احمد مسجد جامعی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی:
نمیخواستیم رقیب بخش خصوصی باشیم
احمد مسجد جامعی کارش را از وزارت فرهنگ شروع کرد و به وزارت رسید. او یکی از محبوبترین چهرههای این حوزه است که کمتر علاقهای به رسانهای شدن دارد، چه در زمانی که معاون مهاجرانی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و چه زمانی که خود ردای وزارت پوشید. او اکنون عضو شورای شهر تهران است و همچنان به پیگیری دغدغههای فرهنگیاش میپردازد. گفتوگوی زیر از سوی سایت سرو با مسجد جامعی انجام شده است. شما را به عنوان پیشنهاددهنده هفته کتاب میشناسند، این هفته با چه هدفی پیشنهاد شد؟
دو نکته را قبل از اینکه وارد بحث شویم، توضیح بدهم. اول اینکه صحیحتر این است که بگوییم هفته کتاب در سالهای بعد از انقلاب اسلامی و دوم اینکه هیچ فعالیت فرهنگی را نمیشود به یک نفر نسبت داد. پیشنهاد هفته کتاب هم مثل بقیه فعالیتها و برنامههای فرهنگی یک کار گروهی بود و روی این پیشنهاد همکاران زیادی بحث کرده بودند و در اجرایش هم همکاران بسیاری زحمت کشیدهاند و هنوز هم زحمت میکشند.
پایینبودن میزان کتابخوانی در ایران همه کسانی را که در حوزه فرهنگ فعالیت میکنند و علاقهمند به سرنوشت فرهنگی کشور هستند، نگران میکند. ما هم در دورهای که با همکارانمان در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد بودیم، برنامههای مختلف را برای ترویج کتابخوانی طراحی و برنامهریزی کردیم که یکی از آنها برنامه هفته کتاب بود. بنای کار این بود که با مشارکت فعالان و دستاندرکاران نشر و همکاری مطبوعات و صدا و سیما در این یک هفته برنامههای ترویجی برای کتاب برنامهریزی شود.
این مشارکت چقدر محقق شد؟ آیا موفق شدید که همه دستاندرکاران نشر را به مشارکت در این برنامهها جلب کنید؟
هر برنامهای در آغاز با موانع و مشکلاتی رو به روست که رفته رفته با افزایش تجربه افراد و شناختن این موانع و مشکلات کاهش پیدا میکند. ما هم از اول بنایمان جلب مشارکت بود و رفته رفته توانستیم این مشارکت را افزایش دهیم.
اما به نظر میرسد که این افزایش بیشتر در دوره وزارت شما محقق شده است.
خوب به خاطر اینکه به تجربه ما افزوده شده است و توانستهایم اعتماد دوستانمان را در حوزه نشر جلب کنیم. فضای بیرونی هم در این جلب مشارکتها بیتاثیر نبود. در این دوره نهادهای غیردولتی مختلفی در زمینه کتاب شکل گرفتند که در برگزاری هرچه بهتر هفته کتاب یاریمان کردند.
انتقادی که میشود به هفته کتاب و برنامههایی از این قبیل وارد کرد که یک هفته تبلیغ و ترویج میشود و بعد کار رها میشود. به این انتقاد چه پاسخی دارید؟
با اصل اینکه نباید ترویج کتابخوانی به یک هفته و ۱۰ روز محدود شود، موافقم. هر برنامهای موقعی تاثیرگذار است که به یک فعالیت دایمی تبدیل شود. سعی ما در برنامهریزی و اجرای هفته کتاب هم همین بود. هفته کتاب یکی از نقطههای اوج فعالیتهای دائمی و سالانه ما بود، نه اینکه خودش فعالیت مستقلی باشد. درست است که ما در هفته کتاب به ترویج کتابخوانی میپرداختیم و حجم تبلیغات کتاب افزایش مییافت، اما این به معنی بیتوجهبودن به ترویج کتابخوانی در ماهها و روزهای قبل و بعد از آن نبود. ما تلاش میکردیم که در هفته کتاب، با نگاه به آینده فعالیتهای یک سال گذشته را مرور کنیم و برای حداقل یک سال برنامهریزی کنیم.
اما احساس میشود که فعالیت جدی ترویجی به جز هفته کتاب و نمایشگاه انجام نشده است؟
ببینید، این بحث دو جنبه دارد. یک جنبهاش این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه فعالیتهایی داشته است و جنبه دیگرش این است که وزارت ارشاد فعالیتهای معمول خودش را با چه کیفیتی انجام داده تا مطلوبتر و مفیدتر باشد.
