بازار بازآی
میرمحمد طجوزی
مرکز شهر تهران، همان جایی است که پیرترین مرکز تجاری ایران و پایتخت در آن جای گرفته است. این مرکز خرید و فروش سال‌ها است که از هزاران نفری که روزانه برای مبادله تجارت به آنجا مراجعه می‌کنند پذیرایی می‌کند.

عکس ها: دنیای اقتصاد، حمید جانی‌پور
بازار تهران
زمانی که قریه تهران در حال رشد بود و ساختن برج‌ها و بناهای دیگر از بحث‌هایی بود که بر سر زبان همه اقشار مختلف آن روزگار افتاده بود.زحمات زیادی برا ساخت این بنا کشیده شد تا بالاخره به ثمر نشست و این میوه کال کاملا رسید. سبزه میدان تا خیابان مولوی محدوده‌ای است که بازار در میان آن قرار گرفته است.
در میان این محدوده تیمچه‌ها، حجره‌ها و سراهای گوناگون وجود دارد، اما داخل بازار بزرگ، بازارها و بازارچه‌هایی که به شغل‌های مختلف مربوط هستند، وجود دارد، اما خیلی از آنها مثل بازار کنار خندق یا بازار مرغی‌ها و ... ناپدید شده‌اند یا اینکه با تغییر شکل، صنف خود را تغییر داده‌اند. بازار تهران با مساحتی حدود یکصد و ده هزار هکتار روزانه حدود نیم‌میلیون نفر خریدار را در دل خود جای داده است، البته یادمان نرود این نیم‌میلیون مراجعه‌کننده، چهل و دوهزار مغازه در نقاط مختلف بازار میزبان دارند. بدون شک می‌توانیم این بازار را یکی از اصلی‌ترین مراکز اقتصادی تهران یا در سطح کشور معرفی کنیم. بازار تهران در مرکز شهر تهران و در محدوده منطقه ۱۲ قرار گرفته که این بازار در میان خیابان‌های مولوی در جنوب، سیروس و مصطفی خمینی در شرق، بوذر جمهری (پانزده خرداد) در شمال و خیام در غرب قرار گرفته که در تقاطع این خیابان‌ها میدان محمدیه، چهار راه مولوی و چهار راه سیروس جای گرفته است.
بازار چیست؟
کلمه بازار در اصل در زبان پهلوی به واچار معروف بوده به صورتی که هنوز هم در گیلان و نطنز به صورت واچار تلفظ می‌شود.
این کلمه در اصل میان قدیمی‌ترین کلمه‌های ایران قرار دارد که کلمه بازارگان (=بازرگان) هم از همین کلمه به دست می‌آید.
امروزه هر وقت یادی از بازار تهران می‌کنیم ناخودآگاه یاد راهروهای سرپوشیده‌ای می‌افتیم که با دو ردیف دکان که روبه‌روی هم زیر یک سقف مشترک هستند، اما این فکر یا تجسم با هویت اصلی بازار خیلی مخالف است به این دلیل که در آن زمان ارتباط مردم با همدیگر، خیلی کم و قدیمی بود. بازار نه تنها به عنوان یک مرکز مبادله و تجارت، بلکه یکی از مراکزی بود که مردم ارتباط‌های سیاسی و اجتماعی خود را در آنجا دنبال می‌کردند، جالب اینکه بازار جایگاه خیلی قوی و وسیعی در شهر تهران قدیم داشته است، چرا که مکانی نزدیک به کاخ‌های سلطنتی (ارگ) و دیگر مراکز حکومتی داشت، همچنین در جوار مسجد جامع بود. هر یک از این دو مکان بازار (بازار و مسجد) سبب تقویت قوای همدیگر می‌شدند. اما امروز این موارد را در بازار با چهره کمرنگ‌تری مشاهده می‌کنیم.
بازار تهران گذشته از راسته‌های اصلی‌اش از انس گرفتن تعداد بسیار زیادی دالان، بازارچه، گذر و چهار سوق شکل گرفته است.
دالان، محل‌های سرپوشیده و درازی است که به سراها و حجره‌ها منتهی می‌شود و مغازه‌های هم شکلی در دو طرف آن دیده می‌شود.
خود دالان را می‌توان بازار کوچکی دانست که رابط میان حجره‌ها و سراها است. از دالان‌های معروف بازار می‌توان به دالان امین‌الملک، دالان گبرها و دالان توتون‌فروش‌ها اشاره کرد.
