یادداشت
سیمای مجسمهسازی معاصر
از زمان آغاز دوسالانههای مجسمهسازی معاصر تهران بیش از دوازده سال میگذرد و تحولات مجسمهسازی در این مدت میتواند سیمای روشنی از ویژگی مجسمهسازی معاصر به دست دهد.
حمید شانس
از زمان آغاز دوسالانههای مجسمهسازی معاصر تهران بیش از دوازده سال میگذرد و تحولات مجسمهسازی در این مدت میتواند سیمای روشنی از ویژگی مجسمهسازی معاصر به دست دهد. سمت و سوی عمده تحولات، این دهه را به عنوان گذار قطعی نگرش از جریانهای ساختگرای مدرن به جریان بعد از مدرنیته، چه به عنوان کنکاشهای هنر آوانگارد و چه به عنوان هنر پاپیولار «مردمی» مطرح میکند. شیوههایی از فعالیت مجسمهسازانه که قابلیت ارتباط اندیشه و احساس را آزادانه و سوای از قیود و وابستگیهای سبکی مطرح میکند، قابلیت رشد و تحول پویا مبین توجه و علاقهمندی عمومی به هنر مجسمهسازی و ضرورت گریزناپذیر پرداختن به آن است، اما در مجموعه کارهای موجود در دوسالانه همچنان مشکل ضعف قابلیتهای آکادمیک و بنیانهای آموزش، به چشم میخورد. عدم وجود فضای فعال اجتماعی در عرصه مجسمهسازی به کمبود تبادل نظر در بررسی مضامین و کممایگی کارها کمک کرده است.
همچنین فقدان ارتباطات جهانی به تسهیل رشد و گسترش مجسمهسازی منجر نمیشود.
اقبال همهجانبه حجم وسیع مجسمهسازان تجربی، گسترده شدن و متنوع شدن هرچه بیشتر جریانهای مجسمهسازی همگی بر گسترش کمی و کیفی آموزش ضرورت ایجاد رشته مجسمهسازی، در دانشگاهها و آکادمیها، ضرورت ایجاد امکانات بیشتر فعالیت اجتماعی، ضرورت برگزاری سمپوزیومها و نمایشگاههای گروهی و همچنین ارتباطات بیشتر جهانی را یادآور میشود.
شاید خسران فقدان قابلیتهای هنری و فرهنگی در آیندهای نه چندان دور به لطمهای جبرانناپذیر تبدیل نشود.
از این فعالیتهای جانبی بیینال مجسمهسازی میتوان به workshop و همایش مجسمهسازی معاصر که همزمان در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار میشود، اشاره کرد.
هرچند که مشکلات مالی برگزارکنندگان به محدود شدن فعالیتها منجر شده و دامنه اثر بیینال را کمرنگتر کرده است.
* عضو هیات داوران پنجمین دوسالانه مجسمهسازی
ارسال نظر