قهرمان مردمند

رامتین فرزاد

امروز آخرین روز هیاهو برای کتاب است. هرچه در توان بود گذاشتیم. چه ما رسانه‌ها و چه ناشران و نویسندگان و دست اندرکاران فرهنگ و .... صفحات روزنامه‌ها، کنداکتور برنامه‌های صداو سیما، برنامه فعالیت مدیران وزارت ارشاد و حتی اغلب مقام‌های حکومتی و دولتی پر از واژه کتاب بود. آمارهای مخابره شده، نشست‌ها، گفت‌وگوها، فروش و جالب‌تر از همه‌بخشی از تراکنش‌های بانکی کشور همه و همه به کتاب مربوط بود. حتی وقتی به ایستگاه اتوبوس می‌رسیدی واژه کتاب را می‌دیدی. راننده‌های تاکسی در اغلب ایستگاه‌ها به جای «دربست» فریاد می‌زدند نمایشگاه کتاب، نمایشگاه کتاب و مردمی که نایلون‌های دستشان این روزها به جای پفک و ماست و چیپس پر از کتاب بود.

اختتامیه هم امروز است. به اینجا که می‌رسم نمی‌دانم چرا دلم می‌گیرد و ناخودآگاه یاد مراسم ختمی که برای از دست رفته‌ای می‌گیرند می‌افتم و جمله معروف «خاک مرده سرد است» به یادم می‌آید. شاید امروز مراسم ختم کتاب در کشور است.

در هر حال نه می‌خواهیم آمار شوق‌برانگیز بازدیدها را بدهیم و نه گلایه از ترافیک و آب و هوای نامطبوع سالن‌ها داشته باشیم و نه ریشه یابی این همه شوق برای دیدن کتاب.

بزرگترین رخداد فرهنگی کشور که نه، بزرگترین بازار فرهنگ کشور به روز آخر فروش خود رسید و حجم زیادی از اخبار در این زمینه مخابره شد. اما از حالا به بعد آیا باز اهالی فرهنگ مانند کارگران فصلی به امید اردیبهشتی دیگر به خانه‌ها می‌روند؟

شاید گناه از اقتصاددانان ما باشد که به سراغ همه چیزی رفته‌اند جز فرهنگ یا این که گناه اهل فرهنگ که به همه چیز توجه کرده‌اند جز اقتصاد یا شاید طور دیگری است. شاید به ما القا شده که اقتصاد خوب هم معنی اشرافی‌گری است و چون اهالی فرهنگ به شدت از این بخش روگردان بوده‌اند با اقتصاد میانه خوبی پیدا نکرده‌اند و هنوز واژه «بازار» در ادبیات ما بار معنایی چنان مثبتی ندارد.

یادم می‌آید در کتاب اجتماعی دوره راهنمایی، مشاغلی به عنوان مشاغل فصلی مطرح می‌شد و باز اگر حافظه‌ام درست یاری کند معلم می‌گفت این مشاغل همان طور که از نامشان پیداست در فصلی و بنا به نیازهای آب و هوایی خاص خود آغاز می‌شوند و بعد پایان و انتظار فصل موعود در سال بعد. تمام کشاورزان شهرم از این دست بودند و چقدر ناراحت بودم که حالا باید تا سال بعد منتظر کار بمانیم.

گویا اشتغال در حوزه نشر و فرهنگ کشور ما نیز به نوعی فصلی است. اردیبهشت عموما برای ما ماه خوشایندی است آن هم به خاطر بهار و طبیعت، اما این خوشایندی برای ناشران صد چندان است. نه تنها ناشران که تمام مخاطبان مالی آنها نیز اعتراف می‌کنند که تمام چک‌ها و طلب‌های اهالی فرهنگ را می‌توان بعد از نمایشگاه کتاب به راحتی دریافت کرد و این به خودی خود خوشایندی اردیبهشت را برای ناشران صدچندان می‌کند.اما همچنان که کارشناسان فن در کشاورزی به فکر استفاده از محصولات گوناگون و همسان‌سازی فصول با انواع کشت افتاده‌اند چرا تاکنون کسی چاره‌ای برای فرهنگ نیافته است.

شاید به این خاطر که در ازدحام کتاب و همزمان با اردیبهشت ماه بیش از آن که به اقتصاد کتاب بیندیشیم قلم‌مان درگیر ترافیک حاصل از نمایشگاه، باران نم زده به کتاب‌های غرفه‌ها، آنتن‌دهی تلفن همراهمان، هوای نامطبوع سالن‌ها و گاهی حتی ناهمواری‌های سالن‌ها و راهروهای برگزاری بوده که کالسکه کودک از آن به سختی عبور کرده و ...

