زاویه -زندگی برای مدیران اجرایی دیگر جذاب نخواهد بود
سال مدیران مالی
خود را برای سال مدیر مالی آماده کنید. امسال جهان خواهد فهمید که وضعیت ترازنامه شرکتها واقعا بحرانی است و شرکتها که بیشتر آنها از اثرات اولیه بحران اعتباری فرار کردهاند، خواهند دید که فراهم کردن سرمایه مورد نیازشان دشوارتر شده است. اگر به این مشکل، قیمتهای رو به افزایش و تقاضای رو به کاهش را اضافه کنید متوجه خواهید شد که چرا از مدیران مالی جهت بهبود وضعیت صورتحساب سود و زیان نیز کمک گرفته خواهد شد.
مترجم: یاسر ظهوریان*
خود را برای سال مدیر مالی آماده کنید. امسال جهان خواهد فهمید که وضعیت ترازنامه شرکتها واقعا بحرانی است و شرکتها که بیشتر آنها از اثرات اولیه بحران اعتباری فرار کردهاند، خواهند دید که فراهم کردن سرمایه مورد نیازشان دشوارتر شده است. اگر به این مشکل، قیمتهای رو به افزایش و تقاضای رو به کاهش را اضافه کنید متوجه خواهید شد که چرا از مدیران مالی جهت بهبود وضعیت صورتحساب سود و زیان نیز کمک گرفته خواهد شد.
سلطه این افراد بسیار فراتر از بازی با اعداد صورتحسابها و ترازنامهها خواهد بود و تا مدتها پس از بهبود وضعیت مالی شرکتها به طول خواهد انجامید. توازن قدرت بین اعضای هیات مدیره جابهجا خواهد شد که بر نحوه اداره شرکتها، وضعیت نیروی کار، فرهنگ سازمانی و حتی زبان کسب و کار تاثیر خواهد گذاشت.
در طول یک دهه گذشته هوش هیجانی(EQ) و خلاقیت عواملی بودهاند که مورد اهمیت بودهاند و رهبران اذعان میکردهاند که برای این فاکتورها ارزش قائلند. اما تمام اینها به پایان رسیده است. دیگر کسی درباره ضریب هوش هیجانی صحبت نخواهد کرد. جای آن را «ارزش افزوده اقتصادی» خواهد گرفت.
از آنجا که مهارتهای مالی ارزش بیشتری پیدا خواهند کرد تعداد بیشتری از مدیران ارشد مالی به سمت مدیرعاملی منصوب خواهند شد. بحران اقتصادی، شرایط بد اعتباری و طبیعت رو به پیچیدگی شرکتهای جهانی همگی مستقیما کمپانیها را به دستهای این پولشماران خواهند لغزاند. کمیتههای نامزدی و انتخاب مدیر عامل به کسانی اعتماد خواهند کرد که از اعتبار شرکتشان در شرایط بد مالی و اعتباری محافظت کرده است و توانسته اعتماد بازار را جلب کند. آنها به جای شکار یک مدیر اجرایی گرانقیمت از دست رقبا، همین مدیران مالی را به عنوان مدیر عامل انتخاب خواهند کرد. این خبر بدی برای بنگاههای کاریابی خواهد بود و همچنین خبری بد برای حسابهای بانکی مدیران اجرایی که روند رو به رشدشان متوقف خواهد شد.
روش رهبری در راس سازمان تغییر خواهد کرد. هم سطحی کارکنان، تمرکززدایی، اختیاردهی به زیردستان که چند سالی است به مد در مدیریت تبدیل شده است کمتر خواهد شد و جای خود را به مدیریت تحکمی خواهد داد تا سودی هر چند اندک را تضمین کند. تغییر سبک مدیریت در هیات مدیره کاملا حس خواهد شد. انجام امور روزمره و اجرایی دیگر برای مدیران ارشد یک تفنن نخواهد بود بلکه بخشی جدانشدنی از زندگی روزمره آنها خواهد بود. دیگر کمتر اصطلاحاتی نظیر «دیدگاه سازمان» و «ماموریت سازمان» را خواهیم شنید و در عوض بیشتر درباره «ارزش اقتصادی» صحبت خواهد شد.
خداحافظ استعدادها، سلام کارکنان
بزرگترین بازنده این جنگ قدرت مدیر منابع انسانی خواهد بود. مدیران منابع انسانی در پنج سال گذشته از بیشترین قدرت برخوردار بودهاند. نبرد بر سر استعدادها که شرکتها سالها با چنگ و دندان برای آنها جنگیدهاند بدون برنده و بازنده به پایان خواهد رسید: آتش بسی برپا خواهد شد که ناشی از کمبود بودجه و خستگی نیروها است. شجاعترها یک واقعیت قدیمی را زمزمه خواهند کرد: بیشتر کارکنان افراد خیلی مستعدی نیستند و نیازی هم نیست که باشند چرا که بیشتر کارها نیاز به افراد مستعد ندارند.در این دوره جدید مدیر منابع انسانی به عنوان خود وفادار خواهد ماند اما شغل واقعیاش به مسوول پرسنلی یا محاسبه حقوق تنزل خواهد کرد.یک بازنده بزرگ دیگر مدیر بازاریابی خواهد بود. او یکبار دیگر وقتی که تبلیغات به شدت کاهش یافت و یکبار هم وقتی که ظهور اینترنت ابزارهای سنتیاش را بیمصرف کرد بازی را باخته بود. در سال ۲۰۰۹ بودجه و جایگاه او نزول چشمگیری خواهد داشت. به همراه او واژگانی نظیر «مسوولیت اجتماعی سازمان» به مرخصی نامحدودی خواهند رفت. گرچه رهبران مالی به علت اینکه قادر به نجات شرکتها هستند مورد استقبال واقع خواهند شد، قطعا چنین انجام وظیفهای در شرایط سخت امسال چندان لذتبخش نخواهد بود. در این سال هزینهها شدیدا کاهش خواهد یافت و متعاقب آن ناله و زاری کارکنان شروع خواهد شد. سفرهای خارجی کمتری در کار خواهد بود که شرایط را کارآتر اما ملالآورتر خواهد کرد. دیگر از تشکیل جلسه بر روی صندلیهای فرست کلاس هماپیما خبری نخواهد بود. ناهارهای آنچنانی شرکتها و یارانه باشگاههای ورزشی کمتر خواهد شد.
یک چیز دوستداشتنی دیگر هم حذف خواهد شد؛ جلسات کاری آخر هفته در هتلهای لوکس. در عوض چنانچه مدیران اصلا نیازی به دور هم بودن احساس کنند این کار خیلی سریعتر و با یک لیوان چای از یک کافیشاپ خودکار خواهد بود. دیگر خبری از کارگاههای پر از خندهای که از طرف شرکتهای دیگر برگزار میشد نخواهد بود و البته چیز زیادی هم برای خندیدن وجود نخواهد داشت.
*MBA از دانشگاه کارلتون کانادا
yaseriran@yahoo.com
ارسال نظر