اطلاعات در چارچوب بنگاههای جدید
با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوامع مختلف و در سطح خرد و کلان اقتصادی بنگاههای اقتصادی امروز با شرایط جدیدی نسبت به گذشته مواجه هستند. ساختار سود بنگاههای اقتصادی که در بازارهای نوین فعالیت میکنند شکل دیگری یافته و حیات آنها وابستگیهای جدیدی پیدا کرده است.
یاشار تاروردی ممقانی
با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوامع مختلف و در سطح خرد و کلان اقتصادی بنگاههای اقتصادی امروز با شرایط جدیدی نسبت به گذشته مواجه هستند. ساختار سود بنگاههای اقتصادی که در بازارهای نوین فعالیت میکنند شکل دیگری یافته و حیات آنها وابستگیهای جدیدی پیدا کرده است. میدانیم و خواندیم که گسترش اطلاعات در بنگاهها و در نتیجه در بازار، (یعنی در واقع گسترش استفاده از فناوری اطلاعات در بازارها) سبب کاهش اصطکاک در بازارها شده و بازاهای موجود را به سمت بازارهای رقابتی با منافع اجتماعی بیشتر نزدیکتر میسازد؛ یعنی در واقع گسترش استفاده از فناوری اطلاعات در بازار سبب رقابتی شدن بازارهای میشود. به عبارت دیگر در بازارهایی از این حیث (بازارهای جدید با سیالیت (Liquidity ) بالای اطلاعات) کمتر میتوان اثرات ناشی از انحصار کامل را مشاهده کرد یا حتی اگر هم در شرایطی از قبیل نوآوری جدید یا حتی ابداعی جدید چنین حالتی در بنگاهها ایجاد شود، انحصارات موقت خواهد بود. آنچه که در این چند خط خواهیم پرداخت بررسی ساختار استفاده از فناوری اطلاعات در سود بنگاه و بررسی حیات اقتصادی آنها خواهد بود.
اطلاعات و سود دهی بنگاهها
تابع سود در مدلهای اقتصاد خرد به صورت تفاوت درآمدها و هزینهها است و به شکل (در آمد منهای هزینه) (TR-TC) مطرح میشود میتوان اثر استفاده از فاوا (فناوری اطلاعات و ارتباطات) در تابع سود بنگاه را به طور کلی به دو بخش کلی تقسیم کرد:
i. اثر فاوا در درآمد بنگاهها
ii. اثر آن در تابع هزینه.
اثر استفاده فاوا در ساختار درآمد بنگاهها
از ادبیات خرد میدانیم که درآمد بنگاهها (تولید کالا یا خدمات) از حاصل ضرب مقدار عرضه شده در قیمت عرضه شده در بازار بهدست میآید. استفاده از فاوا در بنگاهها (از طریق سامانههای نیز CRM) اطلاعات جزیی و کلی مشتریان از قبیل نام و نام خانوادگی،محل زندگی،سن، وضعیت تاهل، تاریخ تولد و غیره تا سلایق رنگی و نوع جنس مورد علاقه فرد را در یک منبع جمعآوری میکند. ضمن آنکه اینگونه سامانهها کمک شایانی در تحلیل این دادهها و ارتباط با مشتریان مینماید، اما از نظر درآمدی این اطلاعات به بنگاهها کمک خواهد کرد که کالای خود را به نزدیکترین حالت مطلوب مشتری، شخصیسازی کرد. و در نهایت به تعداد فروش خود در مجموع اضافه کند (یا به عبارت دیگر از این طریق سهم خود را در بازار افزایش دهند) اساسا سامانههای همانند CRM، به بنگاهها کمک خواهد کرد که که با جمعآوری اطلاعات تقاضاکنندگان بازار بخشی از آنچه را که در ادبیات اقتصاد خرد در مباحث استخراج تابع تقاضا به عنوان ثبات سایر شرایط (از جمله سلیقه تقاضاکنندگان) فرض میکنند. بتوان به عنوان یک متغیر قابل تخمین (بر اساس دادههای موجود) در نظر گرفت و در نهایت وارد معادله تخمینهای تقاضای بازار کرد. ضمن آنکه در کنار تمامی گزارشها و تحلیلهایی که از این گونه سامانهها قابل دریافت است، بنگاه میتواند با استفاده از این اطلاعات ارتباط خود را با مشتریان مدیریت کرده و آنها را نسبت به کالای خود وفادار نماید و کشش کالای مزبور را تغییر دهد حتی در قدم بعدی بنگاه میتواند با استفاده از اطلاعات جمعآوری شده از CRM و با توجه به کالای خود برای تقاضاکنندگان بازار خود سلیقه ایجاد کند یا حتی سلیقه آنان را تغییر دهد. ضمنا وجود این چنین اطلاعاتی از تقاضاکنندگان در بازار سبب برقراری ارتباط نقطه به نقطه با تقاضاکنندگان و تبلیغات مستقیم به مخاطبین کالا خواهد بود.
