حسین فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» دلایل حمایت تشکل متبوعش را از کاندیداتوری محمود احمدینژاد بیان کرد
دولت بی نظیر
اشاره: روز گذشته قسمت اول مصاحبه با حسین فدایی دبیر کل جمعیت ایثارگران درباره دلایل حمایت از کاندیداتوری محمود احمدینژاد به چاپ رسید، امروز قسمت پایانی این مصاحبه را میخوانید.
مرجان توحیدی
اشاره: روز گذشته قسمت اول مصاحبه با حسین فدایی دبیر کل جمعیت ایثارگران درباره دلایل حمایت از کاندیداتوری محمود احمدینژاد به چاپ رسید، امروز قسمت پایانی این مصاحبه را میخوانید. حال که وارد طرح تحول شدیم میخواستیم که بحث را در این زمینه ادامه دهیم.
اساسا من در بحثم دنبال جواب سوال اول شما هستم که چرا از احمدینژاد حمایت میکنیم من گفتم که ما از هر دولتی که براساس اصول و ضوابط امام و رهبری و پاسخگویی به مطالبات مردم عمل کند حمایت میکنیم و به میزانی که عملکرد دولت با این اصول مطابقت داشته باشد. ما حمایتمان بیشتر خواهد شد. در حوزه سیاست خارجی گفتم، در حوزه اقتصادی هم عرضم این است که تمام تلاش دولت این بوده که مسائل را ریشهای حل کند، که یکی از آنها بحث طرح تحول اقتصادی بود و به همین بسنده میکنم و وارد بحثهای دیگر نمیشوم و اگر شما خواستید، سوال کنید. بحث بعدی دلیل حمایت ما از این دولت، ارتباط نزدیک با مردم است. ببینید، ما دچار یک چالشی شدهایم، بعضی از دوستان چالشی را مطرح کردند و دمیدند در این چالش و این چالشم تصنعی بود، مبنی بر اینکه این نظام پاسخگوی مطالبات مردم نیست، من ذهن شما را به ۱۰سال پیش برمیگردانم، عدهای در این کشور، هم مسوول بودند، نماینده بودند، وزیر هم بودند ... خبرنگار هم بودند، مشکلات اجرایی کشور را به جای اینکه از منظر واقعی نگاه کنند، تعمیم دادند و ضوابط و مبانی و اصول نظام و میگفتند که این نظام پاسخگوی نیاز مردم نیست، چالش ایجاد کردند، تا جایی که گفتند نظام دینی یعنی چه؟
نظام را زیر سوال بردند، من میخواهم که جواب آنها را بدهم. در آن زمان بیشترین سوالی را که مطرح میکردند که زمینه درست کرده بودند، گسستی بود که خودشان با بدنه اجتماع ایجاد کردند، گسست عمل کردن خودشان را در بدنه اجتماعی تبدیل کردند به گسست حاکمیت با مردم و نظام با مردم و این کار بسیار غلطی است.
طبق فرمایش شما، دولت نهم این گسست را پر کرده است؟
بله، حتما تردیدی نداریم، این دولت این چالش را برداشت و برخورد واقعی کرد با اجتماع، یعنی مدیریت خود را که اگر اشکال دارد یا ندارد با صحنه واقعی مردم مواجه کرد، آنها هم ضعف مدیریت خودشان را تبدیل کردند به ضعف در مبانی نظام و این خیلی جفا بود.
دلیل دیگر بحث ارتباط دولت نهم با مردم بود.
بله، بعد در ادامه این، بروز اشکالات و نارسایی در نظام اجرایی کشور، یعنی این ارتباط یک پیامدی هم داشت که مدیریت کلان کشور، به ضعفهای واقعی مدیریت و سیستم اداری پی برد، در بسیاری از بخشها مردم بخشدار را نمیدیدند، مردم فرماندار و استاندار را نمیدیدند.
