تلویزیون و تجربه مناظرههای تلویزیونی دوره دهم ریاستجمهوری
فرمول نجات در آخرین لحظه!
پس از فیلمهای مستندی که از انتخابات دوره هفتم ریاستجمهوری به شکلی کاملا ابتکاری و خلق الساعه از سوی یکی دو نفر از نامزدهای ریاستجمهوری برای جلب آرای مردم ساخته ونمایش داده شد و توانست در آن دوره سید محمد خاتمی را در زاویه دید مردم قرار دهد و او را به عنوان نفر دوم کشور در دوره ریاستجمهوری معرفی کند، در دوره دهم ریاستجمهوری و باز هم در یک اقدام ابتکاری، این بار با برنامهریزی بهتر مناظرههای تلویزیونی توانست جمعیت کثیری از بینندگان تلویزیون را در ساعت ۳۰/۱۰ دقیقه شب پای تلویزیونها بنشاند و به این صورت بحث ضرورت مناظرههای تلویزیونی کاملا عیان شود.
پس از فیلمهای مستندی که از انتخابات دوره هفتم ریاستجمهوری به شکلی کاملا ابتکاری و خلق الساعه از سوی یکی دو نفر از نامزدهای ریاستجمهوری برای جلب آرای مردم ساخته ونمایش داده شد و توانست در آن دوره سید محمد خاتمی را در زاویه دید مردم قرار دهد و او را به عنوان نفر دوم کشور در دوره ریاستجمهوری معرفی کند، در دوره دهم ریاستجمهوری و باز هم در یک اقدام ابتکاری، این بار با برنامهریزی بهتر مناظرههای تلویزیونی توانست جمعیت کثیری از بینندگان تلویزیون را در ساعت ۳۰/۱۰ دقیقه شب پای تلویزیونها بنشاند و به این صورت بحث ضرورت مناظرههای تلویزیونی کاملا عیان شود.
دوره دهم ریاستجمهوری ایران انصافا حرفهایترین انتخابات ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی بوده است؛ اما در این مجال سعی میکنیم کمی به ساختار این مناظرهها بپردازیم و نامزدهای ریاستجمهوری و همچنین شکل حرفهای پرداخت تلویزیونی این مناظرهها را از منظری دیگر زیر ذرهبین ببریم. مناظرههایی که هر چند شاید در نتیجه نهایی انتخابات اثرگذاری اندکی داشته باشد، اما تجربه خوبی به دست آمد تا دو دورههای بعد به لحاظ تخصیص زمان بیشتر برای این مناظرهها و همچنین نقش دوربین و مجری که بسیار در اینگونه برنامهها تاثیرگذار است، به این برنامهها نگاهی دیگرگونه بیاندازیم.
مناظره اول: مهدی کروبی - محسن رضایی
بیحس و بیرمق
شروع مناظرههای ریاستجمهوری با یک مناظره کمحاشیه آغاز شد که در آن در یک سو مهدی کروبی نشسته بود که پس از یک دوره ناکامی غیرمنصفانه - به قول خودش- پا به این دوره گذاشته بود و در سوی دیگر محسن رضایی بود که او هم در دوره قبل دو روز مانده به شروع انتخابات از رقابتها انصراف داد. مناظره این دو نفر هرچند نتوانست هیجان خاصی داشته باشد، اما این زنگ خطر را به صدا درآورد که اگر قرار باشد مناظرهها به همین شکل پیش برود، نه تنها هیجانی به جامعه منتقل نمیشود که ممکن است تنور انتخابات به سردی گرایش پیدا کند. بیتردید از این مناظره اول هیچ نتیجه مثبتی نمیشد گرفت. دو نامزد با تایید یکدیگر و با تاکید بر رفاقتها و دوستیها سعی داشتند از نظام جمهوری اسلامی دفاع کنند و البته اندکی هم دولت نهم را نقد کنند. در این مناظره هیچ نقشی هم نمیشد برای مجری و شکل حرفهای تصویربرداری قائل شد. همه چیز خوش و خرم برگزار شد و رضایی و کروبی هم اندکی ازبرنامههایشان گفتند و خلاص؛ اما این آرامش قبل از طوفان بود.
