ریشه‌یابی شکل‌گیری تروریسم بین‌المللی
نائورو کمپس، مارتین گسبنر
مترجم: دومان بهرامی‌راد
در تحلیل‌های رایج، تروریسم را به کمبود درآمد یا عدم وجود لیبرال دموکراسی نسبت می‌دهند. در این مقاله، بحث می‌شود که بی‌ثباتی سیاسی، عاملی مهمی در پیدایش تروریسم بین‌المللی است.

نویسندگان این مقاله عنوان می‌کنند که جنگ‌های داخلی ونبردهای چریکی، زمینه را برای تروریست‌ها فراهم می‌آورند تا با استفاده از آن آموزش دیده و افراد و مهارت‌های لازم برای ارتکاب اعمال تروریستی را جمع‌آوری ‌کنند. کاهش خشونت‌های سیاسی ممکن است به کاهش تروریسم ناشی از آن بیانجامد.
تروریسم بین‌المللی از چه چیزی نشات می‌گیرد؟ عوامل مهمی که در طول زمان و در میان کشورهای مختلف، رفتار سازمان‌های تروریستی را تحت تاثیر قرار می‌دهند، چه عواملی هستند؟ چه دلیلی می‌تواند به طور همزمان، کاهش تعداد اقدامات تروریستی از میانه دهه ۱۹۸۰ و افزایش میزان متوسط مرگ و میر ناشی از آن را توضیح دهد؟ اگرچه مطالعات زیادی به این سوالات مهم سیاسی می‌پردازند، (که از ۱۱ سپتامبر به بعد، به شکل تصاعدی افزایش پیدا کرده‌اند) اما تخمین‌ها و برآوردهای تجربی موجود، کماکان از نظر اندازه، علامت و معنی‌داری با یکدیگر اختلاف دارند. (برای مروری بر این برآوردها، به کروگر (۲۰۰۷) و لوساوتاوارس (۲۰۰۸) رجوع کنید.)
فقر و دموکراسی از عوامل مهم بالقوه برای اثرگذاری بر تروریسم هستند. فقر شدید باعث می‌شود که افراد از سر استیصال وادار به انجام اقدامات تروریستی شوند. سطوح پایین توسعه اقتصادی به معنای کاهش فرصت‌های شغلی بوده و فعالیت‌های تروریستی را به گزینه‌ای جذاب برای افراد تبدیل می‌کند. احساسی که در رابطه با دموکراسی وجود دارد نیز همین گونه است. به این معنا که عدم‌وجود فرصت‌های سیاسی باعث افزایش جذابیت تروریسم شده و تا حدودی آن را توجیه‌پذیرتر می‌نماید. ادبیات تجربی مرتبط با این موضوعات کماکان قانع‌کننده نبوده و نتیجه‌ای قطعی به دست نمی‌دهند. مقالات زیادی وجود دارند که نشان می‌دهند GDP سرانه، عامل مهمی در تروریسم بین‌المللی است. (مثل بلومبرگ و دیگران، 2004) در مقابل، در مقالات دیگری نیز برعکس این نکته ادعا می‌شود
(مثل کروگرومالکووا، ۲۰۰۳). در رابطه با دموکراسی نیز همین وضعیت برقرار است، به‌گونه‌ای که آبادی (۲۰۰۶) معتقد است که حقوق سیاسی دلیل مهمی در رابطه با تروریسم هستند، اما تاوارس (۲۰۰۴) اعتقادی دیگر دارد.
ما در مقاله جدیدمان در 2009 توضیح بالقوه جدیدی را در رابطه با تروریسم بین‌المللی ارائه کردیم که در ادبیات تجربی تقریبا هیچ توجهی به آن نشده است. ما این توجیه را اثر تشدیدی (escalation effect) می‌نامیم. این اثر به این مفهوم اشاره دارد که بی‌ثباتی‌های سیاسی داخلی عامل مهمی در ایجاد حملات تروریستی بین‌المللی است و آن را گسترش می‌دهد.

شکل 1: میزان متوسط رخدادهای ناشی از تروریسم بین‌المللی
و مرگ و میر ناشی از آن‌ها در قاره آمریکا (به ازای کشورها)


خط ممتد: رخدادهای تروریستی (محور سمت چپ)
خط منقطع: میزان مرگ و میر (محور سمت راست)

شکل ۲: میزان متوسط رخدادهای ناشی از تروریسم بین‌المللی
و مرگ و میر ناشی از آن‌ها در اروپا (به ازای کشورها)


خط ممتد: رخدادهای تروریستی (محور سمت چپ)
خط منقطع: مرگ و میر (محور سمت راست)