ولی گذر برعکس بازارچه یکطرفه است، بازارچه‌ای چند طرفه است و معمولا گذرها بر سر سه‌راهی قرار گرفته‌اند که در آن دکان‌هایی وجود دارد. اما معروف‌ترین گذرها میان گذرهای بازار «لوطی صالح» و «گذر مروی» است.
در دل بازار، دو چهار سوق یا همان چهارراه‌های اصلی وجود دارد. به نام‌های چهار سوق بزرگ و چهارسوق کوچک.
از بافت سنتی و قدیمی چهار سوق کوچک اثر کمی مانده، ولی چهارسوق بزرگ با همان گنبد زمان ناصر‌الدین‌شاهی خود هنوز هم میزبان نگاه‌هایی است که همگان را معطوف خود ساخته است.
به طور کلی بازار تهران یکی از اصلی‌ترین مراکز عرضه و تولید انواع کالای ایرانی و خارجی است. چندین هزار صنف در بازار کنار یکدیگر مشغول کار کردن هستند تا به مردم کشورمان خدمات مختلفی برسانند.
تورم‌ بازاری
خیلی علاقه داشتم تا یک مغازه در بازار داشته باشم، وقتی رفتم پرس‌وجو کنم تا یک مغازه مناسب را پیدا کنم با مشکلات فراوانی مواجه شدم، اصلی‌ترین مساله‌ای که در بازار وجود دارد، گرانی مغازه‌ها و بی قانونی آن در برابر قیمت‌های تعیین شده از طرف دولت است.
اصولا در بازار هیچ بنگاه معاملات املاکی به چشم نمی‌خورد، بلکه خرید و فروش ملک به صورت کدخدا منشی انجام می‌شود به طور مثال اگر بخواهید یک مغازه در بازار تهیه کنید هیچ مشاور املاکی وجود ندارد تا شما را راهنمایی کند بلکه شما می‌توانید ابتدا یک دلال پیدا کنید و نظرتان را در مورد مغازه‌ای که مدنظرتان هست به وی بگویید، آنگاه این دلال است که در بازار به جست‌وجو می‌پردازد تا مغازه مورد نظر شما را پیدا کند، آنگاه شما را به فروشنده معرفی می‌کند و در صورت جوش خوردن معامله حق دلالی خود را می‌گیرد. البته خرید و فروش در بازار همیشه بدین شکل نیست، بلکه اگر یک بازاری قصد داشته باشد تا حجره خود را بفروشد اولین کاری که می‌کند، این است که به همکاران خود در راسته اطلاع می‌دهد و اکثر خرید و فروش مغازه‌ها بین خود بازاری‌ها انجام می‌شود.
ملک‌های نزدیک به بازار خیلی از ارزش بالایی برخوردار نیستند، مثلا بازارچه شهید طرخانی یکی از مناطقی است که فاصله خیلی کمی تا بازار تهران دارد و اکثر کسبه‌ها و تجار بازار نیز در همین منطقه زندگی می‌کنند، ولی قیمت ملک در این منطقه حداقل در حد یک پنجم بازار است، به طور مثال اگر یک مغازه را در بازار تهران متری 5میلیون تومان بفروشند در این منطقه سر حد قیمت آن حدود یک‌میلیون تومان است.
گرانی قیمت املاک بازار را می‌توان به دلیل اهمیت این مرکز تجارت دانست.
قیمت‌های بازار بسیار متغیر است و اصلا نمی‌شود هیچ قانون خاصی برای آن مشخص کرد. قیمت‌ها کوچه به کوچه، سرا به سرا و راسته به راسته تفاوت دارد؛ مثلا در بازار مزینی قیمت مغازه در کوچه کیهانی حدودا متری 2 و نیم‌میلیون تومان است ولی اگر از نظر موقعیت و تجهیزات، همین ملک را در کوچه کدخدا بخواهید بخرید از حدود متری 3میلیون و پانصدهزار تومان کمتر نیست.
اگر در کوچه و پس کوچه‌های بازار سلطانی یک مغازه ۶ متری مجهز به آب و برق و تلفن و دستشویی را بتوان به قیمت ۴۰۰میلیون تومان خرید حتما همین مغازه و امکاناتش در راسته اصلی بازار به قیمتی کمتر از یک‌میلیارد تومان نخواهد بود.
