ما و  بیضایی

بهرام بیضایی و فیلمش در این ماه‌های اخیر، کانون توجه مردم و مطبوعات بوده‌اند. این توجه زمانی اهمیت می‌یابد که خبر آمد فیلم جدیدش «وقتی همه خوابیم» پشت صحنه فیلم ساخته نشده لبه پرتگاه است که قرار بود او به تهیه کنندگی حمید اعتباریان بسازد. این حواشی سبب شد منتقدان به او بتازند. در حالی که اتفاقات دیگری هم در حال وقوع بود.

پرده‌برداری از تندیس زخمی «وقتی همه خوابیم» را به زمان وا می‌گذارم

کارگردان صاحبنام سینمای ایران پس از یک ماه و نیم از اکران جدیدترین ساخته‌ سینمایی‌اش «وقتی همه خوابیم»، در گفت‌وگو با ایسنا به سوالات و حواشی مختلفی که در برخی از نقدها بر این فیلم وارد شده است، پاسخ داد. او در پاسخ به این سوال که «در «وقتی همه خوابیم» انتقادی از نقش استبدادی سرمایه در مسخ اثر فرهنگی داشته‌اید، برخی به اعتراض پرسیده‌اند که چرا به اعمال نظارت‌ها نپرداختید؟» عنوان کرد: «به نظرم سوال واقعی معترضانی که حتما و به خوبی از نظارت مطلع‌اند، این است که چرا «وقتی همه خوابیم» آن‌قدر در انتقاد از نظارت، تندروی نشان نداده تا خود این فیلم را هم بخوابانند و خیال همه راحت! «وقتی همه خوابیم» در ساختار خودش و جای‌جای خودش وضعیتی را به نمایش درمی‌آورد که نتیجه‌ مستقیم یا غیرمستقیم سیاست‌گذاری‌های مسلط است. همان سیاست‌های پایه‌گذاری شده در سال‌ها پیش، براساس بایدها و نبایدها و خودی و غیرخودی و تقسیم بهشت و دوزخ و ممیزی از راه سرمایه و شک به فیلم فرهنگی یا ـ چون دشنامی ـ دگراندیش! سیاستی سنتی که هنوز گاه در جشنواره‌های سینمایی تجلیل می‌شود و به نتیجه‌ امروزی رسید و فیلم‌فارسی‌های خودش منتقدان خودش و افکار عمومی‌سازی خودش و فرهنگ‌گریزی خودش و هویت‌زدایی خودش، و اولویت‌های خودش را دارد. آیا باید پررنگ‌تر می‌بود تا آنها که وانمود می‌کنند ضدصراحت‌اند، بنویسند شعاری و مقاله‌ای است؟ یا هم‌چنان که گفتم آن‌قدر تند می‌رفت تا اصلا کل فیلم بخوابد و این حرف نگفته بماند؟ من پرده‌برداری از تندیس زخمی «وقتی همه خوابیم» را به زمان وامی‌گذارم و اجازه می‌خواهم فیلمی را که به سختی و بدون هیچ پشتیبانی ساخته‌ام، با فهرست‌کردن موارد نقد نظارت، آسان به دست خود به توقیف ندهم، چه کسی یادش ماند که نمایش «مجلس شبیه ....» را پیش از آن که نمایش آن حتی به نیمه برسد از صحنه برداشتند؟ «وقتی همه خوابیم» باعث شد نقد امروز خودش را بیرون بریزد و آشکار کند. بسیاری از موافقان خاموش ماندند. از کسانی که نوشتند، دسته‌ای کوشیدند منصف باشند، هرچند به هرحال براساس تعریف‌هایی می‌نوشتند که نقد امروز آنها را - درست یا نادرست - تثبیت کرده است و طبعا نوشته‌شان از بدفهمی‌های بازتاب این هیاهو مصون نماند. تعدادی کوشیدند با معناسازی «وقتی همه خوابیم» را ویران کنند یا نجات دهد، اما مخالفان در هم‌صدایی تحسین‌برانگیزی، ریشه‌های در جازدن سینمای ایران را با نقدهای خود آبیاری کردند؛ و چنان که از آنها می‌شود فهمید بسیاری خشمگین‌اند که چرا فیلمساز فیلمی طبق تعریف‌های آنان نساخته‌؛ برخی توقع انتقاد صریح از سیاست رسمی دارند و هرجا انتقادی هست یا ندیده می‌گیرند یا آن را شعار می‌خوانند.»