مناظره دوم: میرحسین موسوی - محمود احمدینژاد
شیطنتهای دوربین
التهاب اوج گرفت و جرقه این التهاب را هم آقای رییسجمهور زد. آنجا که نوبت اول صحبت در مناظره به او افتاد و طبق قرعهکشی صحبت آخر را باید میرحسین میزد. رییسجمهور از عوامل پشت پرده نام برد و بدعتی را در تلویزیون جمهوری اسلامی گذاشت که در سی سال گذشته بیسابقه بود. نام علیاکبر هاشمی رفسنجانی که کسی نمیتوانست به تابوی «سردار سازندگی» او نزدیک شود و همه خانواده اش اعم از پسران و دخترانش، همچنین محسن صفایی فراهانی که یکی از قویترین مدیران صنعتی ایران بود و دوره ریاست او بر فدراسیون فوتبال هم یکی از موفقترین دورههای فوتبال ایران نام گرفت، از گزند رییسجمهور مصون نماندند. حتی علی اکبر ناطق نوری و سید محمد خاتمی هم در فهرست نامهای او بودند. نکته عجیب ذکر نام همسر میرحسین موسوی، دکتر زهرا رهنورد بود که مدرک دانشیاری و همچنین ریاست دانشگاهش هم توسط احمدینژاد به چالش کشیده شد و آنجا بود که میرحسین از کوره دررفت؛ البته در این میان مجری عزیز ما تنها نقش «کورنومتر» را بازی کرد و در میان تمام مناقشات هیچ تذکری به رییسجمهوری نداد که دارد قانون را زیرپا میگذارد و نباید اسامی افراد غایب در جلسه را طبق فانون
بیاورد؛ البته شیطنتهای دوربین هم در این مناظره مشهود بود و در نماهای پشت سر میرحسین لبخندهای طعنهآمیز احمدینژاد کفه ترازو را به سوی او سنگین کرد؛ اما اوج مناظره در ده دقیقه آخرش شکل گرفت که میرحسین رشته سخن را دست داشت.
زمانی که به نقد اخلاقی احمدینژاد پرداخت و اندکی از کوره در رفت و لکنت زبان گرفت و ترجیع بند «چیز»ش در تظاهرات خیابانی شبهای بعد از سوی دو گروه حامی و مخالفش استفاده شد. احمدینژاد در این مناظره نشان داد که در این چهارسال نکاتی آموخته که میتواند حریف را در مواقع حساس آچمز کند؛ اما اینجایش را نخوانده بود که دقایق نهایی از اهمیت بالایی برخوردار است که اگر دست او باشد میتواند حریف را ضربه کند و اگر دست حریف باشد، ابتکار عمل به دست او خواهد افتاد. نکتهای که او با تیزهوشی در مناظره آخرش با محسن رضایی کاملا این مساله را رعایت کرد که به آن خواهیم رسید.
مناظره سوم: میرحسین موسوی- محسن رضایی
کاندیداها مناظره یاد میگیرند
مناظره میرحسین موسوی و محسن رضایی هم مثل مناظره اول حرف چندانی برای ایجاد هیجان نداشت؛ البته این یکی از آن مناظره حرفهای تر برگزار شد و طرفین مناظره با ارائه برنامههایشان همدیگر را هم نقد کردند. انگار در مناظرهای که یک طرف آن محمود احمدینژاد نباشد، تماشاگران تلویزیونی نباید به دنبال هیجان خاصی باشند. مردم به دنبال هیجان میگردند که در جامعه وجود ندارد و این نشان میدهد در این مدت چهار سال اخیر چه بر سر مردم آمده است که هیچ کس نمیتواند درون خود را نگه دارد و مثل سی سال قبل از هیچ چیز گله نکند. علاوهبر اینکه شکل این مناظرهها به مناظرههای خیابانی بسیار کمک کرد؛ اما نمیتوان از این نکته به سادگی گذشت که هر سه نفر مقابل محمود احمدینژاد در واقع به یک نکته تاکید میکردند و آن تغییر وضع موجود بود. همانطور که در مناظره دوم احمدینژاد خود را نه با یک نفر که با سه نفر و سه دولت قبل در جدال فرض کرد.
مناظره چهارم: مهدی کروبی - محمود احمدینژاد
مناظره مجری هم دارد
مهدی کروبی حریف قدرتری برای احمدینژاد محسوب میشد تا میرحسین موسوی. کروبی در شروع این مناظره از هاله نور و از توهم دزدیدن احمدینژاد توسط آمریکاییها در عراق گفت و سعی کرد احمدینژاد را به چالش بکشد، غافل از اینکه احمدینژاد باهوشتر از آن است که دم به تله بدهد.
احمدینژاد با ساختگی خواندن اولی و درست بودن دومی به ارائه آمار پرداخت و منظر بحث را برخلاف مناظره اولش سعی کرد شکل علمی و کارشناسی بدهد؛ اما نکتهای که نمیشود از آن به سادگی عبور کرد این است که به غیر از محمود احمدینژاد که میدانست در مناظرهها به دنبال چیست، رقبایش - به جز محسن رضایی - از روی مسائلی که مطرح میکردند به سادگی میگذشتند و عملا مساله فراموش میشد.