همین که مردم مدیران را ببینند، کافی است آقای فدایی؟
خیر، واقعی میشود، معلومه که کافی نیست، ولی یک اتفاقی میافتد، اینکه این مدیریت خود به خود وقتی روبهرو میشود با مطالبه مردم و پاسخگویی مردم، دنبال اصلاح میرود و تغییر میدهد روش خود را و اصلاحات بسیار زیادی اتفاق افتاده و دارد میافتد. در یک فرآیند زمانی وقتی که مدیریت در معرض پاسخگویی قرار میگیرد، اصلاح میکند و وقتی نتواند اصلاح کند خود به خود کنار میرود و به نظر من این اتفاق دارد میافتد، یعنی مردم الان دارند از نزدیک به مسوولانشان مراجعه میکنند و بسیاری از مشکلاتشان حل و فصل میشود. این هم یک بخش.
حال بحث در حوزه خدمات: به عنوان مثال، بهداشت و درمان، من از شما خواهش میکنم که بروید و یک آمار در هر مقطع زمانی که دوست دارید بگیرید و مقایسه کنید، ببینید چه فاصله زیادی به صورت کمی و کیفی وجود دارد. در حوزه علمی، به صورت جامع هم نظام آموزش و پرورش، آموزش عالی، دستاوردهای علمی، واقعا کار نشده؟ و قابل دفاع نیست؟
آموزش و پرورش که این همه مشکل دارد...
در مجلس هفتم که آمدیم، مطالبات معوق فرهنگیان در گذشته چقدر بود، انباشته شده بود و این مشکلات انباشته شده در یک مقطعی بودجه آموزش و پرورش ما ۱۰۰درصد افزایش پیدا کرد، این کارها در همین دولت نهم صورت گرفت، یعنی ارادهای بود که حتما انجام بگیرد، ولی خودمان هم راضی نیستیم و نیازمند این هست که کار بیشتری انجام پذیرد، من دارم عملکردها را مقایسه میکنم که منطقی با قضیه برخورد کنیم و عدد و رقم را کنار هم بگذاریم، این هم در یک بخش است.
در حوزه فناوری و دستاوردهای علمی که اصلا به نظر من کمنظیر است، اگر نگوییم بینظیر که در این ۳-۴ ساله چه اتفاقاتی در این کشور افتاده.
شما اشاره کردید به بحث اقتصادی (مجموعه دلایل)، من در مورد دو تا از آن دلایل بحث دارم؟
مجموعه این دلایل را انصاف میدانم که از کسی که این زحمات را کشیده و دولتی که این زحمات را کشیده حمایت شود. یک بحث دیگری دارم در بین خود اصولگرایان که آن بحث دیگری است و سیاسی میشود. دلایل حمایت ما کاملا روشن است. این دلایل حمایت ما نه به خاطر آرمانخواهی ماست، از نظر آرمانخواهی قضاوت نمیکنم از منظر واقعبینی این حمایتم را اعلام میکنم، چون اگر بخواهیم وارد حوزه آرمانخواهی شویم ممکن است نظراتمان عوض شود. پس از دو منظر: ۱- واقعبینی ۲- مقایسه با گذشته، از این دو منظر حمایت را لازم میدانیم.
