دنیای اقتصاد-علی مطهری در گفت و گویی با «دنیای‌اقتصاد» می‌گوید: رییس جمهور طبعا علاقه‌مند هستند کاری برای ملت انجام بدهند و عدالت را گسترش بدهند، ولی ایرادی که به عملکرد اقتصادی این دولت وارد است، این است که انضباط مالی ندارد.یا فرض کنید در سفرهای استانی - این طور شنیدم - مردم نامه می‌دهند و در مقابلش پول توزیع می‌شود، این کار اساسی نیست و ممکن است ضد عدالت هم باشد . باید این فرهنگ در جامعه ترویج شود که پول و رفاه با کار و تولید همراه است نه با طلب پول و گدایی. علی مطهری از ضعف‌ها و نقاط قوت دولت احمدی‌نژاد می‌گوید:

انضباط مالی دولت محل سوال است

در حال حاضر معتقدم دولت در مسائل فرهنگی ضعیف عمل کرده است

باید این فرهنگ در جامعه ترویج شود که پول و رفاه با کار و تولید همراه است نه با طلب پول و گدایی. این روش‌ها، روش‌های اساسی و اصولی نیست

من می‌خواهم بگویم که تصمیمات ناگهانی و این بی‌انضباطی مالی کشور را به خطر می‌اندازد.

در مجموع سیاست خارجی دولت نهم موفق بوده است و صلابت را به انقلاب اسلامی بازگرداند

من آقای میرحسین موسوی را بیشتر قبول دارم تا آقای خاتمی

آقای خاتمی به خاطر نوع گرایش‌های فکری که دارند باعث می‌شوند که کشور دوباره به تنش‌ها و درگیری‌های سیاسی برگردد

مرجان توحیدی

اشاره: هفته گذشته قسمت اول مصاحبه با علی مطهری نماینده تهران را خواندید امروز بخش پایانی آن تقدیم خوانندگان محترم می‌شود:

آقای مطهری بسیاری معتقدند اجرای طرح تحول اقتصادی یا همان پرداخت نقدی یارانه‌ها پیش از انتخابات دارای شائبه سیاسی است و بهتر است اجرای این طرح به تعویق بیفتد، آیا شما این انتقاد را وارد می‌دانید و در عین حال معتقدید رای مثبت مجلس به کلیات لایحه یارانه نقدی، سیاسی بود؟

خیر، در اینجا مجلس تحت تاثیر بیرون از خودش نبود. قریب به اتفاق نمایندگان بر اجرای اصل هدفمند کردن یارانه‌ها توافق نظر دارند و کلیات این طرح را قبول دارند. لذا شما دیدید به فوریت این لایحه رای مثبت دادند. البته این رای مثبت هم یک رای قوی نبود، با اختلاف کم رای آورد، ولی به هر حال کمتر افرادی هستند که با این تحول مخالف باشند. این که به هر حال قیمت‌‌ها باید واقعی و یارانه‌ها حذف بشود، مطلبی است که مورد اتفاق همه است. اما درباره شیوه اجرا و جزئیات لایحه اختلاف نظر وجود دارد. اینکه آیا این طرح به سرعت اجرا شود یا به تدریج و مثلا ظرف پنج سال، محل بحث است.

همچنین در این لایحه تاسیس یک صندوق برای واریز درآمد ناشی از آزادسازی قیمت‌ها پیش‌بینی شده است، سوال این است که آیا این صندوق قانونی است یا خیر، چون طبق قانون اساسی همه درآمدهای دولت باید به خزانه‌داری کل واریز شود. بنابراین می‌توانم بگویم در بررسی کلیات و جزئیات این لایحه مسائل سیاسی دخالت نداشته و بیشتر از زاویه کارشناسی به آن نگاه می‌شود.

نظر خود شما درباره این لایحه چیست و سرانجام آن را چگونه می‌بینید؟

من فکر می‌کنم که این لایحه با تغییرات زیادی تصویب خواهد شد؛ یعنی کلیاتش تصویب شده، جزئیات هم با تغییرات زیاد تصویب می‌شود.

