پیری چه شکستی است که تدبیر ندارد
میرمحمد طجوزی- «وخدای تو حکم فرموده که جز او را نپرستید و بر پدر و مادر نیکویی کنید.

اگر یکی از آنان یا هر دو به سنین کهولت و سالخوردگی رسیدند، زینهار کلمه‌ای که رنجیده‌خاطر شوند، نگویید و کمترین آزار به آنان نرسانید و با آنها با اکرام و احترام سخن بگویید». سوره اسرا آیه ۲۳.
آخ که چقدر دلم برای نگاه‌های مهربان مادربزرگ خدا بیامرزم تنگ شده. یادش بخیر، همیشه در طی هفته بدجوری انتظار روزهای پنج‌شنبه را می‌کشیدم. آخه هر هفته پنج‌شنبه‌ها می‌رفتم به دیدن مادربزرگم. نمی‌دانید که چقدر وجود نازنین او برای من و کل خانواده محترم بود یا بهتر است بگویم وجود او برای ما یک نعمت بسیار بزرگ بود. هر وقت دلم می‌گرفت و از مشکلات روزمره خسته می‌شدم، بهترین آرام بخش من دست‌‌های گرم آن پیرزنی بود که همیشه دعایش بدرقه راهم بود، اما به راستی تمام کسانی که در خانواده‌شان افراد سالمند دارند با اکرام و تجلیل با آنها برخورد می‌کنند؟ یا اینکه...
سالمند کیست؟
افرادی که بالاتر از 65 سال از عمرشان گذشته باشد جزو سالمندان به حساب می‌آیند. البته این طبقه‌بندی در ایران برای افراد بالای شصت سال محاسبه می‌شود.هر شخصی که دیگر سنش از 60 گذشت جزو سالمندان به حساب می‌آید. زندگی عزیزان سالمند یک دوره بسیار حساس با شرایط روحی خیلی گنگ است. اکثر کسانی که در آستانه رسیدن به این مرحله جدید از زندگی هستند از آینده خودشان خیلی در هراسند؛ چرا که آنقدرها باید و شاید به آنان رسیدگی نمی‌شود و ترس از زندگی آینده چه به لحاظ مادی چه به لحاظ معنوی از بزرگترین دغدغه‌های این افراد به شمار می‌رود.هزینه‌های پیری در کشور ما بسیار سنگین است. به طور مثال می‌توانیم به درآمد خیلی کم آنها اشاره کنیم. واقعا حقوقی که به بازنشستگان پرداخت می‌شود، جواب پرداخت هزینه‌های زندگی در کشورمان مخصوصا کلان شهرها را می‌دهد؟حسین پور پهلوان می‌گوید: سی سال زحمت کشیده‌ام: فواصل گرم و سرد سال، تابستان و پاییز مشغول کارکردن بودم، همیشه سعی می‌کردم کفش‌هایی را که درست می‌کنم جزو بهترین کفش‌ها باشد تا هر کسی از آنها استفاده کرد از خریدش راضی باشد، ولی آیا دستمزد سی سال زحمت من و افرادی مثل من این است. آن موقع‌ها که نیروی جوانی در بدن داشتیم،‌ نتوانستیم خانه‌ای برای خودمان بخریم و اجاره‌نشینی می‌کردیم. در حال حاضر نیز با این حقوق‌های بازنشستگی که به ما می‌دهند شاید بتوانیم کرایه خانه و قبوض آب و برق و گاز و تلفن و شارژ خانه‌هایمان را تامین بکنیم. به راستی که پیر شدن خیلی سخت است. هزینه‌ها بالا می‌رود و درآمد کم. حال چه کسی و کی فکری به حال افرادی مثل ما می‌کند؟ خدا می‌داند.
سالمندان نعمتند
سالمندان امروز پدران و مادرانی هستند که در دوران جوانی‌شان دست فرزندان خود را گرفتند و حتی یک لحظه از شاد کردن آنها غافل نشدند و حالا که با پا گذاشتن به دهه شصت زندگی‌شان سالمند شده‌اند، این فرزندان هستند که باید دست آنها را بگیرند و از یاد آنها غافل نشوند، زیرا سالمندان دومین گروهی هستند که بعد از نوجوانان کاندیدای افسردگی‌اند.
دست‌های مهربانی که در سنین کودکی و نوجوانی تکیه‌گاه بسیار مستحکمی برای ما بودند، دیگر امروز محتاج یک مقدار فقط مقدار خیلی کمی صحبت ما هستند و ما نباید فراموش کنیم که نامهربانی از سوی جوانان از بزرگ‌ترین عوامل افسردگی سالمندان به حساب می‌آید.
خانه سالمندان
مراکز نگهداری از سالمندان، در طی چند دهه اخیر شکل گرفته است و دلایل به وجود آمدن آن، قطعا بی‌رحمی امروز و حق‌ناشناسی جوانان نیست.
از عمده دلایلی که فرزندان پدران و مادران کهن‌سال خود را روانه مراکز نگهداری از سالمندان می‌کنند، عدم توانایی در رفع و رجوع کردن نیازهای روزمره آنان است.
حمایت و نگهداری ویژه‌ای که در خانه سالمندان به این عزیزان ارائه می‌شود از دیگر دلایل سپردن آنها به این مراکز است.
ولی بد نیست بدانیم که کهن‌سالی به معنای از بین رفتن نیست. بسیاری از افراد سالمند، اشخاص مقتدر، تحصیلکرده، سالم و هوشیار هستند.