بی شک تا زمانی که تمام گلایه‌ها و انتظارات ما در حد برگزاری ایده‌آل آن هم از نوع رفاهی باشد بیش از این نخواهد شد. اما شاید گناه ما هم نبوده چرا که نمایشگاه تهران بیش از آن که به تعریف جامع نمایشگاه کتاب در دنیا نزدیک شده باشد به فستیوال فروش نزدیک شده و بی‌شک در این موارد که مشتری تعیین کننده اهمیت مساله است، دسترسی آسان او و امکانات رفاهی خریداران در صدر اخبار و گلایه‌ها قرار می‌گیرد.

اقبال بیشتر، وظیفه سنگین‌تر

بی‌شک قهرمان نمایشگاه بیست و دوم کتاب تهران مردمند. مردمی که از روی کمبودها این چنین ذوق زده به استقبال نمایشگاه می‌آیند و با قبول زحمت قرار گرفتن در این شلوغی خود خواسته و در بین ده‌ها هزار تن دیگر به دنبال کتاب خود می‌گردند و در آخر نیز ما از این همه استقبال به خود می‌بالیم و از برنامه‌های درست خود سخن می‌گوییم. شاید این شائبه ایجاد شود که این بار هم کنار گود نشسته‌ایم و مسوولان برگزاری را با تیری دیگر هدف گرفته‌ایم اما نه. تمام تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌های نمایشگاه را دیدیم و پیشرفت‌های اجرایی محسوس بود. اما سخن چیز دیگری است.

اما آیا همیشه استقبال خوب نشانه عملکرد درست است؟! در میان اخبار این روزها آمده بود که رییس نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در پاسخ به انتقاد برخی از ناشران گفت: «گاهی وقت‌ها ما از آمدن جمعیت زیاد خوشحال و گاهی وقت‌ها ناراضی می‌شویم. برداشت من این است که بعضی از ناشرانی که از کمبود فضای نمایشگاهی‌شان گله کرده‌اند از آمدن جمعیت زیاد خوشحال نبوده‌اند که اگر منظور همین است این بهانه بی‌دلیلی است، چون به صورت طبیعی ما باید از آمدن جمعیت زیاد خوشحال شویم. بعضی از ناشران دانشگاهی از آمدن جمعیت زیاد خوشحال نیستند، اما ما نمی‌توانیم جلو این جمعیت را بگیریم که به نمایشگاه نیایند.» شاید لازم نباشد جلوی کسی گرفته شود، اما آیا این ازدحام و آمار بیش از ۵‌میلیون نفر در ده روز نشانه عملکرد درست سالانه ما در عرصه کتاب است یا این که محدودیت‌ها، مهجوریت‌ها و نواقصی وجود دارد که باعث شده این جمع مشتاق با آگاهی از مشکلات بازدید باز به نمایشگاه بیایند و در آخر خسته اما خوشحال به خانه‌هایشان برگردند.نه آقای دکتر پرویز، به خدا ما هم نمی‌خواهیم عالی‌ترین مقام برگزاری نمایشگاه کتاب، خود به سراغ غرفه‌ای برود که برق ندارد و پیگیر ماجرا باشد. ما می‌خواهیم شما و دیگر کارشناسان در گوشه‌ای آرام بنشینید و برنامه‌های راهبردی وزارتخانه را در عرصه فرهنگ به چالش بکشید و بعد از عیب‌زدایی آن با اهالی فن، ما هم در کنارتان خواهیم بود تا چراغ صدها کتابفروشی در گوشه و کنار شهر روشن و برق همه غرفه‌های نمایشگاه تامین شود. شاید راهی طولانی تا آنجا مانده باشد، اما حداقل نیمی از ۵میلیون نفری که شما دیدید در این راه با شمایند و می‌دانند برای شما و تمامی اهل فرهنگ هیچ چیز بیش از این خستگی تلاش را از تن‌تان به ‌در نخواهد کرد.

شاید در میان تمام نظرات بیان شده در این ده روز اظهارات رییس دفتر مقام معظم رهبری را بتوان عمیق‌تر دانست که در بازدید از نمایشگاه گفت: «اقبال بیشتر مردم به نمایشگاه وظیفه مسوولان فرهنگی را سنگین‌تر می‌کند.»

حالا که رکورد اجتماع مردمی در حوزه فرهنگ با بیست‌و‌دومین نمایشگاه بین‌المللی تهران از آن ایران شده، باید بیش از پیش دقیق شد. این درحالی است که اروپا با داشتن تنها ۱۵‌درصد جمعیت جهان بیش از نیمی از کتاب‌های جهان را تولید و مصرف می‌کند و آسیا همچنان گرفتار فقر کتابخوانی است و در این میان تلاش ما نه برای ارتقا که برای گریز از فضای کلی منطقه آسیا و دوری از فقر گریبان‌گیر این حوزه در عرصه کتاب و کتابخوانی است. بی‌شک همین حضور‌میلیونی مردم در جشن دانایی ما را از فضای منطقه جدا کرده است.

