسوولان نیز دیدنی و شنیدنی است، چندی پیش وزیر رفاه در مراسمی که اتفاقا بازنشستگان نیز در آن حضور داشته‌اند وقتی در مقابل اعتراض چند تن از بازنشستگان که نسبت به وضعیت گرانی انتقاد داشتند، قرار گرفت مبنی‌براینکه حتی دیگر توانایی خرید تخم‌مرغ هم از آنها سلب شده، گفت: تعجب می‌کنم که چرا همه تخم‌مرغ‌خور شده‌اند(!)
از سوی دیگر طبق آماری که از سوی کانون بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی منتشر شده ۴۰درصد از بازنشستگان مستاجرند و ماهانه حداقل دوسوم حقوق خود را تقدیم صاحبخانه می‌کنند. بنابراین چیزی برای گذران زندگی برای آنها باقی نمی‌ماند.
در این شرایط اگر بازنشسته‌ای همای سعادت بر سرش بنشیند و کاری برای او پیدا شود، به ناچار برای تامین هزینه‌های زندگی به عنوان نگهبان در جای دیگری کار می‌کند.
البته ناگفته نماند اغلب کسانی که به کار دوم و سوم اشتغال دارند، جزو بازنشستگان لشگری و کشوری هستند و بازنشستگان تامین اجتماعی اجازه انجام فعالیتی به عنوان شغل ندارند چرا که در صورت مشاهده این افراد از سوی بازرسان سازمان تامین اجتماعی مقرری آنها قطع می‌شود.
بازنشستگی پیش از موعد
برخی از مشاغل که طبق قانون به آنها مشاغل سخت و زیان‌آور گفته می‌شود، افرادی که از این گروه به بازنشستگان می‌پیوندند با ۲۰ سال سابقه بازنشسته می‌شوند.
البته تصویب این قانون واکنش‌های بسیاری را برانگیخت. ازاین رو که ممکن است افراد پس از بازنشستگی دوباره وارد بازار کار شوند و به گفته کارشناسان فرصت یک نیروی جوان را برای اشتغال سلب کنند و کارفرمایان نیز با به کار گرفتن این افراد در عین حال که از تجربیات آنها بهره‌ می‌برند، از پرداخت مزایا به آنها نیز
امتناع کنند.
اما تنها 10درصد از بازنشستگان سازمان تامین‌اجتماعی که تقریبا بزرگترین ؟ بازنشستگی هستند سراغ کار دوم و سوم می‌روند چرا که اغلب آنها فاقد کارایی و مهارت لازم هستند و به ناچار با همان حقوق اندک به زندگی خود ادامه می‌دهند.
بنابراین وقتی در اداره زندگی خود ناتوان می‌شوند، تنها احساس سرافکندگی در میان اعضای خانواده و صدمات روحی شدید برایشان باقی می‌ماند.
درمان
از آنجایی که بخش وسیعی از بازنشستگان در میان قشر سالمند قرار می‌گیرند، به طور طبیعی بیشترین درمان را نیز مطالبه می‌کنند.
بی‌نظمی که از سوی خود این افراد در مراکز درمانی به وجود می‌آید مانع از خدمات رسانی بهینه به بیماران واقعی می‌شود.
از طرف دیگر به دلیل آن که اغلب آنها توانایی تامین تقویت کننده‌ها از جمله ویتامین‌ و پروتئین را از راه تغذیه ندارند، این کمبود حداقل باید از راه دارو جبران شود اما داروهایی که می‌تواند به تقویت بنیه بازنشستگان کمک کند تحت پوشش بیمه نیستند، پس آنها برای تهیه این اقلام دارویی نیز باید متحمل هزینه شوند.
با این وجود تنگناهای دوره بازنشستگی به همین جا ختم نمی‌شود؛ به طوری که پایین بودن سرانه و شاخص بهره‌مندی این قشر از فضا و فرصت‌های اجتماعی به دلیل افزایش رشد جمعیت آنها، دگرگونی و تغییرات کارکردهای فرهنگی، اجتماعی نسبت به گذشته و مطلوب نبودن فعالیت‌های اجتماعی به دلیل کاهش درآمدها، افزایش اوقات فراغت و از دست دادن برخی توانایی‌ها آنها را از لحاظ روحی تحت فشار قرار داده است.