این کارگردان ادامه داد:« بسیاری به «وقتی همه خوابیم» معترض و با فیلم‌فارسی ترسیم شده در مسخ آن موافقند؛ به مودبانه‌ترین ادبیات ممکن - شایسته‌ نشریاتی که آنها را چاپ کرده‌اند - طرفدار فیلم رقص و آوازی تحمیلی در «وقتی همه خوابیم» هستند و انتقاد به سرمایه سالاری حاکم بر سینما را تحمل نمی‌کنند. حذف لیاقت و فرهنگ و جانشینی ارتباط و زد و بند را ستوده‌اند، با تعویض تحمیلی بازیگران مناسب، فشار و اجبار به کارگردان، زیروروکردن فیلمنامه‌ دیگران و تغییر نام آن به سود سود، و مسخ کامل فیلم به هر صورت موافقند و رسما هم نوشته‌اند ما طرفدار فیلم‌فارسی هستیم؛ همین است که هست، تو برو بیرون! و به گفته‌ خود، با کوبیدن فیلمسازی از نسل پیش، به خیال خود، حال کرده‌اند. در یک جمع‌بندی این نقدها را روی هم می‌توان پاسخ عملی کودک «وقتی همه خوابیم» شمرد که می‌پرسید «لجن مال یعنی چه؟»

آشتی بهرام بیضایی و حمید اعتباریان

بهرام بیضایی برای ساخت فیلم تازه‌ای به دیدار اعتباریان رفت. حمید اعتباریان، تهیه‌کننده سینما، در گفت‌وگو با خبر آنلاین با بیان این جمله اعلام کرد که برخلاف حرف و حدیث‌هایی در مورد اختلاف بین بهرام بیضایی و او وجود داشته این دو قصد دارند تا فیلم سینمایی تازه‌ای را براساس قراردادی که پیش از این امضا کرده‌ بودند، بسازند. حمید اعتباریان درباره مسائلی که در این جلسه مطرح شده، می‌گوید: پس از جریاناتی که برای «لبه پرتگاه‌» به وجود آمده بود سوءتفاهم‌‌هایی به وجود آمد که تلاش کردیم این مسائل رفع شود.

اعتباریان خبر از وجود توافقی قدیمی‌ بین او و بیضایی می‌دهد و می‌گوید: صحبت‌هایی کلی در این جلسه مطرح شده و ما هیچ وقت اختلاف جدی با یکدیگر نداشتیم. بعد از منتفی شدن تولید «لبه پرتگاه» ما قراردادی جداگانه امضا کرده بودیم که براساس آن باید فیلم تازه‌ای بسازیم. این تفاهم نامه را به آقای بیضایی نشان دادم و او هم پذیرفت. پس از نمایش «وقتی همه خوابیم» در جشنواره فیلم فجر براساس تصویری که بیضایی در فیلمش از پشت صحنه سینما و تهیه‌کننده فیلم ارائه کرده بود، بسیاری اظهار کردند که این پاسخی است به نیمه کاره ماندن تولید فیلم «لبه پرتگاه» و اختلافات بین بیضایی و اعتباریان. حمید اعتباریان با تاکید بر اینکه این فیلم را ندیده است، می‌گوید: بهرام بیضایی از آدم‌های تاثیرگذار سینماست که همواره برای من شخصیتی محترم داشته است. دلم نمی‌خواهد فیلم وقتی همه خوابیم را ببینم؛ زیرا نگرانم که نگاه و احساس من نسبت به او تغییر کند. اعتباریان اظهار داشت: با ندیدن فیلم اجازه نمی‌دهم که خللی در احساساتم نسبت به ایشان وارد شود، در این دیدار متوجه شدم که ایشان نیز از اتفاقی که رخ داده پشیمان هستند.بهرام بیضایی زمانی اعلام کرد قصد دارد فیلم سینمایی تازه‌ای را مقابل دوربین ببرد که حدود شش هفت سال از ساخت سگ‌کشی می‌گذشت. حضور بیضایی در کنار حمید اعتباریان نشان از بازگشت مجدد این نویسنده و کارگردان به سینما بود، اما در حالی که روز به روز اخباری تازه از جدی‌تر شدن ابعاد این همکاری منتشر می‌شد، فهرست ۲۵ نفری بازیگران «لبه پرتگاه» فیلم تازه بهرام بیضایی انتشار یافت. در این فهرست بود که به صورت رسمی اعلام شد محمدرضا گلزار مقابل دوربین این کارگردان سرشناس قرار خواهد گرفت. خبرهای حاشیه‌ای از همین مقطع منتشر شد و بسیاری حضور گلزار را در فیلم مربوط به اعمال نظرهای تهیه‌کننده می‌دانستند. جلسات بیضایی و اعتباریان به دفعات برگزار شد و شبهه‌ها در مورد بروز اختلافات میان این کارگردان و تهیه‌کننده شکل جدی‌تر به خود می‌گرفت تا اینکه در تاریخ پنجم اردیبهشت ماه دو سال قبل خبر منتفی شدن تولید