شما با زمان اجرای این لایحه موافقید؟ چرا که این دولت تا چند ماه دیگر تمام می‌شود و دولت بعدی بر سر کار می‌آید؟

طرح هدفمند کردن یارانه‌ها هر چه زودتر اجرا بشود بهتر است. اگر کار کارشناسی انجام و با اصلاحات لازم تصویب شود، هر چه زودتر اقدام شود بهتر است. البته یک پیشنهاد این است که طرح تحول در قالب برنامه پنجم اجرا شود و یک عده در مقابل جواب داده‌اند اگر بخواهد در برنامه پنجم گنجانده شود لااقل یک سال به تاخیر می‌افتد. بالاخره برای اصلاحات اقتصادی یک سال هم یک سال است.

شما این توجیه را می‌پذیرید؟

در واقع برخی از اصول این طرح در قالب برنامه چهارم آمده که به هر دلیلی (مصوبه مجلس در مورد تثبیت قیمت‌ها یا چیز دیگر) اجرا نشد. همین افزایش پلکانی قیمت حامل‌های انرژی به خصوص در بنزین مطرح بود که هر سال چند درصد اضافه بشود تا به قیمت واقعی خود برسد. اگر درست اجرا می‌شد شاید نیاز به این لایحه نبود و کار اصولی این بود که تکمیل آن در قالب برنامه پنجم بیاید.

آقای مطهری این همه اصرار دولت در اجرا شدن این طرح مقداری عجولانه به نظر می‌رسد، آیا بهتر نیست روی این لایحه کار کارشناسی بیشتری انجام شود؟

می‌شود یک راه‌حل بینابین ارائه داد؛ یعنی نه اجرای سریع و نه موکول شدن آن به برنامه پنجم توسعه. بلکه می‌توانیم اجرای آن را به آغاز به کار دولت آینده موکول کنیم تا به این ترتیب شائبه‌ها در مورد اینکه پرداخت نقدی یارانه‌ها با اهداف انتخاباتی است، از بین برود.

یعنی به نظر شما پرداخت نقدی یارانه‌ها با اهداف انتخاباتی است؟

ما دلیل قطعی نداریم که اجرای این طرح با اهداف انتخاباتی است. معنی حرف شما این است که دولتی برای اینکه رای بیاورد حاضر است بدون انجام کارشناسی لازم و با نادیده گرفتن مصالح مردم و فقط برای منافع خود طرحی را اجرا کند. البته چنین تعبیری بسیار بدبینانه است و در واقع به این معنی است که دیانتی در کار نیست یعنی هدف وسیله را توجیه می‌کند و این باعث ناامیدی انسان است. اصل بر برائت و خوش‌بینی است نه بدبینی.

پس این شتابزدگی که در کار دولت دیده می‌شود به چه دلیل است؟

ما این لایحه را از منظر کارشناسی نگاه بکنیم، سایر مسائل صرفا احتمال است و ما یقین نداریم که آیا دولت هدف سیاسی دارد یا ندارد و مرتبط با انتخابات هست یا نه. ما اینها را نادیده بگیریم و خوش‌بینانه نگاه کنیم، انشاءالله که این طور نیست. اما آنچه مسلم است نمایندگان از منظر کارشناسی به این لایحه می‌نگرند.

اکثریت قاطع نمایندگان بر نامعلوم بودن آثار اجرای این لایحه تاکید دارند و از همین رو بر انجام کار بر اساس تعامل تاکید دارند. حتی برخی همکاران معتقدند که این حامل‌های انرژی همه را با هم افزایش قیمت ندهیم و از بنزین شروع کنیم و آثار این کار را ببینیم و گام به گام جلو برویم. نگرانی نمایندگان این است که چون یک تحول بزرگ اقتصادی در کشور پیدا می‌شود آثار تورمی آن کاملا مشخص نیست.

خب دولت هنگام ارائه لایحه باید چشم‌انداز و آثار و تبعات اجرای این لایحه را بیان می‌کرد که این کار را نکرده است؟

بله، لایحه در مجموع کلی است و خیلی وارد جزئیات نشده است. البته در یک لایحه استدلال‌ها ذکر نمی‌شود، فقط کارهایی که باید انجام شود، ذکر می‌شود. دولت هم به آثار اجرای این طرح توجه داشته و پرداخت نقدی یا غیرنقدی یارانه‌ها به دهک‌های اول تا هفتم بر همین اساس است. منتها برخی می‌گویند آثار این طرح بیش از آن چیزی است که دولت پیش‌بینی کرده است. مثلا تاثیر واقعی کردن قیمت‌ حامل‌های انرژی روی سایر کالاها و خدمات خیلی مشخص نیست. ولی به هرحال چون اصل طرح درست است باید اجرا شود.