اگر ممکنه، خیلی به گذشته برنگردیم چون ما داریم در مورد این دولت و عملکردش صحبت میکنیم و دولتی که قرار است در آینده تشکیل شود و به ۱۰ سال و ۸ سال گذشته برنگردیم و به قول خود شما ما این دولت را به صورت مجرد بررسی کنیم، یعنی دلیل حمایت شما از احمدینژاد و دولت نهم، فرمودید در طرح تحول اقتصادی، ایشان طرحی دادند که هفت نظام را در بر میگیرد و به هر حال در همه این حوزهها باید تغییر و تحولاتی اتفاق افتد و منتقدین که میگویند با اصل موافقند ولی روی شیوهها و زمان بحث دارند، نظراتی را ارائه میدهند که نه اینکه اصل طرح را نفی میکنند ولی به هر حال این را میخواهم ثابت کنیم که آن قدری که باید کار کارشناسی صورت نگرفته و اگر دارند نقد میکنند و میگویند که در بحث پرداخت نقدی یارانهها، اگر ماهی ۲۰هزار تومان یا ۴۰هزار تومان به مردم بدهیم ولی در عوض ۶۰هزار تومان به هزینههای مردم در آزادسازی قیمتها اضافه میشود، پس باید پرداخت نقدی را تغییر و تحولاتی بدهیم، این بحث مطرح است، یا بحث فرآیند آزادسازی قیمتها، به چه شکلی باید پیش برویم، بحثی که در مورد تورم وجود دارد، این همه بحثهای کارشناسی است که خود نمایندههایی که با آنها صحبت کردیم معتقدند که خود دولت به این شکل نبوده که کارشناسی کنند و طرح را به صورت یکجا تحویل دهد، میگفتیم فلان جا مشکل دارد ۶ ماه بعد، مثلا دو صفحه میآوردند و تحویل میدادند، اینها عین حرفهای خود نمایندگان است و از خودم نقل نمیکنم و میگفتند که این کار ما کارشناسی شده نیست، سوال این است که با این همه توصیهای که هست، پرداخت نقدی ضرر دارد، این جراحی بزرگ ممکن است آسیب برساند، این آزادسازی یکباره قیمتها جهشی دارد که معلوم نیست این جهش برگردد یا نه؟ و برای هیچکدام از اینها دولت برنامهای ندارد و این باز هم ممکن است به ضرر آن افرادی باشد که ما داریم با آنها زندگی میکنیم، این را چگونه توجیه میکنید؟
اولا تمام عزیزانی که نظر کارشناسی میدهند مورد احترام هستند و من به هیچ وجه نظرم این نیست که کسی نظر کارشناسی ندهد هر چه ظرفیت علمی و کارشناسی، کشور دارد باید ارائه شود چون کار، کار بزرگی است همه باید در آن مشارکت کنند و بسیار هم خوب میدانم، عرضم فقط همین است که کسی با این برخورد سیاسی نکند و الا هر انسان ایرانی که تعهدی دارد به این نظام و انقلاب اگر نظری دارد وظیفهاش این است که بگوید.
آقای فدایی این نقدی که مجلس میکند کارشناسی است، دیوان محاسبات گزارش میدهد که اینقدر در بودجه کمبود داریم، اینقدر مفقود شده ۲۰۰۰ مورد تخلف داشتیم، بعد سخنگوی دولت میگوید که این اظهارات رنگ و بوی سیاسی دارد، باز آقای رحمانی فضلی جواب میدهد که جفا نکنید ما کار کارشناسی کردیم، سوال من این است که دولت هر نقدی که در موردش مطرح میشود، اینها را بلافاصله با دید سیاسی نگاه میکند و قبول نمیکند، جدای از بحث بودجه، جواب دهید؟
من که الان به شما پاسخ میدهم، هر چه ظرفیت کارشناسی داریم باید زمینهاش را فراهم کنیم، که مطرح شود، بسیار هم مثبت است و برخورد مثبت میکنم و لازم میدانم برای رشد کشور خوب است برای رشد تصمیمگیری کشور خوب است برای روند کشور خوب است و روندش برای کشور مثبت خواهد بود.
بیرون از مجلس بسیاری از رسانهها، نحوه برخورد آنها با دولت به استهزا کشیدن و تحقیر کردن است، ما اینها را کار داریم. نمیشود که دولت را به سینه دیوار ببندند و تیرباران کنند، حرفم با ایشان است، اگر اینها را کنار گذاریم و از حوزه بحث شما هم خارج شده باشند، این نوع برخورد را شما قبول دارید که غلط است؟
یعنی این گونه که بیایند تحقیر کنند و فکر کنند که خودشان بهترین کارشناس هستند و بقیه کارشناس نشیند.
آقای فدایی برداشت من هر نقدی که ......
شما اجازه بدهید که من جواب دهم. سوال پرسیدید بگذارید جواب دهم.
آقای فدایی شما که اجازه نمیدهید من بپرسم.
شما سوالتان را پرسیدید ولی من جوابم تمام نشده. ما میگوییم هر کسی که در مقام کارشناسی حرف دارد بسیار خوب است، آن کسی که به بهانه کارشناسی خودش را حق مطلق میداند و بقیه را زیر سوال میبرد دولت را زیر سوال میبرد، ما میگوییم که این کار غلط است، هر کسی که میخواهد باشد، قاعدتا شما هم باید قبول کنید.