ما در هر دو زمینه تا جایی که توانستیم، فعال بودیم. علاوه بر حمایتهایی که در قالب اعطای وام و تسهیلات به کتاب داده میشد، ما و همکارانمان فکر میکردیم که مشکل عمده کتاب در بخش توزیع است، اما راهحل این مشکل را ورود دولت به این حوزه نمیدانستیم. ما وظیفه خود را از یک سو حمایت از تاسیس کتابفروشیها میدانستیم و از سوی دیگر اطلاعرسانی در حوزه کتاب و ارتقای سطح کیفی آثار منتشره از طریق برگزاری جلسات بحث و گفتوگو و نقد آثار و کتب و مجموعه فعالیتهایی که در خانه کتاب انجام میشد، در این جهت بود.
یعنی شما خانه کتاب را به این دلیل تاسیس کردید؟
البته میدانید که خانه کتاب در سال ۱۳۷۲ در دوران معاونت من تاسیس شد.تلاش ما این بود که فعالیتهای آن را گسترش بدهیم، در همین جهتی که عرض شد.
اگر بخواهیم به طور اختصاصی از فعالیتهایی حرف بزنیم که در دوره ما تاسیس شد، علاوه بر خانه کتاب باید اشاره کنم به هفتهنامه کتاب هفته و مجلههای کتاب ماه که در عمر چندساله خود هر کدام با تلاش دوستان همکار به یک نهاد فرهنگی تبدیل شده بود و فراتر از یک نشریه عمل میکردند. همکاران ما در آن زیرزمین خانه کتاب که برای نشستها و گردهماییهای این مجلات درست شده بود، روزانه جلسات مختلفی در نقد و بررسی کتاب برگزار میکردند.
کتاب هفته و مجلههای کتاب ماه را اهل کتاب میشناسند و درباره نقش این مطبوعات در معرفی کتابها باید صاحبنظران بگویند، اما اجمالا به نظرم این نشریات توانستند کتاب را از غربت دربیاورند و تقریبا همه کتابهای مهم در جلسههایی با حضور کارشناسان نقد و بررسی میشد.
خانه کتاب نهادی صرفا ترویجی بود برای افزایش کتابخوانی؟
نه، اما به دلیل اینکه یک ضلع مهم صنعت نشر اطلاع مخاطبان از کتابهای تازه منتشر شده است، این نهاد توانست نقشی را در این زمینه ایفا کند. خانه کتاب هم نهادی ترویجی است و هم نهادی پژوهشی در حوزه اطلاعرسانی کتاب.
هم رشد کتابخوانی مدنظر بود و هم آسانتر کردن دستیابی به کتاب و به پژوهشهای مربوط به کتاب. شما اگر فعالیتهای این نهاد را بررسی فرمایید میبینید که هم بانکهای اطلاعاتی ناشران، کتابها، پدیدآورندگان و... داشتیم و هم فعالیتهایی که بتوانیم خدمات اطلاعرسانی را در اختیار علاقهمندان قرار دهیم، که به سه صورت مکتوب (مجلهها و نشریات) رایانهای مثل سایت اطلاعرسانی کتاب و حضوری به مخاطبان ارائه میشد.
اما آقای مسجد جامعی همه این فعالیت در تهران متمرکز شده بود، در حالی که بخش زیادی از جمعیت کشور را شهرستانیها تشکیل میدهند؟
بله این دغدغه ما هم بود و اگر شما پیگیری کرده باشید میبینید که از نخستین سال فعالیت من، در حوزههای معاونت فرهنگی توجه به استانها و شهرستانها در اولویت قرار گرفت. بنیان نمایشگاههای کتاب استانی به همین دوره برمیگردد. همچنین از سال ۱۳۷۸ با همکاری ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها در سراسر کشور اقدام به تشکیل خانههای کتاب استانی کردیم.
به عرضه تولیدات خانه کتاب در شهرستانها هم توجه داشتیم، مثلا کتاب هفته در اختیار مخاطبان شهرستانها هم قرار میگرفت و اگر توجه کرده باشید، در همین کتاب هفته به ناشران و پدیدآورندگان شهرستانی هم توجه میشد.
آقای مسجد جامعی نقدی که بر همه این فعالیتها وارد میشود، معمولا این است که این حمایتها ناشر محور است.
بله این نقد گفته شده است، اما باید توجه داشته باشیم که این تسهیلات بیش از اینکه به ناشر تعلق بگیرد، به کتاب تعلق میگرفت. در واقع واحد
سیاست گذاری ما برای حمایت بود. اگر سیاستها را با این نگاه ارزیابی کنیم، متوجه میشویم که اتفاقا حمایتها عام بوده است، یعنی حتی به مصرفکننده هم تعلق میگرفت. بن کتاب به این منظور طراحی شده بود که از مصرف کننده حمایت شود و اولویت توزیع آن در بین حوزه آموزش عالی و نهادهای قدیم و جدید آموزشی و حوزوی بود. وام و تسهیلات و خرید، بیشتر معطوف به کتاب بود و ما فکر میکنیم وقتی که کتابی بتواند جای خود را باز کند، از آن مولف هم بهره میبرد.