مدیران بنگاهها جهت برنامهریزی در تولید نیاز به تخمینهایی از روند آتی بازار داشته و خواهند داشت که با کمبود یا نبود اطلاعات عموما اشتباه در این پیشبینیها با هزینههای بسیاری جبران میشود. وجود اطلاعات تقاضاکنندگان کالای تولیدی سبب افزایش سطح اطمینان تخمینها از روند بازار و در واقع سبب کاهش هزینههای تخمینهای اشتباه خواهد شد که خود بر ساختار سود بنگاه تاثیر خواهد گذاشت. ضمن آنکه استفاده از سامانههایی نظیر CRM سبب میشود که بازخوردهای مستقیم و بدون تاخیر معمول به بخش عملیاتی برسد؛ لذا تاخیرات زمانی میان دریافت و ارسال بازخورد مصرف از تقاضاکنندگان به بنگاه را به حداقل میرساند.
در شاخه تاثیرات فاوا بر درآمد بنگاهها باید اشاره کرد که استفاده از این فناوری سبب گسترش مرزهای عرضه بنگاهها میشود و در محدوده عرضه کالا یا خدمات بنگاه را فراتر از محدوده جغرافیایی میبرد، همانطور که قبلا گفته شد استفاده از وبسایتها به عنوان نقطه فروش سبب میشود که تقاضاکنندگان از مکانی کالای مزبور را تقاضا کرده و حتی خریداری کنند که این در حالی است که در شکل سنتی، بنگاهها جهت افزایش وسعت عملکرد جغرافیایی ایجاد شعب یا دفاتر مختلف در گستره جغرافیایی استفاده میشده است که خود هزینه بر بوده و مشکلات عدیده خود را داشته و دارد. البته استفاده از خریدهای اینترنتی در کشورهای در حال توسعه که ضریب نفوذ اینترنت در آنها و تعداد کاربران اینترنتی در آنها پایین است بسیار نامحسوس و شاید ناچیز باشد، اما در نهایت بنگاه با استفاده از فروشهای اینترنتی به طور ناخواسته یا خواسته وارد بازارهای خارج از محدوده جغرافیایی حتی محدوده سیاسی کشوری خویش خواهد شد. وجود وبسایتها، در کنار ایجاد ابزاری به عنوان نقطه فروش کالا یا خدمات، فضایی برای تبلیغات کالا یا خدمات بنگاه یا حتی درآمدزایی از محل تبلیغات کالاهای مکمل به وجود میآورد.
لذا همانطور که اشاره شده با گسترش استفاده از فاوا در بنگاهها تعداد و حجم عرضه افزایش مییابد اما همانطور که میدانیم درآمد تواما وابسته به تعداد و قیمت عرضه شده است. تا این جا در مورد تعداد یا حجم عرضه سخن گفتیم اما در مورد قیمت عرضه شده در بازارهایی با اطلاعات سیال میتوان به طور حتم بیان کرد که استفاده از فاوا به سبب رقابتی کردن بازار و استفاده بهینه از منابع و هزینه تمام شده پایینتر سبب کاهش قیمت نسبت به بازار در حالت سنتی (شبه رقابتی یا شبه رقابت انحصاری) خواهد شد، اما حال که قیمت از سویی به طور حتم کاهش مییابد و از طرفی تعداد عرضه افزایش مییابد ارائه نظر در مورد درآمد کل (TR)وابسته به کشش قیمتی کالای عرضه شده از سوی بنگاه خواهد بود و به سادگی میتوان نشان داد که تغییرات درآمد بنگاه رابطهای معکوس با کشش قیمتی تقاضا دارد. کشش قیمتی کالا میزان حساسیت تغییرات مقدار تقاضا نسبت به تغییرات قیمت را اندازهگیری میکند، به عبارت دیگر کشش قیمتی نسبت درصد تغییرات تقاضا به تغییرات قیمت است به عنوان مثال کالای با کشش (کالاهایی که عموما جنبه تزیینی دارند و جزو نیازهای اساسی افراد بهشمار نمیآید) کالاهایی هستند که با تغییرات اندک قیمت مقدار تقاضا تغییرات عمدهای خواهد داشت.
