اول اردیبهشت؛ بزرگداشت سعدی و سالمرگ سه شاعر
از بزرگان ادب، یادی...
نخستین روز اردیبهشت در عرصه ادب ایران، روزی عجیب و جاودان است. این روز که با بزرگداشت سعدی در تقویم ثبت است، با سالمرگ سه شاعر معاصر «سهراب سپهری»، «محمدتقی بهار» و «اقبال لاهوری» همراه است.
نخستین روز اردیبهشت در عرصه ادب ایران، روزی عجیب و جاودان است. این روز که با بزرگداشت سعدی در تقویم ثبت است، با سالمرگ سه شاعر معاصر «سهراب سپهری»، «محمدتقی بهار» و «اقبال لاهوری» همراه است.
در تمام 364 روز دیگر سال هیچ روزی نیست که چنین پیوند عمیق و عجیبی با ادبیات داشته باشد و در آن از یگانهای چون سعدی یاد شود و یاد سه تن از تاثیرگذارترین چهرههای ادبیات معاصر ایران گرامی داشته شود. به مناسبت این روز نگاهی داریم به زندگی و آثار این بزرگان.
نام شاعر بلندآوازه ایران، شرفالدین، لقبش مصلح و تخلصش سعدی است. پدرش موسوم به عبدالله در دربار سعد زنگی منصبی داشت. سعدی در سالهای بین ۶۱۵ - ۶۱۰ هجری قمری متولد شد. حدود سالهای ۶۹۴ - ۶۹۰، در حالیکه جان تازهای در کالبد زبان فارسی دمیده بود، جان عاریت بر جانان برد. از دوران حیات او اطلاع دقیقی در دست نیست. اگرچه ملاک، افکار و اندیشههای اوست که حاصل است. او «بوستان» را به سال ۶۵۵ و «گلستان» را در سال ۶۵۶ به رشته تحریر درآورد و آن را به اتابک ابوبکر بن سعد بن مودود سلغری پیشکش کرد.
سعدی در زمان پدر ابوبکر، یعنی اتابک مظفرالدین سعد بن زنگی بن مودود سلغری(623 - 599) هنوز شهرتی نداشت. کتاب «المعجم» قیس رازی که در سال 630 در شیراز به نام اتابک ابوبکر سعد تالیف شد، هیچگونه اشارهای به سعدی ندارد؛ در صورتیکه نام بعضی از معاصران خود از جمله کمالالدین اسماعیل اصفهانی (635 - 568) و نظامالدین محمود قمر اصفهانی از مداحان اتابک ابوبکر بن سعد را آورده است. اگر سعدی در این تاریخ شهرتی داشت، نام او هم مذکور بود. بنابراین، سعدی در زمان پدر ابوبکر هنوز خیلی جوان بوده که بتواند «بوستان» و «گلستان» را تالیف کند یا شهرتی به هم بزند.
قدیمیترین نسخه خطی کلیات سعدی که در کتابخانه دیوان هند با شماره ۱۱۱۷ در اول رجب سال ۷۲۸ هجری، یعنی حدودا ۳۶ سال بعد از وفاتش به دست شخصی موسوم به ابوبکر بن علی بن محمد افتاده، از نسخهای که به خط خود شیخ بوده، استنساخ شده است. چنانکه او مینویسد: «منقول من خط الشیخ العارف السعدی.» در این نسخه، نام شیخ مشرفالدین بن مصلحالدین ذکر شده و کتابها و رسائل زیر را به او نسبت داده است:
1 - قصاید عربی، قافیه میم 2- رساله دوم 3- بوستان که نامش سعدینامه ذکر شده است 4- گلستان 5- طیبات 6- بدایع 7- خواتیم 8- قصاید فارسی 9- مراثی 10- ملمعات
۱۱ - مثلثات (به سه زبان فارسی، عربی و ترکی) ۱۲- قصاید عربی ۱۳- ترجیعات ۱۴- مقطعات ۱۵- مجلس هزل (هزلیات) ۱۶- مطایبات ۱۷- رباعیات ۱۸- مفردات.
«آندره دوریه» در سال 1636 یعنی در اوایل قرن هفدهم برای اولینبار گزیدهای از «گلستان» سعدی را در پاریس ترجمه کرد و به چاپ رسانید. این ترجمه سبب شد تا فرانسویان پیش از هر شاعر دیگری با سعدی آشنا شوند. شصتوهشت سال پس از ترجمه «گلستان»، «گالان» «هزار و یک شب» را ترجمه کرد و «آندره دوریه» پس از «گلستان» سعدی، «قرآن مجید» را ترجمه کرد.