توصیه شما این است که اجرای آن به دولت بعدی واگذار شود؟

من فکر می‌کنم بهتر است مجلس در تصویب این لایحه عجله نکند و کار کارشناسی بیشتری انجام شود و این را مرتبط به لایحه بودجه نکنیم و مجلس مدتی روی این لایحه کار کند و بعد تصویب کند و اجرای لایحه موکول بشود به ابتدای دولت بعد.

آقای مطهری آقای احمدی‌نژاد محور فعالیت خود را اصل عدالت نامیدند. شما در سال ۸۵ در مورد عملکرد یکساله آقای احمدی‌نژاد نامه‌ای منتشر کردید که در آن نامه از روی کار آمدن دولتی که گفتمان‌های انقلابی و اسلامی را مطرح کرده ابراز خوشحالی کردید و از عملکرد فرهنگی این دولت انتقاد کردید. سوال من این است که آیا همچنان بر محتوای آن نامه تاکید دارید و معتقدید که آقای احمدی‌نژاد در راستای تحقق عدالت و بهبود اوضاع اقتصادی حرکت کرده است؟ به خصوص اینکه در حال حاضر انتقادهای زیادی به اوضاع اقتصادی می‌شود؟

نامه من در اولین سالگرد روی آمدن دولت نهم بود. نامه را که نگاه می‌کنم، می‌بینم تحلیل من درست بوده. از جهت‌گیری دولت به سمت عدالت تقدیر کرده بودم و از عملکرد فرهنگی آن انتقاد. و در مجموع ابراز نگرانی کرده بودم از این که دولت نهم به همه شعارهای خودش عمل نکند و از این که دولت یک بعدی باشد و فقط به شعار عدالت بپردازد و از بقیه ارزش‌ها غفلت بکند، همچنان که دولت‌های سازندگی و اصلاحات یک بعدی و تک ساحتی شدند، اولی فقط به توسعه توجه داشت و دومی فقط به آزادی. در آن نامه ایشان را از این امر پرهیز داده بودم و هشدار دادم و هنوز بر عقاید خودم پابرجا هستم. در حال حاضر معتقدم دولت در مسائل فرهنگی ضعیف عمل کرده است.

انتقادهایی که به دولت اصلاحات در زمینه فرهنگ داشتیم به این دولت هم داریم. به خصوص اینکه این دولت با نام اصولگرایی روی کار آمد و به عنوان دولت حزب‌ا... و متدین. جهت‌گیری آن به سوی عدالت خوب بوده، مثلا توجه بیشتر این دولت به استان‌ها و شهرستان‌ها و روستاها خوب بوده، ولی چون تصمیمات آن خیلی اصولی نبوده نتایج کافی نداشته است.

آیا دولت در راستای این شعار حرکت کرده است؟

رییس جمهور طبعا علاقه‌مند هستند کاری برای ملت انجام بدهند و عدالت را گسترش بدهند، ولی گاهی نگاه سطحی باعث شده که دولت به اهداف خود نرسد. در واقع میل شدید ایشان به خدمت‌رسانی به مردم و گسترش عدالت باعث شده که در طرح‌های اقتصادی عجله کند و کاملا نقطه نهایی را نبیند و افق‌های دورتر را درست نبیند و گاهی اولویت‌ها منظور نشود. ایراد دیگری که به عملکرد اقتصادی این دولت وارد است این است که انضباط مالی ندارد. گزارش تفریغ بودجه ۸۶ که اخیرا منتشر شد نشان می‌دهد دولت تخلفات زیادی انجام داده است و موارد زیادی از تخلف دولت از قانون بودجه ۸۷ هم وجود دارد. چنین تخلفاتی برای یک دولت یک نقص مهم به شمار می‌آید. اصلا شایسته نیست که دولت انضباط مالی نداشته باشد. یا اینکه برخلاف برنامه و قانون بودجه حرکت کند. یا فرض کنید در سفرهای استانی - این طور شنیدم - مردم نامه می‌دهند و درخواست می‌کنند، در مقابلش پول توزیع می‌شود، این کار اساسی نیست. اینها اساسا ممکن است ضد اهداف انقلاب و ضد عدالت باشد، چون یک کسی می‌تواند نامه را برساند و یکی نمی‌تواند، بعضی دسترسی دارند و بعضی دسترسی ندارند. این راه اصولی نیست که ما از این طریق بخواهیم به مردم کمک کنیم و به علاوه این اصلا ممکن است ضد تولید و ضد کار باشد وقتی که احساس کنند می‌توانند پول بگیرند. این کار درستی نیست. مردم باید احساس کنند درآمد، ناشی از کار و فعالیت است و ناشی از یک امور اتفاقی و تصادفی نیست. باید این فرهنگ در جامعه ترویج شود که پول و رفاه با کار و تولید همراه است نه با طلب پول و گدایی. این روش‌ها، روش‌های اساسی و اصولی نیست.

