بیژن ترقی درگذشت
اشک من هویدا شد..
بیژن ترقی، بازمانده نسل بزرگان ترانه سرایی ایران، با به یادگار گذاشتن گنجینهای ارزشمند از ترانههای ماندگار و محبوب، چشم از جهان فروبست. این ترانهسرای پیشکسوت که مدتها بود از بیماری رنج میبرد، در سن ۸۰ سالگی ساعت ۲ بامداد شنبه، پنجم اردیبهشتماه در منزلش درگذشت.
به گفته خانواده ترقی، مراسم تشییع پیکر او روز دوشنبه ،هفتم اردیبهشتماه از مقابل تالار وحدت برگزار میشود.
این ترانهسرای پیشکسوت که در تابستان سال گذشته سکته قلبی کرد و بیماریاش تشدید شد، زمانی گفته بود: با اینکه مردم هنوز ترانههای مرا زمزمه میکنند، از یادها رفتهام. از وقتی مریض شدم، کسی احوالی از من نمیپرسد. استاد بیژن ترقی متولد ۱۳۰۸ بود و از ترانههایش به برگ خزان، آتش کاروان، تکدرخت، طاووس و سایه میتوان اشاره کرد. ترقی فعالیت ادبی خود را با استادانی چون ملکالشعرای بهار، امیری فیروزکوهی، نیما یوشیج و شهریار آغاز کرده بود و با هنرمندان و آهنگسازان نامی روزگار خود چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، علی تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی همکاری نزدیک داشت.
گفتنی است چاپ دوم کتابهای «آتش کاروان» (مجموعه سرودهها) و «از پشت دیوارهای خاطره» این پیشکسوت ترانهسرایی در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.
او در کتاب «از پشت دیوارهای خاطره» (پنجاه سال خاطره در زمینه شعر و موسیقی) به نقل خاطراتش با کسانی چون نیما یوشیج، شهریار، پرویز یاحقی، ابوالحسن صبا، رهی معیری، علی تجویدی و... پرداخته است.
ادامه خاطرات ترقی نیز با نام «پنجرهای به باغ گل» از سوی انتشارات بدرقه جاویدان به بازار کتاب عرضه خواهد شد.
در بخشی از «پنجرهای به باغ گل»، خاطراتی از پرویز یاحقی، علی تجویدی، روحالله خالقی و... که قبلا به صورت مختصر نقل شدهاند و همچنین شان نزول برخی از ترانههای او آمده است.
به رهی دیدم برگ خزان
پرویز یاحقی
من و ایشان داشتیم به اصفهان میرفتیم و من پشت رل بودم. هر دو هم خیلی جوان بودیم و ایشان پیش من نشسته بود. پاییز هم بود. همین طور که داشتیم میرفتیم، گفتم: بیژن جان! من یک ملودی ساختهام. برایت زمزمه میکنم ببین چطور است. گفت: بگو. همینطور که ماشین میراندم ملودی را برایش خواندم. در همین حین یک برگ پاییزی از درخت جدا شده همینطور معلق زنان آمد و به شیشه ماشین چسبید و باران هم میآمد. آقای ترقی به من گفت: یک دقیقه ترمز کن و بایست! زدم کنار جاده و ایستادم. و همین برگ که این ترانه معروف شد به «برگ خزان»، به ایشان برای ساختن آن ترانه معروف «به رهی دیدم برگ خزان» ایده داد و این یکی از خاطرات جالب ما است.
ارسال نظر