در آلمان «فردریش اکسنباخ» و«آدام اولئاریوس» در سال ۱۶۵۴ به ترجمه آثار سعدی همت گماشتند. «استفن سولیوان» گزیدهای از «گلستان» را ترجمه کرد و در اختیار انگلیسیزبانها قرار داد و در آمستردام، «ژانتیوس» متن فارسی را با ترجمه لاتین منتشر کرد. همزمان با ترجمههای یادشده، «دوئیسبرگ» ترجمه هلندی آن را منتشر کرد. اما مهمترین اثر بینالمللی سعدی بیت معروف «بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/چو عضوی به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار» است که بر سر در سازمان ملل حک شده است.
سهراب سپهری پانزدهم مهرماه ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد و چند ماهی پیش از کودتای ۲۸ مرداد، در خردادماه ۱۳۳۲ دوره نقاشی دانشکده هنرهای زیبا را به پایان رسانید؛
علاقه به شعر و نقاشی در سهراب به موازات هم رشد کرد، چنان که پا به پای مجموعه شعرهایی که از او به چاپ میرسید، نمایشگاههای نقاشی او هم در گوشه و کنار تهران برپا میشد و او گاهی در کنار این نمایشگاهها شب شعری هم ترتیب میداد؛ تلفیق شعر و نقاشی در پرتو روح انزوایی و متمایل به گونهای عرفان قرن بیستمی، هم به شعر او رقت احساس و نازکبینی هنرمندانهای میبخشید و هم نقاشی او را به نوعی صمیمیت شاعرانه نزدیک میکرد. تخیل آزاد، سوررئالیسم خفیف، جستوجوی روابط متعارف اشیا و مفاهیم آمیخته با خیالپردازی، از مشخصههای آشکار شعر سپهری است. همین ویژگیها است که در نظر برخی وی را به تمایلات سبک هندی و قابلیت مقایسه با بیدل دهلوی، شاعر عارف و خیالپرداز سده دوازدهم هند نزدیک کرده است. سفرهای سهراب به غرب و شرق عالم و دیدار از رم، آتن، پاریس و قاهره، تاج محل و توکیو برای او بیشتر سلوک روحی و معنوی و سیر در انفس به حساب میآمد تا گشت و گذار و جهان دیدگی و سیر در آفاق. پیشتر از آن که به هند و ژاپن سفر کند با فکر و اندیشه بودایی و سلامت عارفانه پیشینیان آشنایی داشت، این سفر آشنایی و علاقه او را ژرفتر کرد و در مجموع
به هنر او سیرتی عارفانه و پارسایانه بخشید. سفر به ژاپن را که به قصد آموختن حکاکی روی چوب آغاز کرده بود، به او چیزهایی دیگر نیز آموخت؛ این که شعرهای سهراب سپهری را گاهی در حال و هوایهایکو یافتهاند، این که سپهری به داشتههای خود خرسند و به شهر و دیار و طبیعت رهای اطراف شهر خود کاشان پایبند است، هرچند اندک میتواند نتیجه تاثیر این گونه سفرها باشد، چنان که توجه او به طبیعت هم در نقاشی و هم در شعر نیز از این تاثیر دور نمانده است. او چشم به طبیعت داشت و از پیرامونیان خود که شاید تنها اندکی از آنان از صداقت و صمیمیت انسانی بالایی برخوردار بودند، پرهیز میکرد: به سراغ من اگر میآیید/ نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد/ چینی نازک تنهایی من.
علاقه سهراب به هنر و مکتبهای فلسفی شرق دور، معروف است. این علاقه را وی با آگاهی توام کرده بود. او به مطالعه در فلسفه و ادیان بسیار علاقهمند بود. سهراب ابتدا در دهه ۱۳۳۰ به عنوان نقاش نوپرداز به شهرت رسید، کار شعر را هم از همان ایام آغاز کرده بود. نخستین مجموعه شعر او «مرگ رنگ» در سال ۱۳۳۰ به چاپ رسید. «زندگی خوابها» را در سال ۱۳۳۲ و «آوار آفتاب» و «شرق اندوه» هر دو را به سال ۱۳۴۰ عرضه کرد. در این مجموعههای نخستین او، گهگاه طنین صدای نیما یوشیج به گوش میرسید؛ اما مجموعههای بعدی؛ یعنی «صدای پای آب»، «مسافر» و به ویژه «حجم سبز» که در سال ۱۳۴۶ انتشار یافت، هیچ صدایی جز صدای آشنای خود او نیست؛ هر چند برخی در واپسین شعرهای سپهری رنگی از زبان اندیشه فروغ را دیده و در نتیجه از پارهای جهات شهرت آن دو را قابل مقایسه دانستهاند. شعر سهراب در ابتدا با انکار و انتقاد مواجه شد. شاعران و منتقدان ملتزم پیش از انقلاب، شعر و شیوه شاعری او را نکوهیدند و او را منفینگر، بیمسوولیت و رویگردان از جامعه و مردم معرفی کردند. اما سهراب بیتوجه به این نکوهشها و جار و جنجالها به کار خود ادامه داد و سر به شعر و نقاشی خود
فرود آورد. او به قضاوت دیگران کاری نداشت. گویی میدانست روزی فرا خواهد رسید که شعرش قبول عام پیدا میکند. از این رو آرام و بیسر و صدا سر به کار خویش داشت و آنچه را که به اشراق و ادراک هنری دریافته بود. به پرده رنگ و به واژهای به نرمی آب و لطافت آبی آسمانها تسلیم میکرد، برترین ویژگی شعر سهراب غنای آن از نظر جوهر شعری است، چیزی که در آثار کمتر شاعری به این زلالی میتوان یافت. سپهری روز اول اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ در اثر ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. با آن که شعر وی حاوی فضیلتهای گمشده انسانی بود در زمان حیاتش مقبولیت عام پیدا نکرد، اما بعد از انقلاب و به ویژه از دهه ۱۳۶۰ به بعد گروهی از شاعران و منتقدان به شعر وی روی آوردند و بر شعرش نقد و تفسیر نوشتند.