ایراد دیگر نوع برخی تصمیم‌گیری‌ها است. اگر یادتان باشد در دیداری که نخبگان با رییس‌جمهور داشتند که از تلویزیون هم پخش شد صحبت از این بود که ۳۰۰ واحد مسکونی به نخبگان داده شود. در همان جلسه عده‌ای اعتراض کردند که ۳۰۰ تا کم است و باید ۳۰۰۰ واحد بشود. آقای رییس‌جمهور در پشت تریبون همان جا با معاون علمی خود مشورت کردند که این امکان‌پذیر است یا نه. او مخالفت کرد و گفت مقدور نیست، ما نمی‌توانیم بودجه آن را تامین کنیم. بعد رییس جمهور از معاون اجرایی خود سوال کرد که شدنی است یا نه؟ گفت: خیالتان راحت باشد، همان جا گفتند تصویب شد و همه کف زدند و مساله تمام شد. ببینید این نحوه تصمیم‌گیری در مسائل عمرانی و کشوری کار درستی نیست. بالاخره این بودجه از کجا می‌آید؟ لابد از بودجه یک طرح عمرانی کم می‌کنیم و به اینجا می‌آوریم. اگر این کار بخواهد باب شود شما می‌بینید در خیلی جاها دیگران هم چنین انتظاری دارند. اساسا کل برنامه و نظام اقتصادی کشور زیر سوال می‌رود. من می‌خواهم بگویم که تصمیمات ناگهانی و این بی‌انضباطی مالی کشور را به خطر می‌اندازد.

یا مثلا در بحث بودجه‌های استانی وقتی با نمایندگان استان‌ها صحبت می‌کنیم، می‌بینیم آن چیزی که از تلویزیون اعلام می‌شود با واقعیت تطابق ندارد؟

نمی‌دانم این طور هست یا نه، ولی ممکن است کارها با عجله انجام شود و حتی قول‌هایی به مردم داده شود و تحققش دور از دسترس باشد. اینها به نظر من یک مقدار عجولانه است و یک مقدار روش به اصطلاح «بزن برو» معمول شده است که فعلا این کار را انجام بدهیم و بودجه‌اش را از اینجا برداریم و به کار بزنیم تا ببینیم بعد چه می‌شود، اینها را راضی کنیم تا بعد. اینها اشتباه است. قبل از اینکه انتظار مردم را بالا ببریم، باید مردم را با واقعیت آشنا بکنیم و به آنها بقبولانیم که کارها طبق ضوابط پیش برود و بگوییم این به نفع کشور است. اگر مثلا روستای شما نیاز به تراکتور دارد، فلان روستا در سیستان و بلوچستان در اولویت قرار دارد و آنها جلوتر از شما قرار دارند. اینها را برایشان بیان کنیم و مردم را با واقعیت آشنا کنیم. اگر مردم احساس کنند که دولت به دنبال خدمت اصولی با برنامه است همکاری می‌کنند. پس بی‌دلیل توقع مردم را بالا نبریم. اگر در یک سفر استانی ۲۰ مصوبه داشته باشیم، ولی استاندارد و اصولی انجام شود این کار خیلی بهتر است تا اینکه ۲۰۰ مصوبه داشته باشیم که با کیفیت نازل انجام شوند.