اثر استفاده از فاوا در ساختار هزینههای بنگاه را میتوان به دو دسته کلی تقسیمبندی کرد:
افزایش بهرهوری در نیروی کار
افزایش بهرهوری چند عامله
استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات سبب بهبود کیفیت نیروی انسانی در نتیجه افزایش بهرهوری نیروی کار میشود. استفاده از فاوا سبب کاهش زمان دستیابی به منابع دانش و اطلاعات و کوتاهتر کردن زمان یادگیری میشود در حالی که کارگران در بنگاههای سنتی جهت یادگیری ساعتها از وقت خود را صرف میکردند، ضمن آنکه اختصاص وقت به هر کدام از دورههای آموزشی کارگران را از شرکت در دورههای موازی باز میداشت. امروزه با وجود آموزش الکترونیک کارگران قادر خواهند بود که خارج از حتی فنون مورد علاقه خود و خارج از قالب وظیفهای خود را موازی با آموزش فنون مرتبط بیاموزند. ضمن آن که میتوانند از طریق عضویت در forum ها و تالارهای گفتوگو از تجربیات دیگران نیز استفاده کنند یا تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. افزایش کیفیت نیروی انسانی در کنار رقابتی شدن بنگاه و استفاده کارا از نیروی کار سبب افزایش بهرهوری نیروی کار میشود. مطالعات نشان میدهد که فاصله معنیداری میان بهرهوری نیروی کار در دو حالت استفاده یا عدم استفاده از فاوا در بنگاه وجود دارد.
با توجه به آنکه فناوری اطلاعات و استفاده از آن نیازمند بسترسازی تجهیزات است، لذا برخی بنگاهها به دلیل هزینههای سنگین مربوطه از آنها دوری میکنند، اما اگر سرمایه جهت فناوری اطلاعات و ارتباطات را به عنوان یک سرمایهگذاری به حساب آوریم مطالعات نشان میدهد که این دسته سرمایهگذاریها در مقایسه با سرمایهگذاریهای مشابه فواید بیشتری برای بنگاه خواهد داشت. بدین معنی که «تولید نهایی سرمایهگذاری خالص در فناوری اطلاعات بیشتر از تولید نهایی سایر سرمایهگذاریها خواهد بود که البته این واقعیت در ادبیات اقتصادی به بازدههای اضافی معروف است.»۱
به طور مشخص افزایش سطح نهادهها از جمله عواملی است که باعث خروجی کالا یا خدمات در بنگاهها میشود، به عبارت دیگر یکی از دلایل افزایش ستانده را میتوان به عنوان مثال افزایش ساعات نیروی کار دانست، اما به این شرط که اثری روی بهرهوری نیروی کار نداشته باشد. یکی از مواردی که در کنار بهبود کیفیت عوامل تولید یا نهادهها (از جمله نیروی کار) سبب افزایش بهرهوری نیروی کار میشود رشد بهرهوری چند عامله (MFP) میباشد که باقیمانده رشدی است که توسط دو عامل سرمایه و نیروی کار قابل محاسبه نمیباشد. افزایش در MFP بدین مفهوم ضمنی است که شیوههای تولید یا کیفیت تولید بهبود یافته و امکان دستیابی به سطوح بالاتر ستانده در همان سطح از نهادهها را فراهم میسازد. بهبود در فرآیندهای تولید میتواند به دلایل مختلفی رخ دهد تسهیل در تحقیق توسعه از طریق گسترش استفاده از فاوا روی تولیدات و فناوری فرآیند تولیدی میتواند دلایل عمده افزایش MFPبه حساب آید.
در مورد حیات بنگاهها در بازارهایی با اطلاعات سیال باید اشاره کرد که با توجه به طیف مهاجرت بنگاهها از حالت Brick & Mortar به حالت Click & Mortar سیر نزولی هزینه بنگاهها شرایط پایداری و تداوم بنگاه را مشخص مینماید.
در ادبیات اقتصادی جایگاه منحنیهای هزینه متوسط و نهایی بنگاه نسبت به منحنیهای صنعت است که به عنوان معیاری برای تداوم و حیات بنگاهها به کار میرود. در هنگامی که یک بنگاه از حالت سنتی به حالت مدرن گذار مینماید با توجه به آنکه در حالت مدرن بسیاری از هزینههای سربار فیزیکی کسر میشود و بهرهوریها افزایش مییابد، لذا منحنیهای هزینه متوسط و نهایی بنگاه
(Average Cost Curve - Marginal Cost Curve) مدرن در جایی پایینتر از هزینههای متوسط و نهایی صنعت مربوطه که در آن اکثر بنگاهها به شکل سنتی فعالیت دارند قرار میگیرد که همانطور که از گذشته میدانیم بنگاه در این شرایط ویژگیهای پایداری بالاتری دارد. میتوان نتیجه گرفت که تا هنگامی که هزینههای متوسط و نهایی صنعت با فاصله معنیداری از منحنیهای هزینه متوسط و نهایی بنگاههای جدید قرار گیرند پایداری و حیات بنگاههای به شکل مدرن تضمین میشود که البته اساسا انتقال بنگاهها پیدرپی از ساختار سنتی به جدید (مدرن - الکترونیکی) سبب کاهش حداقل منحنیهای متوسط و نهایی میشود. با انتقال هرچه بیشتر بنگاههای موجود در صنعت به شکل الکترونیکی حداقل هزینههای متوسط و نهایی صنعت کاهش یافته و فاصله پایداری بنگاه در صنعت را کاهش میدهد.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
yashar_tar@yahoo.com
کارشناسی ارشد اقتصاد توسعه و برنامهریزی
ارسال نظر