جدا از این بحث فعالیتهایی هم به صورت اختصاصی برای مولفان در آن دوره صورت گرفت که شاید مهمترین آن «بیمه تامین اجتماعی» آنان باشد که در همین خانه کتابکارهای اجرایی آن انجام میشد و فکر میکنم الان هم میشود و وزارت ارشاد تقبل کرده بود که سهم کارفرما را بپردازد. مساله معافیت مالیاتی نویسندگان، ناشران، کتابفروشان، هنرمندان و اهل فرهنگ، تشکیل صندوق وام اهل فرهنگ، طرح تکریم و... هم کارهایی است که برای نویسندگان و هنرمندان شده است.
شما به بحثی اشاره کردید که دنبال نشد. گفتید که در کنار فعالیتها چگونگی و کیفیت فعالیتها هم مهم است و فکر میکنم این به جهتگیریهای کلی و سیاستگذاریهای فرهنگی برگردد. اگر موافقید در این زمینه صحبت کنیم؟
بله به نکته خوبی اشاره کردید. تلاش ما این بود که رقیب بخش خصوصی نباشیم و در جاهایی که نمیتوانیم حمایتی از آنان بکنیم، حداقل مانعی هم نتراشیم. به طور کلی اگر بخواهیم بگوییم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از گسترش حضور بخش خصوصی در حوزه فرهنگ فعالیت میکرد، این نهتنها در فعالیتها بود که در تصمیمگیریها هم اصرار داشتیم که نمایندگان نهادهای مردمی حضور داشته باشند. تصویب معافیت مالیاتی و بیمه تامین اجتماعی اهل قلم و فرهنگ از نمونههای خوب همکاری وزارت ارشاد و نهادهای غیردولتی بود. در همین موضوع کتاب در شوراهای برگزاری هفته کتاب نهادهای مختلفی حضور داشتند و هم در اجرایش. تصمیمهای نمایشگاه بینالمللی کتاب با حضور نمایندگان نهادهای غیردولتی گرفته میشد و به دیدگاههای آنان توجه میشد و بخشهای عمده نمایشگاه نیز توسط آنان برگزار میشد. شوراهای مشورتی با حضور ناشران و نویسندگان تشکیل شده بود که در آن به پیشنهادها و انتقادهای دستاندرکاران فرهنگ توجه میشد و در تصمیمگیری دخالت داده میشد. بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که تلاش ما و دوستانمان این بود که فعالیتهایمان را شفاف کنیم و با شفاف سازی راه نقد عالمانه و منصفانه را باز کنیم. شما در ماجرای خرید کتاب دیدید که ما اسامی و تیراژ کتابهایی را که خریده میشد، اعلام میکردیم و پیش از آن آیین نامهاش را هم اعلام کرده بودیم. هر آدم آشنا به کتابی میتوانست با مقایسه آن آیین نامه و فهرست کتابها به ارزیابی کار ما بپردازد و نقدمان کند. در زمینه حمایتها و تسهیلات هم رویه مشابهی را در پیش گرفته بودیم. آییننامههایی داشتیم که براساس آن عمل میکردیم و امکان نظارت روی کارمان بود.
درباره تسهیلات و حمایتها برخی اوقات نقدهایی مطرح میشود و برخی خواهان حذف برخی از این تسهیلات و حمایتها هستند و حتی برخی این حمایتها را به نحوی ابزار کنترل دولت میخوانند؟
بله، البته این بحث، مخالفان و موافقانی داشت و هنوز هم دارد. همکاران ما هم در این زمینه جلسات متعدد کارشناسی و برنامههای پژوهشی داشتند، اما فکر میکنم تا طراحی جایگزین مناسب و کم آسیبتری باید به اصلاح همین شیوهها اقدام کرد.
برنامه درازمدت باید این باشد که ناشران بتوانند بدون این حمایتها و تسهیلات به کار خود ادامه دهند یا راههای بهتری برای حمایت باشد، اما باید به این موضوع نگاهی همه جانبه داشته باشیم.
با این حال جهتگیری کلی حمایتها در وزارت ارشاد در دورهای که ما وهمکارانمان در خدمت مردم بودیم، این بود که تا جایی که ممکن است حمایتها عامتر شوند و از حمایتهای خاص کم شود.
ارسال نظر