اهالی سینما از اقبال بینظیر «اخراجیها ۲» میگویند
قمار روی شعور مخاطب
از همان ابتدای تولید قسمت دوم فیلم اخراجیها، میشد حدس زد که از این قسمت نیز مثل بخش اول آن استقبال بینظیری میشود. فیلم به جشنواره ۲۷فجر رسید، اما هیات انتخاب، آن را به بخش مسابقه راه نداد.
از همان ابتدای تولید قسمت دوم فیلم اخراجیها، میشد حدس زد که از این قسمت نیز مثل بخش اول آن استقبال بینظیری میشود. فیلم به جشنواره ۲۷فجر رسید، اما هیات انتخاب، آن را به بخش مسابقه راه نداد.
دلیل این رد شدن البته واضح بود؛ فیلم در جاهایی بسیار پیش پا افتاده است و شوخیهای کلامی بعضا سخیفی در فیلم وجود دارد و بعضی حرمتها هم در آن به بازی گرفته شده که این فضا به مذاق هیات انتخاب اصلا خوش نیامد و اخراجیها 2 از بخش مسابقه جشنواره 27فجر بازماند. در جشنواره اما در بخش مسابقه فیلمهای اول و دوم، جایزه غیررسمی ویژه هیات داوران را به دست آورد که این جایزه هم البته بعد از آن از سوی بعضی از اعضای هیات داوران آن بخش با حرف و حدیثهایی همراه شد، گویا هیات داوران فیلم دیگری را انتخاب کرده بودند، اما به اشتباه (!) در پاکت موجود، نام اخراجیها نوشته شده بود.
جشنواره که تمام شد، شایعاتی که به وجود آمد مبنی بر اینکه فیلم از روز ۲۳بهمن روی پرده میآید، اما به هر حال مشخص بود که این مطلب، تبلیغات پیش از موعد برای اکران نوروز است. این بار البته مسعود ده نمکی بر خلاف دو سال قبل که با هوچیگری سعی داشت حق فیلمش را بگیرد (که به عقیدهاش خورده شده بود)، در مقابل آرای هیات داوران و همین طور رای مردم که به فیلمش نرسیده سکوت اختیار کرد و حداقل قاعدهبازی این گونه مناسبات را رعایت کرد.
او به هر حال با فشار افکار عمومی و همین طور اطرافیان سینماییاش توانست چهره یک شکست خورده محترم را به خود بگیرد.
سندباد بحری و همشهری کین!
اخراجیها 2، روز 28اسفند روی پرده رفت و در همان چند روز اول اکران رکورد خیرهکنندهای از خود به جا گذاشت. در شهرستانها هم وضع به همین منوال بود. بعضی از سینماها مثل سینما آزادی تهران و خیلی از سینماهای دیگر، سانسهای عجیب و غریب 1 تا 3 و 3 تا 5 صبح هم برای فیلم داشتند و استقبال خیرهکننده از فیلم نشان داد که پیشبینیهای قبلی مبنی بر پرفروش شدن فیلم، به رکوردشکن بودن فیلم تغییر کرده است. در این شرایط یعنی نوروز 88 مسعود دهنمکی که به هر حال از استقبال مردم از فیلمش سرمست شده بود، مصاحبههای متعددی با روزنامهها و مجلات کرد و تصویر واقعی جنگ را همینگونه که در اخراجیها هست عنوان کرد. در دایره نقد البته خبری از نقد و نظرهای متفاوت روی فیلم نبود تا اینکه تعطیلات نوروز به پایان رسید و تقریبا همه منتقدان به استثنای یک منتقد شاخص به فیلم عکسالعمل نشان دادند و فضای منفی نقد فیلم اخراجیها را تشدید کردند. آن یک منتقد هم مسعود فراستی نام داشت که بهجا و بیجا، ابعاد نداشته فیلم اخراجیها 2 را در نوشتههایش ذکر میکرد و حتی در دفاع از اخراجیها به بعضی فیلمهای دیگر مثل درباره الی میتاخت که البته ربط این دو
فیلم مثل ربط سفرهای سندباد بحری و همشهری کین است!
گنج قارون هم خوب فروخت
با اکران فیلم اخراجیها2 نظرهای متفاوتی در میان اهالی سینما به وجود آمد. بعضیها از فیلم دفاع میکردند و بعضی دیگر به آن میتاختند.