طرح‌هایی ممکن است به خاطر عجله‌ای که به خرج داده می‌شود استاندارد هم نباشد. مثلا بزرگراه افتتاح می‌کنیم و فردای آن روز می‌بینیم این قدر پستی و بلندی دارد که اصلا اصولی و استاندارد نیست. اینها غلط است. بهتر است مانند کشورهای پیشرفته به دنبال کارهای اساسی و اصولی باشیم. چنین کشورهایی فکر ۵۰ سال بعد را می‌کنند. حتی خوب است که گاهی رییس جمهور از افتتاح برخی طرح‌ها خودداری کند به خاطر استاندارد نبودن. باید به دنبال کارهای اصولی برویم. به گونه‌ای نباشد که مردم را راضی کنیم که فعلا خوشحال باشند. این کار اشتباهی است. حتی افعالی که در سخنان خود به کار می‌بریم افعال ماضی باشد که این کار انجام شد یا این طرح به بهره‌برداری رسید. وقتی که انجام شد اعلام کنیم نه اینکه این کار خواهد شد. وقتی که وعده می‌دهیم و انجام نمی‌شود اعتماد مردم کم می‌شود.

در مجموع معتقدید که آقای احمدی‌نژاد شعار عدالتی را که مدنظرش بود، محقق نکرد؟

خیر، تا حد قابل قبولی محقق کرد، اما نقص‌ها باید برطرف شود و تا نقطه ایده‌آل فاصله زیادی داریم. در سفرهای استانی رسیدگی‌های خوبی انجام شد، طرح‌های خوبی اجرا شد. همین که بالاخره شهرستان‌های کوچک و روستاهای کوچک را از نزدیک می‌بینند موثر است، لااقل آثار روانی روی مردم دارد.

قبلا بیشتر اعتبارات عمرانی صرف شهرهای بزرگ مثل تهران می‌شد. شما در تهران می‌بینید که هر ۶ ماه یک بار چهره تهران عوض شده، کارهای عمرانی انجام شده، ولی در یک شهرستان می‌بینید که ۲۰ سال گذشته و هیچ تغییری نکرده است. این یک ظلمی است که به شهرستان‌ها می‌شد. در زمان آقای احمدی‌نژاد رسیدگی بیشتری به شهرستان‌ها انجام شد. بنابراین آقای احمدی‌نژاد تا حدودی در شعار عدالت موفق بوده، ولی باید نقص‌های کار خود را مانند بی‌انضباطی مالی و تصمیمات ناگهانی و منظور نکردن اولویت‌ها برطرف کند.

به نظر شما نوع روابط خارجی دولت نهم تا چه حد در عدم تحقق شعارهای اقتصادی آقای احمدی‌نژاد موثر بوده است؟ مثلا برخی سیاست‌ خارجی آقای احمدی‌نژاد را بیش از حد چپ می‌دانند؟

ارتباط دولت نهم با آمریکای لاتین در مجموع یک کار مفید بوده است. این که بالاخره کشورهایی که نزدیک آمریکا هستند تحت تاثیر ایران قرار بگیرند کار درستی بود، آثارش را هم در جنگ غزه دیدید که ونزوئلا سفیر اسرائیل را اخراج کرد، کشورهای دیگر هم اقدام کردند. این‌ها کار مثبت است. به نظر من در واقع از خلائی که در آنجا بود استفاده کردند یا ارتباط با کشورهای آسیای شرقی مثل مالزی در مجموع کار خوبی است. به هر حال به خاطر آرمان‌هایی که داریم مجبوریم به سراغ بعضی از کشورهایی که جایگاه مهمی در دنیا ندارند برویم و از هماهنگی آن‌ها برای خود نیروی جدیدی دست و پا کنیم که در دنیا موثر باشد. آرمان فلسطین و مساله صدور انقلاب را داریم که پیام انقلاب به جهان برسد و طبعا مخالفت‌هایی در دنیا هست و تحریم‌هایی هست و مشکلات اقتصادی برای ما ایجاد می‌کنند. مثلا وقتی تحریم است و یک کالایی از اروپا خریدید، آن شرکت بیمه نرخ خود را تا پنج برابر بالا می‌برد و جنسی که به ایران وارد می‌شود گران تمام می‌شود. به هر حال این مشکلات هست و ما را تحریم کرده‌اند. از طرفی هم نمی‌توانیم از آرمان‌های خود دست برداریم، ولی در مجموع سیاست خارجی دولت نهم موفق بوده است و صلابت را به انقلاب اسلامی بازگرداند.

نوع عملکرد دولت را در تحمیل این تحریم‌ها به ایران در چه حد می‌بینید؟

بالاخره اگر بخواهیم پای این آرمان‌ها محکم بایستیم همین می‌شود. آن‌ها در واقع یک نگاه از بالا به ما دارند، حاضر نیستند در شرایط مساوی با ما بحث و گفت‌‌و‌گو کنند.

