دایره المعارف اقتصاد
مزیت نسبی - ۱۸ خرداد ۸۸
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
وقتی که ریاضیدانی به نام استانسیلاو اولام از پل ساموئلسن اقتصاددان پرسید که آیا میتواند ایدهای را در اقتصاد نام ببرد که به طور جهانشمول صحیح بوده ولی واضح نباشد، وی در پاسخ از اصل مزیت نسبی یاد میکند.
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
وقتی که ریاضیدانی به نام استانسیلاو اولام از پل ساموئلسن اقتصاددان پرسید که آیا میتواند ایدهای را در اقتصاد نام ببرد که به طور جهانشمول صحیح بوده ولی واضح نباشد، وی در پاسخ از اصل مزیت نسبی یاد میکند.
این اصل در کتابی که دیوید ریکاردو در سال ۱۸۱۷ با نام «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات ستانی» منتشر کرد، آمده بود. نتیجهای که ریکاردو بدان میرسد و تا به امروز نیز صادق میباشد این است که نکته حائزاهمیت، نه توانایی در تولید مطلق، بلکه توانایی تولید یک کالا نسبت به کالای دیگر میباشد. به عنوان مثال، کارآیی یک تولیدکننده در کشت موز بستگی دارد به هزینه فرصت کشت موز توسط آن تولیدکننده در مقایسه با هزینه فرصت کشت موز توسط فرد دیگری که موز میکارد یا میتواند موز بکارد.
فرض کنید که آنا و باب، تنها افراد درون یک جزیره هستند. اینها تنها از دو کالای موز و ماهی استفاده میکنند (وجود دو فرد و دو کالا تنها برای سادگی فرض شده و این فروض، هیچ تاثیری بر نتیجه ندارند. این نکته درباره تمامی فرضیات بعدی که با استفاده از این مثال انجام شدهاند نیز صادق است).
فرض کنیم اگر آنا تمام وقت خود را صرف جمعکردن موز کند، ماهانه صد دسته موز جمعآوری خواهد کرد، اما ماهی صید نخواهد کرد. اگر در مقابل، همه وقت خود را صرف ماهیگیری کند، دویست ماهی در ماه صید خواهد کرد و هیچ موزی به دست نخواهد آورد. اگر وقت خود را به طور مساوی میان این دو کار تقسیم کند، در هر ماه پنجاه موز جمعآوری خواهد کرد و صد ماهی صید خواهد نمود. در صورتی که باب، همه وقت خود را صرف جمعآوری موز کند، پنجاه دسته موز جمع خواهد نمود. اگر همه وقتش را به ماهیگیری اختصاص دهد، پنجاه ماهی صید خواهند نمود. جدول یک، حداکثر مقادیر موز و ماهی را که هر یک قادر به تولید آن هستند نشان میدهد.
اگر آنا و باب با یکدیگر مبادلهای انجام ندهند، آنگاه مقداری که هر یک از آنها میتوانند مصرف کنند، کاملا به مقادیری که هر یک قادر به تولید آن هستند محدود خواهد بود. مبادله، امکان تخصصی شدن بر مبنای مزیت نسبی را فراهم آورده و لذا این محدودیت را از میان میبرد و هر فرد را قادر میسازد که بتواند بیش از آن چه که میتواند تولید کند، مصرف نماید.
فرض کنید که آنا و باب، زمان کاری خود را به طور مساوی بین ماهیگیری و جمعآوری موز تقسیم کنند. در جدول 2، مقادیری که هر یک از این دو نفر میتوانند به صورت ماهانه تولید کرده و مصرف کنند، نشان داده شده است.
حال آنا با باب ملاقات میکند و بعد از مشاهده عادتهای کاری باب، معامله زیر را به او پیشنهاد میکند. آنا میگوید: «در عوض بیست و پنج تا از موزهایت، سی و هفت تا از ماهیهایم را به تو میدهم» و باب این معامله را میپذیرد.
تنها برای آن که بتوان مطلب را سادهتر توضیح داد، فرض کنید که باب و آنا، هر دو میخواهند پس از مبادله با یکدیگر، تعداد موزهای مساوی با زمان قبل از مبادله را مصرف کنند.