بسیاری از آنان به خوبی از انجام کارهای روزمره خود برمی‌آیند، بسیاری از آنها دارای ملک شخصی و برنامه‌های بسیار پربار برای دوران بازنشستگی خود هستند.
دیگر الگوی ساختاری خانه‌ها به خصوص در شهرهای بزرگ دیگر آن خانه‌های بزرگ و جاداری نیست که یک خانواده کامل با عروس و داماد و نوه، در آن زندگی می‌کردند، مساله‌ای که یکی از دلایل سپردن سالمندان به مراکز نگهداری آنها شده است.تازه ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود. عده‌ای که تعداد آنها فکر می‌کنم خیلی زیاد نباشد پس از آنکه پدران و مادران خود را به خانه سالمندان سپردند، دیگر رسوم جوانمردی و احترام و تکریم به والدین خود را فراموش می‌کنند و اگر قسمت شود هر شش ماه یک مرتبه سری به آنها می‌زنند که دلیل آن هم این است که پس از مرگ آنها وجدان‌درد نگیرند.
«ما یبلغن عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلاتقل لهما اف ولا تنهرهما و قل لهما قولا کریما، و اخفض لهما جناح الذل من‌الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا».
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: هرگاه یکی از آن دو (پدر و مادر) یا هر دو نزد تو به سن پیری و سالمندی رسیدند، به آنان اف مگو، آنان را طرد مکن و به آنان سخن کریمانه بگو و بال فروتنی را از روی رحمت و شفقت برای آنان بگستر و بگو: پروردگارا! همان‌گونه که مرا در خردسالی‌ام تربیت کردند، تو نیز بر آنان رحمت آور.
ادب و احترام نسبت به پدر و مادر بزرگسال، آن است که آنان را به اسم صدا نکنی، به احترامشان برخیزی، از آنان جلوتر راه نروی، با آنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویی، نیازهایشان را برآورده کنی، خدمتگزاری به آنان را وظیفه‌ای بزرگ بدانی و از آنان در سن کهولت و پیری مراقبت کنی.


با توجه به این همه سفارش و آیات متعددی که خداوند در آنها نسبت به گرامی داشتن پدر و مادر توصیه کرده؛ آیا روا است که قدر زحمات بیکران آنان را ندانیم و بی‌رحمانه با داشتن موقعیت‌های نگهداری از آنان، ایشان را به مراکز نگهداری از سالمندان رهسپار کنیم یا اینکه نسبت به آنها کم‌لطفی بکنیم.بیچاره کسانی که بعد از مرگ این عزیزان به یادشان می‌افتند که چه نعمت‌های بزرگی را از دست داده‌اند. در ضمن هیچگاه نباید فراموش کنیم که خودمان نیز روزی به سن پیری می‌رسیم و آن موقع است که متوجه نیازهای امروز پدران و مادرانمان می‌شویم. نبات خانم پیرزن بسیار مهربان و نورانی است که حدود شصت و سه چهار سال از عمرش را پشت‌سر گذاشته است.او درباره علت آمدنش به خانه سالمندان می‌گوید: خدا شاهد است تا زمانی که پدر و مادر مرحومم زنده بودند جز حالت دوزانو جلویشان ننشسته بودم، همیشه با سری پایین آمده با آنها به صحبت می‌نشستم و خلاصه تمام و کمال احترام آنها را نگه می‌داشتم.بعد از آنکه صاحب فرزند شدم و پدر و مادرم را از دست دادم، فکر می‌کردم به پاس احتراماتی که برای آن دو قائل بودم، عاقبت خوشی در انتظار من است. هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم روزی سر از یکی از مراکز نگهداری سالمندان دربیاورم.فرزندانم همگی تحصیلکرده و سر خانه و زندگی خودشان هستند، خانه بسیار بزرگی را که در مناطق شمالی شهر داشتم را فروختم تا برای همگی آنها زندگی مرفهی را رو به راه کنم، اما عاقبت کار من به جایی رسید که بعد از گذشت چند ماه هیچ‌کدام مرا به خانه‌هایشان راه ندادند و بالاخره یکی از آنها دلش به حال من سوخت و مرا به اینجا فرستاد. همیشه در دعاهایم برای آنها طلب مغفرت می‌کنم، چرا من با آن همه عزت و احترامی که برای پدر و مادرم قائل بودم عاقبتم به خانه سالمندان ختم شد. وای به حال فرزندان من.
توصیه
اگر سالمندان آموزش ببینند که خودشان مراقب خودشان باشند، قدمی مهم در حفظ سلامتشان برداشته‌اند. سالمندی مساوی بیماری نیست. اگر سالمند دست یا پایش درد می‌کند، علتش سالمندی نیست؛ بلکه علتی دارد که باید آن را بررسی و برطرف کرد. سالمندانی که همیشه مراقب سلامت خود هستند باید همیشه پنج ارگان اصلی بدن یعنی حواس بینایی، شنوایی، تعادل (اسکلتی- عضلانی- عصبی)، بهداشت دهان و دندان و سیستم مغزی و حافظه خود را به صورت مداوم توسط متخصصان سالمندان چک کنند. فرزندان نیز باید به این نکته توجه کنند که اگر پدر و مادر سالمندشان دچار درد و ناراحتی می‌شود، علتش سالمندی نیست؛ بلکه دلیل دیگری دارد که باید با کمک پزشک آن را شناسایی و برطرف کند.