آن‌ها خواسته‌هایی دارند که برای ما پذیرفتنی نیست، حرف آخرشان این است که شما از آرمان‌ فلسطین دست بردارید، از توسعه انرژی هسته‌ای دست بردارید. طبعا ما هم نمی‌توانیم در این مسائل عقب‌نشینی کنیم. اصلا ایدئولوژی ما و آرمان‌های ما اجازه چنین کاری را نمی‌دهد. مماشات یکی دو ساله با آن‌ها هم چاره‌ساز نبود و بالاخره آن‌ها از ما می‌خواستند که دست از آرمان‌ها‌یمان برداریم. خب طبیعتا ما هم می‌گوییم دست برنمی‌داریم. دوره نرمش و تنش‌زدایی را طی کردیم، دوره‌ای که دولت اصلاحات خیلی ملایم و خیلی باادب و خیلی با تمکین عمل کرد و خواسته‌های آن‌ها را برآورده کردیم، تعلیق را داوطلبانه پذیرفتیم، کلی عقب‌نشینی کردیم. هرچه عقب رفتیم آن‌ها جلو آمدند و در نهایت گفتند ما می‌خواهیم شما از این تجهیزات چیزی نداشته باشید و تمام‌ این‌ها را جمع کنید. در مجموع تایید می‌کنم که عملکرد دولت نهم در حوزه سیاست خارجی موفق بوده است. البته می‌شود در بعضی از موارد از روابط با شخصیت‌های سیاسی غربی بهتر استفاده کرد. در خیلی از فعل و انفعالات سیاسی خود همین روابط شخصی می‌تواند موثر باشد، یعنی یک سیاستمدار می‌تواند با رابطه دوستی، برخی کارها را پیش ببرد و همین دوستی گاهی باعث می‌شود مساله‌ای راحت‌تر حل شود. من در مجموع، سیاست خارجی دولت نهم را خوب می‌دانم و معتقدم دولت اصلاحات بالاخره یک مقداری عقب‌نشینی کرد و عظمت و صلابت و حماسه انقلاب اسلامی را مقداری مخدوش کرد.

اما حضور آقای خاتمی در مجامع بین‌المللی باعث تضعیف تبلیغاتی شد که علیه مسلمانان به راه افتاده بود.

درست است، اما آثار منفی هم داشت. مثلا در اشغال افغانستان ما خیلی با آمریکا همکاری کردیم و در اشغال عراق هم خیلی بی‌تفاوت بودیم و خیلی راحت اجازه دادیم تا آمریکا عراق را اشغال کند. در اشغال افغانستان اصلا ما شریک بودیم و این کار درستی نبود. این که ما به عنوان یک کشور اسلامی به خاطر کینه‌ای که از طالبان داشتیم و کینه‌ای که از صدام داشتیم با آمریکا همکاری کردیم کار درستی نبود. ما واقعا راه را برای آنها باز کردیم.

یعنی ما باید علیه آمریکا جنگ می‌‌کردیم؟

ما نباید به راحتی اجازه می‌دادیم. مثلا جنگ بین اسرائیل و غزه یک جنگ داخلی بود و ما نمی‌توانستیم بی‌تفاوت باشیم. ما در مورد کشورهای اسلامی مثل خودمان فکر می‌کنیم و اساسا معتقدیم مرزهایی که بین کشورهای اسلامی وجود دارد، مرزها قراردادی است و کشورهای اسلامی یک پیکر واحد را می‌سازند و در واقع فقط یک کشور اسلامی داریم. امت اسلامی داریم در مقابل امت غیراسلامی و اگر با این دید نگاه کنیم بالاخره ما خیلی با آمریکا همکاری کردیم و با چهره صلح‌طلبی که تحت تاثیر حادثه ۱۱ سپتامبر از خود نشان دادیم مقداری منفعلانه عمل کردیم، در حالی که ما نباید منفعل می‌شدیم. ما هم صلح طلب هستیم و هم جنگ طلب. ما باید خیلی راحت اعلام کنیم که از نظر اسلام هم صلح خوب است هم جنگ، صلح در جای خودش و جنگ هم در جای خودش. هم صلح بد است و هم جنگ اگر در غیر جای خود باشد. یک جا باید جنگید و یک جا باید صلح کرد. صلح در ذات خودش نه خوب است و نه بد و جنگ هم در ذات خودش نه خوب و نه بد و این که ما بگوییم مطلقا صلح‌طلب هستیم و صلح را دوست داریم، این حرف پاپ‌های مسیحی است که اگر به یک طرف صورتت سیلی زدند طرف دیگر را بیاوری.