خرید یک مغازه و برآورد قیمت آن بسته به نوع صنفی است که در آن محل بورس شده است. به صورتی که اگر بخواهید یک مغازه را در بازار طلافروش‌ها خریداری کنید و در آن فعالیتی جز طلافروش‌ها انجام بدهید، ضمن آنکه قیمت‌ مغازه بیشتر همخوانی با طلافروشی دارد، هیچ‌گاه نمی‌توانید در آنجا فعالیت کنید.
برای اینکه تلفن و بقیه تجهیزات هر مغازه بسته به ضرورت‌های آن صنف تهیه شده است.
به عنوان نمونه می‌توانیم تلفن را مثال بزنیم. تلفن نقش بسزایی در خرید و فروش یک مغازه ایفا می‌کند؛ چرا که اگر بخواهید بعد از خرید یک مغازه به فعالیت صاحب مغازه قبلی ادامه بدهید، زنگ خور آن تلفن از طرف مشتریان دیگر به شما می‌رسد و از همین طریق است که سود بسیار زیادی خواهید برد.
یاد ایام جوانی
آقای نوبخت که بیش از چهل و پنج سال است در بازار مشغول کسب و کار است، می‌گوید: من حدودا بیست و دو ساله بودم که با پرداخت چند ده تومان یک حجره را در راسته بازار اجاره کردم. با توکل به خدا، شروع به کار کردم.
یادش بخیر، انگار همین دیروز بود. مردم بازار با یکدیگر مهربان بودند، هر کس مشکلی داشت با دیگری در میان می‌گذاشت و پس از آن این کاسب‌های بازار بودند که با جمع شدن کنار یکدیگر به مشکلات همدیگر رسیدگی می‌کردند.
مردان خدا در بازار
اما در میان کسانی که از سال‌ها پیش تا امروز در بازار رفت و آمد می‌کردند و هنوز هم ممکن است عده‌ای از آنها وجود داشته باشند، مردانی بودند با این که به کسب‌وکار مشغول بودند از راه عبادت خدا و هدایت بندگان خدا هیچ گاه غافل نمی‌شدند.
البته از نمونه‌های بارز این افراد می‌توان به سید‌اسدا... یزدی، شیخ حسین زاهد، شیخ رجبعلی خیاط و مرشد چلویی اشاره کرد.
اینها مردانی از نور بودند که به واسطه فیض الهی ضمن این که از راه حلال امرار معاش می‌کردند به رفع امور و مشکلات مردم چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی مشغول بوده اند.
لطفا تقاضای وجه دستی و نسیه بفرمایید
در بین بزرگانی که در بازار می‌زیسته‌اند و نامشان هنوز هم به نیکویی یاد می‌شود، می‌توان به مرشد چلویی اشاره کرد.
مرحوم حاج میرزا احمد ابد نهاوندی این مرد بزرگ در مغازه خود نوشته‌ای داشته است که مبنای کاری خود قرار داده بود. این عالم و شاعر روحانی بر روی این تابلو نوشته بود که هم نسیه داده می‌شود و هم این که وجه دستی پرداخت می‌شود.
بابا محمود الان چیزی حدود شصت و شش هفت سال از عمرش می‌گذرد. درباره مرحوم مرشد چلویی می‌گوید: آن موقع‌ها من خیلی کوچک بودم و در یک مغازه کفاشی کارگری می‌کردم. ظهرها هنگامی که صاحبکارم مرا به بهانه‌ خرید غذا به مغازه آن مرحوم می‌فرستاد، مرشد چلویی ظروف من را می‌گرفت و تا زمانی که غذای صاحبکارم آماده شود، مرا می‌نشاند و یک پرس هم غذا به من می‌داد و می‌گفت که مهمان منی باید بخوری. از دیگر ویژگی‌های این مرشد می‌توان بیان کرد که اگر کسی طلب غذا می‌کرد به او می‌داد و اگر متوجه می‌شد که مسافر است و بی‌غذا حتما ضمن رفع گرسنگی شخص، خرج سفر وی را نیز پرداخت می‌کرد.
توضیح: جدولی را که در زیر مشاهده می‌فرمایید مربوط به قیمت راسته‌های مختلف بازار است. البته متراژ مغازه در بازار خیلی در قیمت آن موثر نیست؛ ولی لازم است بدانید که قیمت‌ها تقریبی است.