جدول ۳، مقدار موز و ماهی را نشان میدهد که آنا و باب به منظور مبادله با یکدیگر، تولید خواهند کرد. در روز انجام مبادله، طبق قرار، آنا سی و هفت ماهی به باب داده و باب هم بیست و پنج موز به آنا میدهد. در جدول ۴، مقادیر موز و ماهی نشان داده شده است که آنا و باب، هر یک همراه با مبادله، مصرف میکنند. توجه داشته باشید که آنا و باب، هر دو هماکنون نسبت به قبل از مبادله، وضعیت بهتری پیدا کردهاند. هر یک از ایندو، تعداد موزهایی مساوی با زمان پیش از مبادله را برای مصرف در اختیار دارند، اما آنا هم اکنون سیزده ماهی بیشتر و باب نیز دوازده ماهی بیشتر برای مصرف دارد. به عبارت دیگر، این جامعه کوچک که آن را آنابابیا مینامیم به میزان
بیست و پنج ماهی، ثروتمندتر شده است.
این افزایش در تولید کل، نیتجه هیچ یک از عواملی که آدام اسمیت برشمرده است، نمیباشد؛ بلکه منحصرا نتیجه تخصص یافتن بیشتر آنا در ماهیگیری و باب در جمعآوری موز است.
این پیامد خوشایند به این دلیل رخ میدهد که در این جامعه (که در این مثال تنها شامل دو نفر است)، هر فرد بر تولید آن کالایی متمرکز میشود که به طور نسبی آن را با کارآیی بیشتری تولید میکند، یعنی در مقایسه با دیگران، آن کالا را به صورت کاراتری تولید میکند. آنا به ازای هر ماهی ای که صید میکند، از مصرف نیمی از یک موز چشمپوشی میکند. یعنی به ازای صید هر ماهی، نصف موز کمتر از حالتی که ماهی صید نمیکند، تولید مینماید. همچنین به ازای هر موزی که جمعآوری میکند، از دو ماهی صرفنظر مینماید. این عددها به تنهایی، معنایی ندارند، اما اگر این اعداد را با عددهای متناظر مربوط به باب مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد که هر کدام از این دو نفر در چه کالایی مزیت نسبی دارد.
باب به ازای صید هر ماهی، از مصرف یک موز صرفنظر میکند. لذا هزینه تولید ماهی برای آنا، کمتر از هزینه انجام این کار برای باب است. این هزینه برای آنا نصف موز به ازای هر ماهی است در حالی که برای باب یک موز به ازای هر ماهی میباشد. بنابراین آنا باید در ماهیگیری متخصص شود.
اما در صورتی که هزینه ماهیگیری برای آنا نسبت به باب کمتر باشد، آنگاه باب نیز موزها را با هزینهای کمتر از آنا تولید خواهد نمود. در حالی که هزینه تولید یک موز برای آنا، برابر با دو عدد ماهی است، این هزینه برای باب، تنها معادل یک ماهی میباشد. یعنی باب باید در جمعآوری موز تخصص پیدا کند.
مشخص است که آنا میداند که هزینه صید هر ماهی برای وی برابر با نصف موز میباشد، لذا مایل است که هر یک از ماهیهایش را با هر قیمتی بالاتر از نصف موز به فروش برساند(در مثال بالا، وی سی و هفت ماهی را با قیمتی تقریبا برابر با دو سوم موز به ازای هر ماهی به باب میفروشد). باب نیز میداند که هزینه تولید هر موز برای وی، برابر با یک عدد ماهی است، لذا موزها را با هر قیمتی بیشتر از یک ماهی به ازای هر موز خواهد فروخت (در مثال ما، وی بیست و پنج موز را با قیمتی تقریبا برابر با یک و نیم ماهی به ازای هر موز به فروش رساند).
هیچ چیز خاصی در رابطه با این قیمت خاص وجود ندارد. هر قیمتی برای ماهی که بین نیم موز و یک موز کامل باشد، سبب خواهد شد که مبادله، هم برای آنا و هم برای باب، عایدی داشته باشد. نکته حائز اهمیت آن است که حداقل یک قیمت باید وجود داشته باشد که مبادله در آن قیمت برای هر دو نفر، به صرفه باشد. چنین قیمتی ( یا چنین محدوده قیمتی) تنها در صورتی وجود خواهد داشت که مزیت نسبی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، این قیمت در صورتی موجود خواهد بود که هزینه تولید هر یک از کالاها برای افراد مختلف، متفاوت باشد.