قضیه معروف هاله نور که احمدینژاد آن را ساختگی خواند و کروبی گفت فیلمش موجود است، از سوی کروبی پیگیری نشد و مهدی کروبی در دامی افتاد که رقیبش برایش پهن کرده بود. البته برگ برنده کروبی در این مناظره علاوهبر برنامههایش، لحنش بود که به اقشار متوسط جامعه نزدیک بود. تسلط کروبی بیشتر از میرحسین بود و توانست از این زاویه بازی را به نفع خود متمایل کند. تاکید احمدینژاد بر اینکه کروبی پاسخ سوالهایش را در مورد شهرام جزایری و دیگر ابهامات نداده است و عکسالعمل کروبی نسبت به این اظهارنظر با گفتن این جمله که «خوشم اومد به هوشت. تو ماجرای نفت اردبیل را نگفتی، من هم این رو از قصد نگفتم!» (نقل به مضمون) از بانمکترین لحظههای این مناظره بود. مهدی کروبی برای اولین بار در مناظرهها بحث مرغ و گوشت و مایحتاج اساسی مردم را پیش کشید. نکتهای که نه احمدینژاد و نه بقیه نامزدها به آن کمترین اشارهای نکرده بودند؛ اما در ۱۰ دقیقه آخر احمدینژاد مجددا توانست اتهامهایی را به کروبی وارد کند که مهدی کروبی جواب آنها را به برنامه فردا شبش حواله داد. نکته قابل ذکر باز هم حرکات جانبدارانه دوربین به نفع محمود احمدینژاد و علیه مهدی
کروبی بود، به هر حال همه با تیکهای چهره کروبی و احمدینژاد آشنا شدهاند و تصور میکنم این گونه ناشیانه به نفع یکی و به ضرر دیگری عکسالعمل نشان دادن از سوی دوربین پربینندهترین برنامه سالهای اخیر صورت خوشی نداشته باشد. کما اینکه مثل قبل باز هم مجری برنامه هیچ عکسالعملی به حرفهای محمود احمدینژاد نشان نداد و در نقش سابق خود باقی ماند.
مناظره پنجم: مهدی کروبی - میرحسین موسوی
مجری وارد میشود
مهدی کروبی و میرحسین موسوی باهوشتر از آن بودند که به نقد یکدیگر بپردازند و هر دو در یک جبهه علیه رقیب قدرشان محمود احمدینژاد نیزهها را به سوی او نشانه رفتند. در این مسابقه شبه فوتبال گل و پاس گلهای دو طرف به همدیگر و به دروازه محمود احمدینژاد باعث شد چند دقیقه آخر مناظره، میرحسین موسوی دوباره جوش بیاورد و این بار به مجری برنامه پرخاش کند. رضا پورحسین، مدیر شبکه چهار با کارنامهای مثبت و به بیان بهتر پرمغز، مجری مناظرههای تلویزیونی دوره دهم ریاستجمهوری این بار تنها باری بود که به وظیفهاش درست عمل کرد و به میرحسین موسوی تذکر داد از نامزد غایب سخنی به میان نیاورد. در این بخش از مناظرهها مهدی کروبی تنها در بخشهایی میرحسین موسوی را نقد کرد و از او سخن به میان آورد وگرنه در اکثر برنامه حملههای دو طرف به نفر سوم لحظههای شیرینی را برای بیننده تلویزیونی به وجود آورد.
مناظره ششم: محسن رضایی- محمود احمدینژاد
پینگپنگ!
محسن رضایی تنها فردی بود که توانست با دلایل بسیار منطقی رییسجمهور را به چالش بکشد؛ به طوری که تقریبا احمدینژاد پاسخی برای ارائه نداشته باشد. حتی در لحظاتی که احمدینژاد میخواست بحث را به حاشیه بکشاند، هوشمندی رضایی به کمکش آمد و احمدینژاد را به گوشه رینگ برد تا در این اوضاع و احوال رییسجمهور برای اولین بار تپق بزند و رضایی را یکبار «موسوی» خطاب کند و بار دیگر «آقا محسن» که همه بچههای جنگ او را به این نام میشناسند. تنها هوشمندی احمدینژاد این بود که با تجربهاش از مناظره اول، چون نوبت آخر صحبت به رضایی افتاد، احمدینژاد کمترین فرصت را با زمانبندی دقیق صحبتهایش در اختیار رضایی گذاشت. رضایی در پایان تنها چهار دقیقه وقت داشت، نه ۱۰ دقیقه و این از هوشمندی رییسجمهور میآمد که معلوم بود مناظرهها را با دقت و برنامهریزی زمانبندی کرده است.
ارسال نظر