آقای فدایی کی به بهانه کارشناسی صحبت کرده؟
من هنوز صحبتم تمام نشده، بحث ما این است که، اولا مجلس هنوز به نظر نرسیده، مجلس زمانی به نظر میرسد که مصوب گردد.
چون ممکن است به تعداد نمایندگان ما نظرات مختلف وجود داشته باشد، گاهی بعضی در کلیات باشد و بعضی در جزئیات. نظر مجلس زمانی نظر مجلس میشود که در صحن علنی مصوب شود وقتی مصوب شد، میشود نظر مجلس، الان در مسایل مختلف بین دوستان خودمان هم دیدگاههای مختلفی وجود دارد. بسیار خوب است نظراتشان را اعلام میکنند و به یک جمعبندی میرسیم بعد از این که مجلس به جمعبندی رسید، در واقع میشود نظر نظام و اگر شورای نگهبان تایید کند تبدیل به قانون میشود، میشود موضع جمهوری اسلامی و همه ما باید تلاش کنیم که این موضع و نظر را اجرا کنیم، منتها چند دغدغه وجود دارد.
این دغدغه من خبرنگار نیست حتی ریاست مجلس هم به آن اشاره میکند؟
از نظر دغدغه کارشناسی میگویم، بعضیها نگران آزادسازی یک باره هستند، میگویند نمیدانیم چه آثاری متاثر از این میشود ممکن است یک جهش تورمی و قیمتی، داشته باشد و نگران میشوند. بعضیها، اساسا پرداخت نقدی برای جبران دغدغه دارند که نتواند این چالش را پر کند، و بعضیها سیاستهای غیرقیمتی را ترجیح میدهند، برای کار، بعضیها سیاستهای تدریجی را مطرح میکنند، از همان کسی که سیاست دفعی را مطرح میکند سوال میکنم، کدام یک از اینها میگویند که ۱۰۰درصد حق با آنها است، هیچ کدام نمیتوانند بگویند، همه از آن دغدغه مقدسی که دارند و من برای آن احترام قائل هستم، نگرانی آنها را مطرح میکنم، هر کدام هم برای خود استدلالی میکنند ولی هیچ کدام با قاطعیت نمیتوانند بگویند.
هرکدام یک دغدغه دارند؟ و ادامه وضع موجود را میپسندند، با این حال همه اینها ادامه وضع موجود را نمیپسندند، چون ادامه وضع موجود زیان بارتر است. ولی از اینکه دفعی است سوال میکنیم که واقعا میتوانی بگویی ۴۰درصد یا ۵۰درصد، کمی بالاتر یا پایینتر، که قطعا افزایش قیمتها پیش نمیآید؟ نمیتواند بگوید. برعکس با استدلالهایی میگوید ولی بهطور (صد درصد) نمیتواند بگوید، چنانچه، آن کسی که میگوید تدریجی عمل کنیم، آن هم وقتی که از او سوال کنیم ۵ تا سوال میشود روی آن انجام داد. اینجا سوالی که هست این است که شرط احتیاط به کدام سمت است، من میخواهم بگویم اینجوری نیست که با قاطعیت (جزمیت) و با فاصله قابل توجهی به این استدلالهای طرفین بگوییم استدلال طرفین فاصله قابل توجهی دارد.
یعنی با قاطعیت نمیتوان گفت فاصله استدلالها یک فاصله خیلی زیادی است و لذا هرچه این گفتوگوها صورت گیرد تفاهم بیشتر میشود و الان برداشتی که من از حوزه بیرونی چه بین دوستان من و دوستان دولت، به نظر من خیلی نزدیک شدیم. یعنی الان در قیاس با یک ماه پیش یا دو ماه پیش روند خیلی بهتر شده است. چون در گفتوگوها همدیگر را قانع کردند، اطلاعات را با همدیگر تبادل کردند، بعضی از دوستان دولت، اصلاحی به نظرشان آمده، بعضی از نمایندهها اصلاح به نظرشان آمده و این برای کشور مفید میباشد و طبیعی است، با این استدلالها به یک نقطه بهینه برسیم.
