سمینار نامه

جورج جی. استیگلر

مترجم: مجید روئین پرویزی

یک جوک قدیمی‌‌‌هست درباره دو فروشنده دوره گرد که با قطار سفر می‌‌‌کردند. در جریان این سفرها، آن یکی فروشنده که جوان‌تر بود توسط دیگری که پیر این کار بود، آموزش دیده و با آداب زندگی اجتماعی دوره گردها آشنا می‌‌‌شد. در یکی از سفرها همین‌طور که این دو سوار بر قطار بودند، وارد قسمت ویژه‌ای که برای سیگاری‌ها در نظر گرفته شده بود شدند. در گوشه‌ای از این قسمت تعدادی از همکاران فروشنده جمع شده و گپ می‌‌‌زدند. در همین حین ناگهان یکی از میان جمع فریاد زد: «۸۷»، و موجی از خنده کوپه را فرا گرفت. فروشنده سالخورده برای جوان توضیح داد که اینها به قدری با یکدیگر سفر می‌‌‌کنند که دیگر جوک‌هایشان را شماره‌گذاری کرده‌اند. جوان تازه وارد که می‌‌‌خواست با جمع آشنا شده و رابطه دوستانه‌ای با آنها برقرار کند، با شنیدن این موضوع با ترس و لرز فریاد زد: ۳۶. اما اینبار همه ساکت شدند. فروشنده پیر او را به گوشه‌ای کشید و گفت: آنها این جوک را همین الان شنیده بودند! (در روایت دیگری از این جوک پیرمرد به جوان می‌‌‌گوید که او جوک را بد تعریف کرده است.)

این حکایت، تقریبا هربار که من برای شرکت در سمینارهای اقتصادی می‌‌‌روم برایم مجددا تداعی می‌‌‌شود. اقتصاددانان بسیار با یکدیگر سفر می‌‌‌کنند و به نظرم خیلی خوب است که از گفت‌و‌گوهای آنها که به دنبال ارائه مقالات شکل می‌‌‌گیرد دفترچه‌ای تهیه شود. مواردی که در زیر می‌‌‌آید، لیست اولیه‌ای است که با وجود اختصار، جان کلام بسیاری از اظهار نظرها و گفته‌های همکاران را در بر دارد. اگر از آن استقبال شد، شاید بتوان آن را گسترش داد و یا حتی لیست دومی ‌‌‌که حاوی جواب‌های استاندارد به این اظهارات باشد تهیه کرد.

اظهارات مقدماتی

الف) مقاله‌تان مرور کم نظیری بر ادبیات موضوع داشت، اما متاسفانه افق‌های جدیدی را نمی‌‌‌گشود.

ب) مقاله به خوبی مساله‌ای را که در نظر داشته حل می‌‌‌کند، ولی متاسفانه مساله نامربوطی را درنظر داشته.

پ) خیلی تاسف برانگیز است که این دانش فراوان و قلم شیوای نویسنده، در مسیر اشتباهی هدایت شده است.

ت) من در این حوزه چندان متخصص نیستم به همین خاطر شاید نظراتم ساده یا ابتدایی باشند. اما به نظرم حتی خبره‌های این حوزه هم در فهم این مقاله با دشواری روبه‌رو خواهند شد.

ث) من خیلی با نویسنده احساس همدردی می‌‌‌کنم، چون تا دو سال پیش خود من هم همینطور فکر می‌‌‌کردم.

ج) خیلی خوب‌است که یکنفر که توی این حوزه تخصصی ندارد هم به مسائل ما نگاهی انداخته. چون همیشه این شانس وجود دارد که به دیدگاه تازه‌ای برسیم. اما متاسفانه در اغلب موارد، از جمله این مورد، نتیجه تنها باعث می‌‌‌شود که یکبار دیگر به مزایای تقسیم کار پی ببریم.

چ) این مقاله تقریبا شامل بیشتر چیزهای خوب و جدید می‌‌‌شد.

ح) هرچند وعده مقاله را سه هفته پیش به من داده بودند، اما تازه امروز توی سالن به دستم رسید.