«لبه پرتگاه» انتشار یافت. در همان خبر از قول حمید اعتباریان اعلام شده بود که در ماه‌های آتی فیلم دیگری از بیضایی جایگزین «لبه پرتگاه» خواهد شد.آنقدر توجه همه به منتفی شدن این همکاری بود که کسی به خبری که اعتباریان به آن اشاره داشت، توجه نکرد. بیضایی پس از توقف تولید «لبه پرتگاه» سراغ ساخت فیلم «وقتی همه خوابیم رفت؛» فیلمی که به تعبیر بسیاری پاسخی به اختلافات بین او و اعتباریان بود. «وقتی همه خوابیم» برخلاف «لبه پرتگاه» در جریان تولید چندان خبرساز نبود تا اینکه پس از نمایش در جشنواره فیلم فجر انتقاد برخی از منتقدان را سبب شد. در حالی که این فیلم روی پرده سینماهای تهران و شهرستان‌ها است، خبر جلسه مشترک بیضایی و اعتباریان انتشار یافت جلسه‌ای که براساس اظهارات اعتباریان سبب‌ساز شکل‌گیری همکاری تازه‌ای بین این دو سینماگر خواهد شد.

حمید امجد وارد گود دفاع شد

بعد از چند ماه که همه بر بهرام بیضایی تاختند بالاخره حمید امجد در مقاله‌ای مفصل که در روزنامه اعتماد ملی چاپ شد جواب دو تن از مخالفان سر سخت بیضایی را داد:

«آقای قادری، در نقدی دیگر، آقای بیضایی را متهم می‌کنند که در فیلم‌شان میان سینمای هنری و سینمای تجاری دیوار فولادین کشیده‌اند، و «نیرم نیستانی» را فیلمسازی «هنری» ارزیابی می‌کنند که به‌نمایندگی از «فرهنگ والا» در فیلم گنجانده شده. (بالاخره آقای بیضایی خواسته‌اند «نیرم نیستانی» را «فیلمفارسی‌ساز» تصویر کنند یا «هنری‌ساز» و نماینده «فرهنگ والا»؟) آقای قادری به آن هردو می‌گویند «سوال»؛ به کدام باید جواب داد؟ درست مثل نقل‌شان از قول آقای بیضایی (در جلسه مطبوعاتی فیلم) که «بین بازیگر تئاتری و بازیگر تجاری فاصله می‌گذارد و ارزشگذاری می‌کند.» گیرم برای آقای قادری ساختار خود فیلم اصلا مهم نیست یا روند تغییر تدریجی بازی شخصیت «شایان شبرخ» برحسب آنچه را که از او خواسته می‌شود، تشخیص نمی‌دهند؛ دیگر دریافتن و درست نقل‌کردن یک جمله ساده بیرون از فیلم که زحمتی ندارد، آن‌هم وقتی تیتر دست‌کم سه گزارش و مصاحبه در روزنامه‌ها از قول آقای بیضایی این است که «هیچ بازیگری، تجاری به دنیا نمی‌آید.» چطور می‌شود حتی جملاتی به این سادگی را بد فهمید؟ مبنای این «نقد»ها، نظرها، سوءتفاهم‌ها، یا هرچه که آقای قادری خوش دارند اسمش را بگذارند «سوال»، فقط «تصمیم»هایی است که پیشاپیش درباره فیلم، سازنده‌اش و حرف‌ها و نیت‌های او، و تماشاگر علاقه‌منداش گرفته شده است. گیرم که من یا هرکس دیگر به تک‌تک این «سوال»ها جواب بدهیم، اگر پاسخ من یا دیگری با نظر «پرسشگر» یا «منتقد» یکی نباشد تکلیف چیست؟ جز پرتاب من و آن دیگری به مزبله «آلودگی»؟ می‌گویید نه؟ قبول؛ آن‌چه آمد را پاسخ (درست یا غلط) من به (دست‌کم بخشی از) «پرسش‌های» آقای قادری بگیرید. حالا که پاسخ داده‌ام، آیا دیگر «آلوده» نیستم؟