میرزا محمدتقی بهار (۱۳۳۰-۱۲۶۶ش) اندیشمند، نویسنده، محقق، روزنامهنگار، استاد دانشگاه و شاعر در مشهد متولد شد.
پدر وی ملکالشعرای آستان قدسرضوی بود. بهار تحصیلات مقدماتی را نزد پدر آموخت و علوم ادبی و عربی متداول زمان خود را از استادان مشهور خراسان چون ادیب نیشابوری فراگرفت. وی در نوجوانی پدر خود را از دست داد و از همان موقع شعر میسرود. بعد از مرگ پدر و به فرمان مظفرالدین شاه، لقب ملکالشعرایی آستان قدس رضوی را یافت. وی در نهضت مشروطهطلبان مجاهدتها کرد. در سال 1328 قمری هفتهنامه نوبهار را نشر داد. در سال 1333 قمری از طرف مردم مشهد به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و رهسپار تهران شد و در سال 1336 قمری انجمن ادبی دانشکده را با مجله دانشکده که منتسب به همان انجمن بود، تاسیس کرد و در همان سال به تجدید انتشار روزنامه نوبهار همت گماشت. بهار در سال 1338 قمری مدیریت روزنامه ایران را که غیر رسمی بود، عهدهدار شد و از طرف مردم تهران دو بار به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و در سال 1324 شمسی به وزارت برگزیده شد. وی در دانشکده ادبیات تهران تا پایان عمر تدریس میکرد و در تهران وفات یافت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. از او آثار زیادی به جا مانده است که از آن جمله «سبکشناسی»، «تاریخ احزاب سیاسی»، «مجموعه مقالات» و «دیوان اشعار» وی را در دو جلد میتوان نام برد.
علامه محمد اقبال لاهوری متولد 22 فوریه 1873 میلادی در شهر سیالکوت از ایالت پنجاب هند و متوفی به سال 1317 هـ . ش (20 صفر 1357، 21 آوریل 1938 میلادی)، تحصیلات خود را ابتدا، با آموختن قرآن کریم در مکتبخانه شروع کرد و پس از اتمام دوره مکتبخانه وارد کالج آسیایی اسکاچ شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آنجا گذرانید.
در همین ایام سرودن شعر را آغاز کرد. بعد از پایان این دوره، در رشته فلسفه در دانشگاه لاهور ثبت نام کرد و از محضر سر تامس آرنولد بهره برد. دوره فوق لیسانس این رشته را با احراز رتبه اول در دانشگاه پنجاب به پایان رساند، موفق به دریافت یک قطعه مدال علمی گردید و در رشتههای تاریخ، فلسفه و علوم به استادی برگزیده شد. در همین حال، فراگیری زبان فارسی و عربی را نیز وجهه همت خویش قرار داد. اقبال، که در عرصه شعر و ادب در شبه قاره از نوادر به شمار میرود، سرودههای خود را در خدمت بیداری و آگاهی تودهها و دمیدن روح آزادی در ملل اسلامی و بیدار ساختن آنان از خواب گران قرار داد. ناله یتیم اولین اثر وی بود که آن را در سال ۱۸۹۹ میلادی در جلسه سالانه انجمن حمایت الاسلام در لاهور خواند. سال بعد منظومه دیگری را با عنوان خطاب یتیم به هلال عید فطر قرائت کرد که باعث شهرت وی شد. اقبال در سال ۱۳۱۷ هجری شمسی بدورد حیات گفت.
ارسال نظر