در صورتی که کسی که با هزینه کمتر ماهیگیری میکند (در اینجا آنا)، بیشتر از مصرف خود ماهی صید کند( یعنی به قصد فروش هم ماهی صید کند)، کارآیی بیشتر وی در ماهیگیری به نفع طرف مقابل(در اینجا باب) هم تمام میشود. باب نمیتواند با هزینهای کمتر از یک موز به ازای هر ماهی به تولید ماهی بپردازد، اما در صورتی که با آنا معامله کند ماهی را با هزینهای معادل دو سوم موز به دست خواهد آورد. به همین طریق، آنا نیز با مبادله با باب، از کارآیی بیشتر وی در جمع آوری موز استفاده خواهد برد.
مثال فوق، اگرچه ساده است، اما ویژگیهای اصلی مزیت نسبی را به نمایش میگذارد. اگر با اضافهکردن میلیونها نفر و میلیونها کالا و خدمت به این مثال آن را واقعگرایانهتر سازیم امکان و قدرت اصل مزیت نسبی را بهتر مشاهده میکنیم زیرا افزایش تعداد افراد و محصولات به این معناست که دامنه گستردهتری برای تخصصیشدن و مبادله سودآور برای دو طرف به وجود میآید.
همچنین در حالی که اصل مزیت نسبی معمولا برای توضیح تجارت بینالمللی به کار برده میشود، اما میتوان آن را دلیل ریشهای پشت تخصصی شدن و مبادله به شمار آورد.
به وجود یا عدم وجود مرزهای جغرافیای سیاسی که دو طرف مبادله را از یکدیگر جدا کند، هیچ نیازی نیست، اما مطالعه این اصل، به راستی مشخص میکند که خارجیها تنها به این دلیل خواهان صادرکردن کالاهایشان هستند که میخواهند کالا وارد کنند. به عبارت دیگر میل به مبادله سودآور کالاها و خدمات، برای تخصصی شدن و مبادله انگیزه ایجاد میکند.
درباره نویسنده
دونالد جی. بودرو، رییس دپارتمان اقتصاد دانشگاه جورج میسون است. وی قبلا رییس بنیاد آموزشهای اقتصادی بود. او به همراه راسل رابرتز در وبلاگ زیر، قلم میزند:
http://www.cafehayek.com
منابعی برای مطالعه بیشتر
Boudreaux, Donald J. "Does Increased International Mobility of Factors of Production Weaken the Case for Free Trade?" Cato Journal ۲۳ (Winter ۲۰۰۴): ۳۷۳-۳۷۹. Also available online at: http://www.cato.org/pubs/journal/cj۲۳n۳/cj۲۳n۳-۶.pdf.
Buchanan, James M., and Yong J. Yoon. "Globalization as Framed by the Two Logics of Trade." Independent Review 6 (Winter 2002): 399-405. Also available online at: http://www.independent.org/pdf/tir/tir_06_3_buchanan.pdf.
Irwin, Douglas. Against the Tide. Princeton: Princeton University Press, ۱۹۹۶.
Jones, Ronald W. "Comparative Advantage and the Theory of Tariffs." Review of Economic Studies 28 (June 1961): 161- 175.
Krugman, Paul. "Ricardo's Difficult Idea." Available online at: http://web.mit.edu/krugman/www/ricardo.htm.
Machlup, Fritz. A History of Thought on Economic Integration. New York: Columbia University Press, 1977.
Roberts, Russell D. The Choice. ۳d ed. Englewood Cliffs, N.J.: Prentice Hall, ۲۰۰۶.
Ruby, Douglas. "Comparative Advantage as a Basis for Specialization and Trade." Available online at: http://www.digitaleconomist.com/ca_4010.html.
Suranovic, Steven. "The Theory of Comparative Advantage-Overview." Available online at: http://internationalecon.com/v۱.۰/ch۴۰/۴۰c۰۰۰.html.
ارسال نظر