سعید حاجیمیری که عضو هیات انتخاب جشنواره فجر هم بود در مورد فیلم چنین نظر داد: «در هیات انتخاب از ده نفر، حتی یک نفر هم به فیلم رای مثبت نداد که وارد بخش مسابقه شود. حتی فشارهای خارجی هم که به این هیات وارد میشد، باعث شد تصمیم بگیریم اگر این فشارها برخلاف نظر هیات میخواست اخراجیها ۲ را وارد بخش مسابقه کند، در یک استعفای دستهجمعی نامهای را در رسانهها منتشر کنیم که البته این اتفاق نیفتاد و سعهصدر مسوولان باعث شد حرمت سینما حفظ شود. «حاجیمیری در مورد کیفیت فیلم اخراجیها هم چنین توضیح داد: «فیلم را مردم دیدهاند و از آن استقبال کردهاند، این یک بخش ماجرا است. از گنج قارون هم در سال ۱۳۴۴ استقبال عجیب و غریبی شد و حتی شیشه بعضی از سینماها به خاطر ازدحام جمعیت شکست. در همان سالها البته از فیلمهایی مثل خشت و آینه استقبال نشد. استقبال مردم دلیل کیفیت خوب فیلم نیست و هیچوقت نبوده است، اما چرا مردم از فیلمی مثل اخراجیها۲ استقبال میکنند، دلیلش همان است که از سریالی مثل افسانه جومونگ استقبال میکنند. در آمار صداوسیما، تعداد بینندگان افسانه جومونگ یا یانگوم از مثلا گلهای گرمسیری خیلی بیشتر است. ضمن
اینکه رسانهها اقتضائات خاص خود را دارند. به هر حال اینکه بعضی از آقایان سعی میکنند استقبال مردم را چماق کنند و کسانی که از فیلم خوششان نیامده را ضدمردم بنامند، خود حکایتی است که به وقتش باید نشست و درباره آن صحبت کرد. همین آقایان زمانی که از فیلم آتشبس و کلاه قرمزی استقبال شد آن فیلمها را لمپن گونه خواندند، اما این یکی را شاهکار میدانند چون مردم استقبال کردهاند.»
برداشت بذر پایین آمدن سطح سلیقه
فرزاد موتمن یکی از فیلمسازانی است که میتوان روی حرفهایش به لحاظ تئوریک و تحلیلهای سینمایی حساب کرد. موتمن با فیلمهایی که ساخته نشان داده است در زمینه ژانرهای سینـمــایـــی صاحبنظر است. او در مورد استقبال مــــردم از اخراجیها۲ چنین میگوید: من فیلم را ندیدهام اما با توجه به این استقبال عجیب و غریب میتوان گفت بذری که در این چند ساله کاشتهاند به ثمر نشسته است. بعضی از سیاستهای این سالها بذر پایین آوردن سطح سلیقه تماشاگر را کاشت و در زمان اکران اخراجیها۲ این میوه برداشت شد.
ما روی سلیقه تماشاگران قمار کردیم و پرواضح است که کیفیت نازل در اخراجیها2 باعث چنین استقبال بیسابقهای از فیلم شده است. این در شرایطی است که همزمان فیلم بهرام بیضایی هم روی پرده است که 20درصد اخراجیها هم نفروخته است. ریسک بدی را متحمل شدیم و این ریسک در سال بعد ما را به سرآشیبیهای خطرناکی میرساند.خارج شدن از دایره ژانر
سامان مقدم که با کمدی مکس توانست استعدادهایش را بروز دهد هم در مورد نگاهش نسبت به این کمدی روی پرده چنین اظهار کرد: «کمدی دایره وسیعی دارد که اگر بخواهی از محدودههای آن رد بشوی، به هجو و هزل میرسی. کمدیهای شاخص تاریخ سینما مثل فیلمهای وایلدر از شاهکارهای این ژانر هستند. حتی کمدیهای جنگی بسیار خوبی هم وجود دارد که از دایره ژانر خارج نشدهاند، اما به نظر میرسد اخراجیها ۲ از قواعد ژانر پیروی نمیکند و هرکس هر کاری دلش خواسته انجام داده است. من شنیدهام حتی فصل هواپیما به پیشنهاد بازیگران فیلم به فیلمنامه اضافه شده است و قرار نبوده در فیلم باشد.
با این اوصاف نمیتوان انتظار کمدی شاخص داشت. استقبال مردم هم به جهت نبود فضای رقابت است وگرنه از ده رقمی و دلداده و سایر فیلمهای دیگر هم کم و زیاد همین استقبال شدند.
فروش بالای اخراجیها مهم است؟
اخراجیها 2 یک روز روی پرده آمده و یک روز هم از روی پرده برداشته میشود. هر چقدر هم بفروشد آنقدر نمیتواند اهمیت داشته باشد که فرهنگ دورهای از تاریخ یک مملکت به هجو گرفته شود.
رکوردشکنی اخراجیها البته به چرخیدن چرخ زنگزده این سینما کمک میکند و میتواند نانخورهای زیادی از این سینما را خوشحال کند. این خیلی خوب است، اما دغدغه فرهنگ، دغدغهای است که سالها است خیلیها با آن دست به گریبانند.
به قول حاجیمیری گنج قارون اگر فروخت، از حیث تاریخ نگاری تنها میشود روی آن نظر داشت نه فرهنگسازی، اما خشت و آینه و گاو و خیلی فیلمهای دیگر فرهنگ این مملکت را ساختند و از دل آنها یک نسل بیرون آمد که میخواست رشد کند.
ارسال نظر