محمد هاشم اکبریانی و روایتی ملموس از زندگی

شعر معاصر ایران پس از دوران پرفراز و نشیبی که در دهه ۷۰ پشت سرگذارند، اکنون پروسه‌ای تازه را تجربه می‌کند. از همان سال‌های دور روشن بود که شعر دهه ۸۰ در مقایسه با گذشته تغییراتی بنیادین خواهد کرد. با شکل‌گیری فصل جدید ادبیات ایران، بسیاری از شاعران معاصر سعی کردند با ساده نویسی، ایجاز و ریزشدن در اجزای روزمره زندگی، تصویری دیگرگونه را در آثارشان به نمایش بگذارند؛ تصویری که بی‌تردید باعث شده است تا بسیاری از مخاطبان و علاقه‌مند‌ان جدی شعر نسبت به آن استقبال قابل قبولی نشان بدهند؛ چرا که تجدید چاپ کتاب‌های شاعرانی همچون حافظ موسوی، احمدرضا احمدی، شمس لنگرودی، گروس عبدالملکیان و... گواه واقعیت‌های انکارناپذیری است.«مثل کافه‌ای متروک» سومین مجموعه شعر محمد هاشم اکبریانی است که با توجه به کارنامه این شاعر نشان می‌دهد او آگاهانه فضایی را برای سرودن انتخاب کرده است که همسو با تصمیم و اراده جمعی شاعران امروز است؛ تصمیمی که البته در ناخودآگاه و با توجه به شرایط زمانی و موقعیت جفرافیایی انسان امروز جامعه ایرانی شکل گرفته است. ایجاز و ساده نویسی مهمترین مولفه‌های «مثل کافه‌ای متروک» به شمار می‌آیند. اکبریانی با تلفیق عواطف و احساسات ذاتی با دغدغه‌هایی که انسان امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کند، شعرهایی را پیش روی مخاطب قرار داده که آیینه تمام‌نمای پیرامون او هستند. محمدهاشم اکبریانی در تازه‌ترین کتابش نشان داده که سال‌های سختی را در حوزه شعر گذارنده است؛ سال‌هایی که تلاش کرده تا از نوعی سیاه مشق‌نویسی عبور کند و به درک شعر محض برسد.