نظرات

۱) این را آدام اسمیت گفته بود.

۲) متاسفانه یک مساله شناسایی وجود داره که در این مقاله به خوبی به اون پرداخته نشده.

۳) پسماندها آشکارا غیر نرمالند، و مشخصات مدل نادرست است.

۴) در این مرحله نظریه پردازی چندان سودمند نیست، ما بیشتر به تعدادی مطالعه موردی نیاز داریم.

۵) مطالعات موردی نقش شواهد رو دارند، اما پیشرفت حقیقی بدون ساختن مدلی از فرآیند ممکن نیست.

۶) در نظر گرفتن بهینه دوم بدون شک استدلال مقاله را از بین می‌‌‌برد.

۷) مساله اینجا عدد شاخص است.

۸) آیا حداقل مربعات دو مرحله‌ای را امتحان کرده‌اید؟

۹) اگر نااطمینانی را در نظر بگیرید نتایج تغییر خواهند کرد.

۱۰) از تحلیل احتمالات استفاده نکرده‌اید؟!

۱۱) نتایج اصلی این تحقیق را من در مقاله‌ای، سال‌ها پیش اثبات کرده بودم.

۱۲) عدم تمایز میان مولفه‌های موقتی و دائمی ‌‌‌به تحلیل آسیب زده.

۱۳) البته، واضح است که بازار نمی‌‌‌تواند بطور رضایت بخش با آن پیامد خارجی مقابله کند.

۱۴) اما اگر هزینه‌های مبادلاتی صفر نباشند چه؟

۱۵) این مطلب از قضیه کوز نتیجه می‌‌‌شود.

۱۶) البته، اگر سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی را هم درنظر بگیرید کل قضیه تغییر خواهد کرد.

۱۷) بدون شک تابع تقاضا کاملا بی کشش است.

۱۸) بدون شک تابع عرضه بسیار بی کشش است.

۱۹) به‌نظر می‌‌‌رسد نویسنده از پتک برای شکستن گردو استفاده کرده است.

۲۰) چه یافته‌های تجربی برخلاف نظریه شما وجود دارند؟

۲۱) استدلال اصلی مقاله نه تنها همانگویی و زائد، بلکه اساسا نادرست است.

۲۲) اگر تحلیل تان را به دوره‌های بعدی (یا قبلی) تعمیم دهیم، نتیجه

چه می‌‌‌شود؟

۲۳) انگیزش اشخاص در این نظریه به قدری خودپرستانه است که امکان ندارد بتواند رفتار مردم واقعی را توضیح دهد.

۲۴) آن عامل اقتصادی رومانتیکی که شما در مدل احساساتی خود در نظر گرفته‌اید، باید با یک فرد حداکثر کننده مطلوبیت جایگزین شود.

۲۵) آیا مشکلی هم در معکوس کردن ماتریس منفرد داشتید؟

۲۶) چه بد شانسی ای، بین M۱ و M۲ انتخاب نادرستی صورت گرفته است.

۲۷) این مطلب در تئوری درست است، اما در عمل کار نمی‌‌‌کند (با افسوس گفته می‌‌‌شود.)

۲۸) به‌نظر، نویسنده معتقد است هنوز حداقل یک ناهار مجانی وجود دارد.

۲۹) نمی‌‌‌توان با روش تعادل جزئی به این مساله پرداخت، باید از صورتبندی تعادل عمومی ‌‌‌استفاده کرد.

۳۰) این مقاله صرفا محدود به الگوی نئوکلاسیکی است، به همین دلیل بسیاری از واقعیات ضروری بیرون از حوزه تحلیل آنند.

۳۱) نتایج شما با فرض ثابت ماندن سلایق به‌دست آمده است، اما خب حتما تصدیق می‌‌‌کنید که از آن موقع سلایق بسیار تغییر کرده‌اند.

۳۲) مشکل وضعیت کنونی این است که حقوق مالکیت به‌طور کامل واگذار نشده‌اند.