برآوردهای ما نشان می‌دهند که بی‌ثباتی‌های خشونت‌آمیز سیاسی داخلی، تعداد حملات تروریستی بین‌المللی را تقریبا به میزان 30درصد و میزان مرگ و میر ناشی از این‌گونه حملات را در حدود 50درصد افزایش می‌دهد.
بی‌ثباتی سیاسی و تروریسم بین‌المللی
مطالعه ما بر مبنای مجموعه منحصر به فردی از داده‌های سالیانه قرار دارد که، جنبه‌های مختلف تروریسم بین‌المللی را در بر می‌گیرند و اطلاعات مربوط به بیش از 130 کشور توسعه یافته و در حال توسعه، از سال 1968 تا 2003 را پوشش می‌دهد. نتیجه اصلی این تحقیق، آن است که جنگ‌های داخلی و نبردهای چریکی ارتباط محکم و عمیقی با وقوع حملات تروریستی بین‌المللی دارند. در حالی که شورش‌ها و اعتصاب‌ها این‌گونه نیستند. همچنین این ارتباط، در رابطه با میزان مرگ‌ومیر در مقایسه با تعداد حملات شدیدتر است. علاوه‌بر آن GDP سرانه، آزادی تجارت و کمک‌های خارجی به لحاظ سیستماتیک، در توضیح تروریسم بین‌المللی اهمیتی ندارند. در مقابل به نظر می‌رسد که نزدیکی سیاسی به ایالات متحده، موجب بروز تروریسم بین‌المللی می‌شود. نزدیکی سیاسی به آمریکا، با درصد آرا موافق با رای آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در نظر گرفته شده است.
ما همچنین به تفاوت‌های بسیار مهمی میان عوامل موثر بر تروریسم در مناطق مختلف دست یافته‌ایم. در آسیا جنگ‌های داخلی و شورش، عوامل اصلی بروز اقدامات تروریستی بین‌المللی هستند. عامل مهم در قاره آمریکا، نبردهای چریکی است. در آفریقا، شورش‌ها بیشترین اهمیت را دارند. در خاورمیانه، ترکیبی از جنگ‌های داخلی و نبردهای چریکی، سبب ایجاد تروریسم بین‌المللی می‌شوند. اما در اروپا، هیچ‌یک از اشکال خشونت‌آمیز بی‌ثباتی سیاسی داخلی، ارتباطی با وقوع اقدامات تروریستی ندارند. همچنین شواهد عمده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهند طول دوره برقراری نظام‌های سیاسی، با وقوع اقدامات تروریستی بین‌المللی ارتباط منفی دارد. حال باید دید که، اثر تشدیدی از طریق چه مکانیسم‌هایی عمل می‌کند؟ اگرچه جداسازی و تفکیک این مکانیسم‌ها مشکلات زیادی به همراه دارد، اما حدس ما بر آن است که مکانیسم اصلی، با یادگیری از طریق فعالیت و تجمیع سرمایه‌های انسانی تروریست مرتبط می‌باشد.
انجام اقدامات تروریستی، به آموزش‌های پیچیده نیاز دارد. در کشورهایی که از لحاظ سیاسی بی‌ثبات هستند، شرایط مناسبی برای این کار به وجود می‌آید. به درستی اشاره شده که افرادی دارای تحصیلات بیشتر و یا درآمد بالاتر، در سیاست‌های مربوط به منابع انسانی گروه‌های تروریست اهمیت بیشتری خواهند داشت. نکته مرتبط با بحث که به آن توجه کمی شده، این است که تروریسم، سرمایه انسانی ویژه و زیادی را می‌‌طلبد، و ترکیب پیچیده‌ای از مهارت‌های مختلف که کسب و نگهداری آنها هزینه زیادی به همراه دارد، در فعالیت‌های تروریستی مورد نیازند. به‌علاوه، اشکال خاصی از بی‌ثباتی در سیاست داخلی (مثل جنگ‌های چریکی یا نبردهای داخلی) شرایط را برای بهبود مهارت‌های نظامی، تاکتیکی و سازمانی موردنیاز جهت انجام اقدامات تروریستی مهیا می‌کنند. در حالی که احتمالا دیگر اشکال بی‌ثباتی (اعتصاب‌ها و تظاهرات‌ ضددولتی) سبب پرورش این نوع از مهارت‌ها به این میزان نمی‌شوند.
مبارزه با تروریسم از طریق کاهش خشونت‌های سیاسی
در نتیجه ممانعت از نبردهای چریکی و جنگ‌های داخلی، به خودی خود مزیت به حساب می‌آیند. جامعه بین‌المللی هم باید به این نکته توجه کند که ممانعت از این قبیل پدیده‌ها، اثرات جانبی ارزشمندی به وجود می‌آورد. به ویژه اینکه با هماهنگ شدن تلاش‌های مربوط به پیشگیری از خشونت‌های سیاسی در دنیا، میزان وقوع اقدامات تروریستی بین‌المللی و شدت آنها به نحو قابل‌ملاحظه‌ای کاهش خواهد یافت.
منبع: Voxeu