آقای مطهری به‌رغم تمام انتقاداتی‌ که به آقای احمدی‌نژاد وارد کردید، آیا باز هم با ریاست‌جمهوری او موافقید؟

ببینید، اگر اصولگرایان همه بر روی شخصیت قوی‌تری متفق القول باشند و آقای احمدی‌نژاد را از شرکت در انتخابات منصرف بکنند، خب من این راه را بر راه‌های دیگر ترجیح می‌دهم. منتهی وقتی آقای احمدی‌‌نژاد به شرکت در انتخابات مصمم است و از این طرف هم اصولگرایان برشخص دیگری اجماع ندارند، خوب وقتی آقای احمدی‌نژاد را با آقای خاتمی یا آقای موسوی مقایسه می‌کنیم - البته این نظر شخصی من است- می‌بینم که در مجموع آقای احمدی‌نژاد بر آنها اولویت دارد.

آقای مطهری بسیاری معتقدند که می‌بایستی در سیاست‌های اقتصادی فعلی تجدیدنظر شود، ولی خب آقای احمدی‌نژاد نمی‌پذیرد، آیا با این وجود باز هم معتقدید به خاطر این که آقای خاتمی یا موسوی رای نیاورد، می‌بایستی پشت احمدی‌نژاد قرار گرفت؟

من آقای میرحسین موسوی را بیشتر قبول دارم تا آقای خاتمی. آقای خاتمی به خاطر نوع گرایش‌های فکری که دارند باعث می‌شوند که کشور دوباره به تنش‌ها و درگیری‌های سیاسی برگردد. البته ما نمی‌گوییم به خاطر اینکه آنها رای نیاورند از ایشان حمایت کنیم، می‌گوییم چون اصلح از آنهاست از او حمایت می‌کنیم. البته آقای احمدی‌نژاد با تجربه‌ای که پیدا کرده سیاست‌های اقتصادی را اصلاح خواهد کرد و اگر نکند تحت فشار مجلس قرار خواهد گرفت که مطابق برنامه توسعه و قانون بودجه عمل کند.

پس آقای مطهری دعا کنیم آقای میرحسین نیاید و خاتمی هم منصرف شود؟!

در مجموع، مردم انتخاب می‌کنند. این حرف‌هایی که می‌زنیم می‌تواند برای مردم آگاهی‌بخش باشد و ممکن است موثر باشد، ولی در آخر یکی از کاندیداها در دل مردم جای می‌گیرد و بعد امثال من و شما هر کاری بکنیم هیچ تغییری حاصل نمی‌شود و مردم به آن کسی رای می‌دهند که در دلشان جای گرفته است. ما هر چه فریاد بزنیم مردم کار خودشان را انجام می‌دهند. مثلا انتخاب آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد همین طور بود. یک رابطه قلبی ایجاد ‌شد. مردم می‌روند به سمت یک نفر و شما هر چه استدلال کنید، منطق و دلیل بیاورید بی‌فایده است، می‌گویند ما او را دوست داریم و به او رای می‌دهیم.

من فکر می‌کنم آقای احمدی‌نژاد جلوتر باشد. پایگاه ایشان در شهرستان‌ها و روستاها قوی است و خصوصیت مردمی بودن ایشان و رابطه قلبی که با مردم داشته و نیز ساده‌زیستی او در رای ایشان موثر است. ایده‌ال این است که آقای احمدی‌نژاد بیاید و بگوید در بعضی از موارد اشتباه کرده و می‌خواهد اصلاح کند. اگر این کار را بکند و قبول کند که در برنامه‌های اقتصادی و فرهنگی گاهی اشتباه کرده و تصمیمات نپخته و ناگهانی گرفته است مردم احساس می‌کنند، اولا ایشان انتقادپذیر است، ثانیا وقتی که احساس کند که اشتباه کرده آن را اصلاح می‌کند. ولی اگر این کار را نکند و بر روش خودش پافشاری کند، ممکن است ریزش آرا داشته باشد. به هرحال نتیجه را مردم رقم می‌زنند.