کتابنگاهی به رمان «عقرب» برنده جایزه مهرگان
ترس و آدمهای تنها
«عقرب» با عنوان کامل آن: «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک» یا «از این قطار خون میچکد قربان» نوشته حسین مرتضائیان آبکنار پیش از آن که داستانی درباره جنگ و حتی خاطرات یک سرباز باشد، تصویری از جریان سیال ذهن آدم یا آدمهای تنهایی است که موقعیت ویژهای آنها را کنار هم قرار داده است.
شهرام شریف
«عقرب» با عنوان کامل آن: «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک» یا «از این قطار خون میچکد قربان» نوشته حسین مرتضائیان آبکنار پیش از آن که داستانی درباره جنگ و حتی خاطرات یک سرباز باشد، تصویری از جریان سیال ذهن آدم یا آدمهای تنهایی است که موقعیت ویژهای آنها را کنار هم قرار داده است. نوع روایت داستان حتی به گونهای است که انگار «مرتضی» شخصیت اصلی داستان دارد خوابهایش را روایت میکند؛ با این حال فاصلهگذاری میان عناصر غیرواقعی و واقعی آن قدر نزدیک به هم است که این اغراقها چندان غیرمعمول به نظر نیاید. «تنهایی» و «ترس» خط مشترک فضاسازی داستان را تشکیل میدهد. شاید تلفیق همین خوانش است که افزودن لایههای سورئالیستی به خط داستانی را چندان غیرمعمول نمیکند.انگار وهم و بیمی که «مرتضی» سرباز ترخیص شده از جنگ خود را با آن روبهرو میبیند، خوابی است که روزی در پی روایت آن برآمده است.
همین تم رویاگونه روایت مرتضی از فضای جنگ است که بر هم زدن زمان داستانی را منطقی مینماید.
تصویری که حسین مرتضائیان آبکنار در این داستان از جنگ به خواننده ارائه میدهد، با تصاویری که خواننده پیش از این دیده یا خوانده است، تفاوت دارد.این موضوع هم به انتخاب شخصیتهای داستان بازمیگردد و هم موقعیتهای ویژهای که تاکنون یا روایت نشده یا خیلی کمرنگ به آن پرداخته شده است.
آدمهای این داستان عقربوار در گوشهها و پناهگاههای کوچک و تاریکی پنهان میشوند و بیش از آن که نیش آنها دیگران را به هراس بیاندازد، خود اسیر نیش و زهر ترس و تنهایی خود میشوند.
مرتضائیان آبکنار در این رمان دیالوهاگها را به گونهای ارائه میکند که در پیشبرد خط داستان موثرند. به جز این که تاکید بر گویشهای مختلف شخصیتهای داستان به همراه توصیف شخصیتهای گوناگون آنها در تشریح فضای چند فرهنگی جنگ بسیار موثر است. طنز تلخی که در شرایط هولناک بر شخصیتهای داستان فرود میآید نیز بخشی از همین فضاسازی است. «مرتضی» قهرمان جنگ نیست و تا پایان داستان هم هیچ کار متهورانهای انجام نمیدهد. او تصویری از حاشیه یک جنگ است. جنگی که هر چند تعریفهای مکانی آن را به جنگ ایران و عراق نزدیک میکند، اما شخصیتها و داستان به گونهای است که انگار میتوان این شخصیتها را در هر جنگ دیگری قرار داد.
رمان با پایانی قاطع پایان میگیرد، جایی که مرتضی اسیر دژبانهای ارتشی میشود که سربازان را دوباره به جنگ برمیگردانند.
«عقرب» ظاهرا امسال نامزد چندین جایزه داستان نویسی است و فعلا نخستین آنها (مهرگان) را از آن خود کرده است. این دومین رمان او - اگر اشتباه نکنم - است و پیش از این نیز داستانهای کوتاه متعددی از حسین مرتضائیان در مجلات و سایتهای اینترنتی منتشر شده است.
ارسال نظر