نیازی که به خرید منجر نمی‌شود

بنا بر گزارش اسفند ماه سال ۱۳۸۶ معاونت پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی مجمع تشخیص مصلحت نظام در زمینه اقتصاد فرهنگ و هنر در ایران چه در زمینه پژوهش و مطالعه و چه در زمینه تالیف و ترجمه کتاب، کارهای بسیار اندکی صورت گرفته است. در حالی که با وجود جدید بودن عرصه اقتصاد فرهنگ، کشورهای پیشرفته تا حدودی توانسته‌اند به پرورش مبانی نظری این موضوع بپردازند و در زمینه فعالیت‌های فرهنگی و هنری نیز تجارب علمی فراهم آورند، اما در ایران این موضوع هنوز مباحث اولیه نظری خود را می‌گذراند و با وجود این کارهای انگشت شماری که در این حیطه انجام شده، هنوز جایگاه مهمی را در دستگاه‌های سیاستگذار و برنامه‌ریزی فرهنگی به خود اختصاص نداده است. بنابراین توجه کلان به اقتصاد فرهنگ می‌تواند یکی از راهکارهای عملی برای دست یافتن به افقی متعالی در حوزه کتاب باشد. هنوز زمانی که می‌خواهیم از کتاب به عنوان کالای فرهنگی یاد کنیم باید توضیح دهیم که چرا کالا و در حالی تبلیغات کالاهای دیگر در حال گذار از دوره اول خود و حرکت به سمت نسل‌های جدیدی همچون روابط عمومی در حیطه فروش است ما هنوز در مورد کتاب و تبلیغ آن تردیدهایی داریم. هنوز بحث نشست‌های ما در این بخش حول این محور است که کتاب را تبلیغ کنیم یا اطلاع رسانی کنیم. روی جلد کتاب را نشان دهیم یا مختصری از محتوای آن را به اطلاع مخاطب برسانیم. در همین حال محصولات دیگری همچون محصولات غذایی سمپلینگ (عرضه رایگان نمونه محصول در میان مردم) را هم دیگر کنار گذاشته‌اند. مروری بر آنچه بر کتاب «دا» گذشته است از آغاز تولد تاکنون که پنجاهمین چاپ آن نیز روانه بازار شده می‌تواند راه‌های زیادی را برایمان آشکار سازد. حضور نویسنده کتاب «دا» در میان مردم استان‌های کشور و برگزاری جلسات نقد و بررسی آن و شاید این گونه بتوان گفت که سمپلینگ آن توسط یکی از برنامه‌های صداوسیما همه و همه نشان‌دهنده این واقعیت است که نیاز مردم به کتاب وجود دارد، اما متولیان عرصه فرهنگ نتوانستند این نیاز را به خرید تبدیل کنند. مرحله‌ای که در فروش و بازاریابی نقش حیاتی را بر عهده دارد، بررسی روند فروش محصولات فرهنگی یا به تعبیری کالاهای فرهنگی همچون کتاب، خود فصلی از اقتصاد فرهنگ است که توضیح آن در این گزارش نمی‌گنجد. با تمام این احوال شاید بتوان نمایشگاه بیست و دوم کتاب را به عنوان سکوی پرش حوزه فرهنگ از اجرا به برنامه‌ریزی طولانی مدت نامید. تعبیر صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از اصلاح الگوی مصرف در بخش کتاب و اظهارات رییس‌جمهور در مراسم افتتاحیه این نمایشگاه در مورد توجه ویژه به کتاب کودک و پس از آن تاکید محسن پرویز، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر تدوین طرح حمایت از تولید و انتشار کتاب‌های کودکان و نوجوانان در ۶ ماه آینده همه و همه گویای حرکت به سوی برنامه‌ریزی است که امید است با استفاده از تجربه و تخصص کارشناسان افق‌های جدیدی را در این عرصه ایجاد کند.دیگر نیاز به یادآوری نیست که توجه جدی به عرضه و توزیع کتاب در کشور -که نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیز با کارکرد کنونی خود به عنوان بزرگترین محل این عرضه شناخته می‌شود- همچنان مهمترین مساله حوزه فرهنگ خواهد بود. چرا که آمار بازدیدکنندگان نمایشگاه نیز بر این مساله مهر تایید می‌زند و همان گونه که در اظهارات گذشته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز آمده بود حلقه مفقوده کتاب و کالاهای فرهنگی، توزیع مناسب است. بی شک اگر سیستم توزیع کتاب در استان‌ها به خوبی عمل می‌کرد شاهد حضور ۲۴ ساعته بسیاری از هموطنان شهرستانی در نمایشگاه کتاب تهران نبودیم.

بی شک روزی شاهد حضور‌میلیونی بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب تهران که فروش در آن ممنوع است، خواهیم بود و آن روز می‌توان به تمام اهالی فرهنگ تبریک گفت. اما امسال هم قهرمان نمایشگاه مردم بودند.