نگاه
یارانه یا هزینه ناکارآمدی دولتها
یارانه نوعی پرداخت انتقالی است که به منظور حمایت از اقشار کمدرآمد و بهبود توزیع درآمد از محل خزانه دولت و هر آنچه میتواند به خزانه دولت واریز شود، به صورت نقدی یا غیرنقدی، به خانوارها و تولیدکنندگان تعلق میگیرد. در برخی تعاریف از یارانه به عنوان تفاوت قیمت تمام شده (قیمت واقعی بازار) با قیمت ارائه شده کالا از سوی دولت نیز تعبیر شده است.
یکی از وظایف اصلی دولتها پرداخت یارانه به گروههای هدف، به منظور افزایش رفاه جامعه است. موضوع یارانه و پرداخت آن در اقتصاد ایران از دیرباز مسالهای چالشبرانگیز بودهاست. مخالفان نظام کنونی پرداخت یارانه معتقدند بهرغم اینکه مبلغ هنگفتی به صورت مستقیم و غیرمستقیم در اختیار مصرفکنندگان و تولیدکنندگان قرار میگیرد، جامعه فاصله زیادی با اهداف رفاهی مورد نظر دارد. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان معتقد به اصلاح نظام کنونی پرداخت یارانه در کشور هستند.
این مساله و راهحل برون رفت از آن همواره در دولتهای مختلف به اشکال گوناگون مطرح بودهاست. در دولت سازندگی این موضوع در قالب طرح تعدیل مطرح گردید. در دولت اصلاحات، اصلاح نظام پرداخت یارانه در قالب برنامه چهارم توسعه مطرح شد، اما در دولت نهم این مساله با شدت بیشتری در حال پیگیری است و بخش قابل توجهی از طرح تحول اقتصادی که با جدیت خاصی از سوی دولتمردان دولت نهم پیگیری میشود، مربوط به اصلاح نظام کنونی پرداخت یارانهها یا هدفمند کردن یارانهها است.
در این میان یارانه حاملهای انرژی از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده و اغلب مباحث حول آن قرار دارد. مرور مختصری بر یارانههای پرداختی در سالهای اخیر دلیل این مساله را روشن مینماید. نسبت یارانه حاملهای انرژی به تولید ناخالص داخلی از ۶/۷درصد در سال ۱۳۸۰ به ۹/۲۸درصد در سال ۱۳۸۵ افزایش یافته است. همچنین نسبت یارانه حاملهای انرژی به مخارج جاری دولت از ۲/۵۰درصد در سال ۱۳۸۰ به ۱۲۷درصد در سال ۱۳۸۵ افزایش یافتهاست. همچنین در بودجه سال ۱۳۸۷ کل کشور ۱۲۲۷۶۷میلیارد ریال یارانه در نظر گرفته شده بود که ۰۷/۱۳درصد بودجه عمومی کشور را تشکیل میداد. در این بین یارانه کالاهای اساسی با ۹/۳۸درصد بالاترین سهم را به خود اختصاص دادهبود و یارانه واردات بنزین با ۵/۲۴درصد در رتبه بعدی قرار داشت.
بسیاری از منتقدین نظام کنونی پرداخت یارانهها با استناد به آمارهای این چنینی از ضرورت اصلاح در این نظام سخن میگویند، اما به نظر میرسد بخش قابل توجهی از آن چه در اقتصاد ایران به عنوان یارانه از آن یاد میشود هزینه ناکارآمدی دولتها باشد. به طور مثال بسیاری از کارشناسان صنعت برق معتقد به تولید ناکارآ در این بخش هستند. بدین معنا که در ایران هر کیلو وات ساعت برق در مقایسه با سایر کشورها با هزینه بالاتری تولید میشود، بنابراین دولت موظف است تا هزینه ناکارآمدی خود را به شکل یارانه پرداخت نماید؛ چراکه اگر دولت هزینه تمام شده تولید در این بخش را از مصرفکنندگان دریافت کند در واقع هزینه ناکارآمدی خود را نیز از مصرفکنندگان دریافت کردهاست و این مساله با هیچ یک از معیارهای عدالت سازگاری ندارد.
این مساله در مورد بنزین از اهمیت بیشتری برخوردار است. منتقدین نظام کنونی پرداخت یارانه و طراحان طرح هدفمند کردن یارانهها معتقدند بهرغم اینکه یارانه بنزین از بودجه عمومی کشور پرداخت میشود، ولی مصرفکنندگان آن بیشتر دهکهای بالای درآمدی و صاحبان خودرو هستند. این کارشناسان از ضرورت اصلاح قیمت این محصول و یکسان شدن قیمت آن با قیمتهای بینالمللی سخن به میان میآورند. مساله بسیار مهمی که در این قسمت میتوان مطرح کرد این است که دولت خودروهای تولیدی خود را با قیمت بسیار بالایی به مصرفکنندگان داخلی عرضه مینماید. به طور مثال خودرویی را که در داخل در حدود ۸۰۰۰دلار بابت آن از مصرفکنندگان پول دریافت میشود، در بازارهای بینالمللی در خوشبینانهترین حالت، اگر بتوان برای آن مشتری پیدا کرد، بیش از ۲۰۰۰دلار ارزش نخواهد داشت. در چنین حالتی صحبت از حذف یارانه بنزین در تضاد آشکار با مفهوم عدالت قرار خواهد داشت، زیرا عدالت حکم میکند دولتی که خودروهای تولیدی خود را چندین برابر قیمت واقعی آن عرضه مینماید و با وضع تعرفههای سنگین بر خودروهای وارداتی با انگیزههای مختلف باعث افزایش قیمت آن برای مصرفکنندگان میشود، بنزین را با قیمت بسیار پایینتری از قیمت بینالمللی و وارداتی آن عرضه نماید. ملاحظه میشود که دیگر صحبت از این مساله که یارانه پرداختی برای بنزین از جیب همه اقشار جامعه پرداخت میشود و فقط مالکان خودرو از آن بهرهمند میشوند، منطقی و عقلایی نخواهد بود و این ادعا تنها در صورتی صحیح خواهد بود که دولت خودروها را با قیمت واقعی آن به مصرفکنندگان عرضه نماید؛ چراکه در وضعیت کنونی دولت یارانه پرداختی بابت بنزین را با عرضه خودرو با چندین برابر قیمت واقعی آن به نحوی از مصرفکنندگان اصلی بنزین دریافت میکند.
در آخر لازم به ذکر است که هدفمند کردن یارانهها مسالهای بسیار ضروری و مهم میباشد، ولی در کشورهای جهان سوم نظیر کشور ما که در بسیاری از ساختارها با مشکلات اساسی مواجه هستند، این مساله باید با تامل بیشتری مطرح گردد، چراکه هدفمند کردن یارانهها به روشهایی که در حال حاضر از سوی مقامات مسوول مطرح میشود از کارآیی لازم برخوردار نبوده و با اهداف عدالتخواهانه مطرح شده سازگاری ندارد. به نظر میرسد که مساله هدفمند کردن یارانهها باید با تامل بیشتر و در قالب طرحی همه جانبه همراه با اصلاحات اساسی و ساختاری در بخشهای مختلف مطرح گردد.
ارسال نظر