چنان «سوال»هایی به «نقد» آقای قادری منحصر و محدود نمی‌شود. به یاد بیاورید همان چراغ‌ اول را که آقای امیر پوریا در جلسه مطبوعاتی فیلم روشن کردند و از فیلمساز پرسیدند: به‌رغم توهم توطئه همیشگی‌تان نمی‌توانید مرا که قبلا بیش از هرکس دیگر در ستایش آثارتان نوشته‌ام جزو دشمنان‌تان حساب کنید؛ پس بگویید چرا فیلم‌تان این‌همه دمده و سطحی‌نگر و اغراق‌آمیز و... است! برای پاسخ‌دادن به این «چرا»، فیلمساز باید این پیش‌فرض‌ها را بپذیرد که خودش همیشه دچار توهم توطئه است که آقای پوریا متخصص آثار این فیلمساز است که فیلمساز معمولا پرسشگران را جزو دشمنانش به حساب می‌آورد (هرچند که این‌بار گیر افتاده و نمی‌تواند)، که فیلمش دمده و سطحی‌نگر و اغراق‌آمیز و... است. جالب است که همین آقای پوریا در گزارشی که از مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر نوشته و منتشر کردند، حتی نگاه‌ها و مکث‌ها و پلک‌زدن‌ها و عطسه‌ها و لبخندهای مجری مراسم را هم در جهت حمایت رسمی دولت از فیلمی که مهم‌ترین جایزه‌اش را تماشاگران دادند و تحریم رسمی دولت نسبت به فیلمی که از داوران رسمی جایزه کارگردانی را گرفت تفسیر کردند؛ و بااین‌همه باز ایشانند که توهم توطئه را همچون پیش‌فرض بنیادین سوال خود از فیلمساز طرح می‌کنند! انگار نه انگار که در این مملکت اجازه ساخت و وام بانکی و پروانه نمایش فیلم‌های محبوب و منفور این «نقد» ــ هردو و همه ــ از یک جا می‌آید (درست مثل اجازه و یارانه مطبوعات هم این‌طرفی و هم آن‌طرفی). «منتقد» فیلم منفور خودش را (هرچند سازنده آن هربار با فاصله‌های زمانی طولانی‌تر از هر همکار دیگرش به آن اجازه و وام و پروانه دست یافته باشد) «فیلم دولتی» وانمود می‌کند و فیلم محبوب خودش را «تمهید ناگزیر دولت برای کسب محبوبیت در انتخابات»! «منتقد» حواسش نیست وقتی فیلم آقای بیضایی را، به‌صرف همین‌که ساخته‌شده و به نمایش درآمده، به‌تلویح و تصریح «فیلم دولت» معرفی می‌کند، با فیلم محبوبش (درباره الی...؛ که من متاسفانه هنوز ندیده‌ام و سخت مشتاق دیدارش هستم) که با وساطت و سفارش شخص رییس همین دولت به جشنواره آمد و بعد مهم‌ترین جایزه را هم گرفت، چه جفایی کرده است.»