سیده زهرا حسینی یکی از نمونه شیرزنان ایران زمین است که با پایداری خود در تاریخی‌ترین شرایط زمانی و مکانی ایمان و عمل خود را به اثبات رساندند. او یکی از صدها بازمانده تهاجم سنگین ماشین جنگی صدام معدوم به خرمشهر در مقاومت ۳۴ روزه است که طی سال‌های پس از جنگ تا کنون صدمات روحی و جسمی به یادگار مانده از آن دوران هر از گاهی او را به بستر بیماری می‌کشاند. او با ثبت این خطرات و خاطرات در کتاب «دا» رکورد فروش کتاب در سال‌های اخیر را شکست و مورد توجه اساتید ادبیات و سینما قرار گرفت. به طوری که بسیاری از کارگردانان صاحب‌نام کشور در پی کسب مجوز ساخت فیلم از روی این کتاب هستند. به مناسبت آزاد‌سازی خرمشهر، خبرگزاری مهر گفت‌وگویی با حسینی انجام داده که گزینه‌‌ای از حرف‌های او را می‌خوانید:

خرمشهر قبل از جنگ شهر بسیار آباد و سرسبزی بود و به دلیل وجود بندر فعال و موقعیت بازرگانی این منطقه علاوه‌بر وجود قومیت‌های مختلفی که از شهرهای ایران در این منطقه در رفت و آمد بودند، مردم دیگر کشورها مثل آمریکا، آلمان، انگلیس، ژاپن، چین، کره و ... در آن زندگی می‌کردند. با اینکه اکثر مردم خرمشهر از نظر مالی ضعیف بودند، اما بسیار متدین بودند و در آن سال‌ها افراد انقلابی و مذهبی که تبعید شده بودند در شهر برنامه‌های سخنرانی مخفیانه داشتند و تعدادی که در این جلسات شرکت می‌کردند پیام‌ها را به بقیه می‌رساندند. با این توصیف وقتی جنگ شروع شد و دشمن خرمشهر را اشغال کرد این شهر تبدیل به ویرانه شد به طوری که تمام اطراف مسجد جامع را صاف کرده بودند و مسجد جامع مانند نگینی در وسط یک بیابان شده بود.

دشمن همه جا را مین‌گذاری کرده بود و سال‌ها طول کشید تا اینکه این ویرانی‌ها ساخته شد و مین‌گذاری‌ها تا حدودی پاکسازی شد، اما هنوز در مناطق مرزی و شلمچه مین وجود دارد و متاسفانه بر اثر بمباران شیمیایی و خمپاره‌های دشمن زمین‌های کشاورزی و نخلستان‌ها نابود شد و نمی‌دانم چرا بعد از سال‌ها هنوز کشاورزی پر رونق این شهر احیا نشده است. اگر شط لایروبی شود همان گل و لایی که از دل شط بیرون می‌آید بهترین و غنی‌ترین خاک برای کشاورزی است. بعضی جاها هنوز آباد نشده و خیلی از خانه‌های باقیمانده از جنگ به دلیل امواج خمپاره‌ها یا اصابت ترکش و توپ‌های جنگی حالت پکیدگی دارند و مردم هنوز در آن زندگی می‌کنند و ممکن است هر آن بر سر آنها آوار شود. من زمانی که به خرمشهر می‌روم واقعا از دیدن این نابسامانی‌ها و رنج مردم این شهر حال بدی پیدا می‌کنم.

من ایام نوروز اهواز بودم، خدا می‌داند با ماشین وقتی از روی پل کارون رد می‌شدیم از بوی لجن و تعفن نمی‌توانستیم نفس بکشیم و در اثر نبود بارندگی سطح آب پایین رفته و جزیره‌هایی از داخل کارون بیرون آمده است، ضمن اینکه به دلیل سرازیر شدن فاضلاب شهر به کارون بوی تعفن مردم را رها نمی‌کند و سالیان سال است که فکری به حال آن نشده و تازه امسال دیدم حفاری آغاز شده و ظاهرا می‌خواهند فاضلاب اهواز را تفکیک کنند.

خانواده شهدا وقتی عزیزانشان را فدا کردند از هیچ‌کس انتظار مسائل مالی نداشتند و ندارند چون اینها با خدا معامله کردند و ان‌شاء‌الله خداوند هم اجرشان را می‌دهد، اما متاسفانه برخی قوانین اصلا اجرا نمی‌شود و تنها از آبروی خانواده شهدا بهره‌برداری سیاسی و تبلیغی می‌شود. این تبلیغات بد باعث شده برخی از افراد ناآگاه تصور کنند خانواده شهدا همه چیز در اختیارشان قرار گرفته و دیگران محروم شده‌اند به عنوان مثال مساله سهمیه دانشگاه به صورتی که که تبلیغ می‌شود نیست. چرا باید فرزند یک شهید که قطعا توانایی‌هایی داشته که توانسته از سد سخت کنکور عبور کند و وارد دانشگاه شود از ترس اینکه متهم به حق خوری شود نگوید پدرم شهید شده است؟! مسوولان با تصویب و تبلیغ بد برخی قوانین که ضمانت اجرایی هم ندارد یا به درستی اجرا نمی‌شود، عزت خانواده شهدا را از بین نبرند. اگر قرار است این عزت و احترام از بین برود لزومی ندارد که قانون تصویب شود چون اینها برای رضای خدا این راه را رفته‌اند.

اگر در انتقال مسائل واقعی جنگ و ارزش‌های دوران دفاع مقدس به نسل جدید موفق بودیم که این حال و روزمان نبود، ولی این کارهای فرهنگی بی‌تاثیر هم نیست مثلا در حوزه تئاتر و کتاب خیلی موفق‌تر بوده‌ایم، اما متاسفانه فیلم‌هایی که در رابطه با دفاع مقدس ساخته می‌شود به جز تعداد محدودی به دلیل اعمال سلایق شخصی نامناسب هستند. معتقدم اگر واقعیت را درست منعکس کنیم یقینا موثرتر خواهد بود، اما وقتی ما سلیقه‌ای عمل می‌کنیم و خودمان چیزهایی را اضافه می‌کنیم آن معنویت و تاثیر را از بین می‌برد و به همین دلیل سینمای دفاع مقدس که داشت جایگاه خود را پیدا می‌کرد به یکباره دچار رکود شد؛ چرا که فیلمسازان ما تنها به فروش توجه می‌کنند و نه محتوا و با آن افراط‌ها این تفریط‌های اخیر را نیز باید شاهد باشیم. در واقع با ساخت این فیلم‌ها باعث سطحی‌نگری و ذهنیت بد جوانان نسبت به دفاع مقدس شده‌ایم.