تغییرات روحی و جسمی
شروع دوران بازنشستگی مصادف می‌شود با سن 50 سالگی و به قول معروف فرد پا به سن گذاشته است.
همچنین در این سن تغییراتی نیز در این افراد ایجاد می‌شود، اگرچه بروز این تغییرات اجتناب‌ناپذیر است، اما برای کنترل روند سریع این تغییرات می‌توان فعالیت‌هایی را در دستور کار قرار داد که بخشی از این فعالیت‌ها باید از سوی اطرافیان و بخشی دیگر توسط بازنشستگان انجام گیرد.
کاهش استرس، محافظت از جسم، ارتباط معنوی و تغذیه مناسب برای حفظ حافظه از جمله فعالیت‌های ساده و اولیه‌ای است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
فعالیت اجتماعی و طولانی مدت بازنشستگان، دوران فراغت از کار را گاهی غیر قابل تحمل می‌کند تا جایی که این افراد نیز مانند هر فرد دیگری ممکن است به افسردگی مبتلا شوند.
طبق تحقیقات، عوامل روانشناختی با همان احساس پیر بودن یا ناکارآمدی و از همه مهمتر از دست دادن تعداد زیادی از دوستان و آشنایان می‌تواند از عوامل ابتلا به افسردگی باشد. ایجاد افسردگی رابطه مستقیمی با نگرش جامعه و خانواده به افراد بازنشسته و در سطحی گسترده‌تر در سالمندان دارد؛ اینکه اجتماع تا چه حد از توانایی‌های آنها بهره می‌گیرد و آنها را چگونه پذیرفته است، از همین‌رو خانواده برای پیشگیری از عواقب بروز احساس ناکارآمد بودن، در بازنشستگان باید وظایفی را به آنها محول کند تا آنها احساس بیهودگی نکنند. باید توجه داشت این افراد در عین حال که در انجام کارها سرعت کمی دارند، اما از دقت بسیاری برخوردارند. بنابراین کارهایی به آنها واگذار شود که سرعت بالایی را نطلبد.
دکتر غلامعباس توسلی، جامعه‌شناس، در خصوص اهمیت تکریم بازنشستگان می‌گوید: «بازنشستگان، نیاز به برخورد محترمانه دارند و به نحوی شایسته باید از تجربیات آنها به عنوان سرمایه اجتماعی بهره جست چرا که تا دیگران به صرافت بیافتند که تجربیات این افراد را شناسایی کنند، زمان بسیاری تلف می‌شود.»
او در ادامه می‌افزاید: «متاسفانه در کشور ما این سرمایه‌ها رها می‌شوند و با وجود اینکه در سن بالا نیاز انسان به خدمات درمانی افزایش می‌یابد اما بخش وسیعی از خدمات تحت پوشش بیمه قرار نمی‌گیرد. اما اینکه می‌گویند بهره جستن از تجارب بازنشستگان فرصت نیروهای جوان را سلب می‌کند باید بگویم هیچ‌گونه ارتباطی میان این دو مقوله نیست، چرا که هر گروهی کار خود را انجام می‌دهند، مسلما هیچ نیروی جوانی از لحاظ تجربه نمی‌تواند جای بازنشستگان و افراد با تجربه را بگیرد. این در حالی است که یک نیروی 50-40 ساله از حیث توان جسمی نمی‌تواند جایگزین یک نیروی جوان شود.
درعین‌حال جامعه ساختار ثابتی ندارد این‌طور نیست که یکی از بازار کار خارج شود و بلافاصله شخص دیگر جایگزین او شود.»
او در ادامه به وضعیت بازنشستگان در کشورهای توسعه یافته اشاره می‌کند و می‌گوید: «در کشورهای توسعه یافته سیستم بازنشستگی از سیستم تامین اجتماعی متمایز است و تمام اقشار جامعه تحت پوشش تامین اجتماعی قرار می‌گیرند به طوری که حتی یک خیاط و یا یک نجار هم از سوی دولت حقوق دریافت می‌کند و شرایط رفاهی برای بازنشستگان به گونه‌ای فراهم می‌شود که آنها معمولا به استراحت در مناطق کوهستانی و یا کنار دریا می‌پردازند. بازنشستگی آدابی دارد.»