شما فرمودید اقتصاد ما، اقتصادی بیمار است و بیماری نفتی هم دارد و باید ریشهای درمان میشد؟من اصلا کاری به ۱۰ سال گذشته ندارم.
پس ما رفتیم سر سوال اول!!
بله ما هنوز در سوال اول هستیم، به عنوان نمونه بحث کوچکسازی دولت بود، که کارها را به مردم و بخش خصوصی بسپاریم. سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ را داشتیم، که همه اعتقاد دارند که باید اجرایی بشود و این به قول آقای لاریجانی، راه نجات بخش ما همین اصل ۴۴ است، که باز ایشان گفتند که خوب اجرا نشد، حاصل آن کسری بودجهای است که در بودجه سنواتی داریم، حتی همین امروز که در خدمت شما هستیم، تحقیق و تفحص اصل ۴۴ را دارند، به دلیل اینکه بعد از ابلاغ این سیاستها دولت در واگذاریها خیلی موفق نتوانسته که عمل کند.
همین رییس کمیسیون انرژی طی صحبتی که با هم داشتیم، در جمع خبرنگارها، به این اشاره کردند که در حوزه خودشان، حوزه نفت که حوزه بسیار مهمی هم هست، واگذاریها
شبه دولتی انجام میشود. واگذاری بخش خصوصی نیست، اعداد و ارقام متفاوت است، در همان بیماری ریشهای که میگویم باید حل بشود و شما میفرمایید که ربطی به دولت ندارد، به هر حال در زمان دولت نهم اتفاق افتاده است. دولت نهم میتوانست همان طوری که به قول شما توانسته در سیاست خارجی موفق باشد در اقتصاد هم موفق باشد؟
دو بحث را باید تفکیک کنیم، اول اینکه واگذاریها صورت گرفته یا نگرفته، دوم این که آیا این واگذاری که صورت گرفته (به فرض) همان انتظاری است که ما داشتیم یا نداشتیم، اینجا دو سوال است، اشتباه نشود میزان واگذاریها توسط این دولت قطعا به مراتب بیشتر از دولتهای گذشته است.
من قطعا میگویم که بیشتر از گذشته است، خیلی راحت میتوانید آمار بگیرید (در بخش واگذاریهایی که کار میکنند میتوانید آمار بگیرید) سوال دوم این است که همین اندازه که انجام شده باید میشد یا این که بیشتر باید انجام میشد؟ به نظر من دوستانی که سوال مطرح میکنند انتظارشان بیشتر بوده و بیشتر میخواستند صورت پذیرد.
این که نگفتهاند باید بیشتر انجام میشد سوال این است که اصل ۴۴ خوب اجرا نشده است؟
همین که میگویند خوب اجرا نشده یعنی این که باید بیشتر انجام میشد، ولی اگر از من هم سوال کنید میتوانم بگوییم که میتوانیم خیلی بهتر از این عمل کنیم.
من ذهن شما را به ۱۰سال پیش برمیگردانم، عدهای در این کشور، هم مسوول بودند، نماینده بودند، وزیر هم بودند ... خبرنگار هم بودند، مشکلات اجرایی کشور را به جای اینکه از منظر واقعی نگاه کنند، تعمیم دادند به ضوابط و مبانی و اصول نظام و میگفتند که این نظام پاسخگوی نیاز مردم نیست، چالش ایجاد کردند و تا جایی که گفتند نظام دینی یعنی چه؟
من از شما خواهش میکنم که بروید و یک آمار در هر مقطع زمانی که دوست دارید بگیرید و مقایسه کنید، ببینید چه فاصله زیادی به صورت کمی و کیفی وجود دارد، در حوزه علمی، به صورت جامع هم نظام آموزش و پرورش، آموزش عالی، دستاوردهای علمی، واقعا کار نشده؟ و قابل دفاع نیست؟
آن کسی که به بهانه کارشناسی خودش را حق مطلق میداند و بقیه را زیر سوال میبرد دولت را زیر سوال میبرد، ما میگوییم که این کار غلط است، هر کسی که میخواهد باشد، قاعدتا شما هم باید قبول کنید
ارسال نظر