دنیای اقتصاد - به اعتقاد «دانش جعفری»، به دلیل روند کاهشی قیمت کالاهای وارداتی که در سال آینده هم ادامه خواهد یافت، عطش واردات رو به افزایش خواهد گذاشت ولی به دلیل کاهش شدید دلارهای نفتی، منابع لازم برای پاسخگویی به این عطش وجود ندارد و به همین دلیل امکان تثبیت نرخ اسمی ارز هم منتفی است
اولین وزیر اقتصاد «دولت نهم» که به دلیل اختلاف عقیده اقتصادی از این دولت کنار گذاشته شد، هشدار می‌دهد که نرخ ۹۵۰تومانی برای دلار در بودجه به مفهوم آن است که در سال آینده، دولت به هر کسی که ارز بخواهد، دلار ۹۵۰تومانی بفروشد و در غیر این‌صورت، دلار دونرخی خواهد شد.دانش‌جعفری پیشنهاد می‌کند قیمت ارز به نوعی تعیین شود که میل به واردات را کاهش دهد و ابراز اطمینان می‌کند که ۹۵۰تومان نرخ درستی نیست. به گفته وی، نرخ ارز علامت بسیار مهمی در صادرات و واردات است که اگر درست تعیین نشود و از مکانیزم‌های سلیقه‌ای و دستوری تبعیت کند و ارتباطی با تحولات اقتصادی نداشته باشد، می‌تواند آسیب بزند.

داوود دانش‌جعفری در گفت‌وگو بادنیای اقتصاد بررسی کرد
آثار دلار غیر واقعی بر بودجه۸۸
داوود دانش جعفری، وزیر پیشین امور اقتصادی و دارایی در گفت‌وگو با دنیای اقتصاد به بررسی لایحه طرح تحول و بودجه88 پرداخته است. به اعتقاد وی غیر واقعی کردن قیمت دلار بر بودجه 88 آثار منفی بسیاری خواهد داشت و اولین نکته مورد توجه نیز در کسری بودجه سال آینده نرخ ارز است. آن چه در پی می‌آید گفت‌وگوی دنیای اقتصاد با داوود دانش جعفری است.
پیش از اینکه وارد بحث چهار راه‌حلی شویم که جنابعالی روز دوشنبه ۳۰ دی ماه در سخنرانی خود ارائه کردید مایل هستم در مورد مواجهه ایران با بحران مالی جهان، سیر و پیشینه برخورد دولتمردان با این اتفاق را ذکر کنید چون به یاد داریم که ابتدا برخی از دولتمردان و مسوولین اظهار شادمانی می‌کردند که چنین اتفاقی در دنیا افتاده و تنها آقای هاشمی رفسنجانی بود که در نماز جمعه هشدارهایی دادند که نباید از این بحران خوشحال باشیم چرا که دارای تبعاتی برای ما نیز می‌باشد و اینکه منشاء این واکنش‌های دوگانه از کجا بود؟
ببینید شاید بتوان اینگونه گفت که ابعاد بحران مالی که مرکزیت آن در آمریکا بود و به بقیه دنیا سرایت پیدا کرد. در ابتدا برای خیلی‌ها شناخته شده نبود و در واقع تلقی این بود که یک اتفاق در داخل آمریکا افتاده و به همانجا هم محدود می‌شود ولی بعدها مشخص شد که این بحث به لحاظ ارتباطاتی که بین بازارهای دنیا و بانک‌ها و بنگاه‌های اقتصادی دنیا وجود دارد و به طور کل تاثیرپذیری اقتصاد کشورهای مختلف می‌تواند ارتباط گسترده‌ای با بقیه نقاط دنیا پیدا کند. اولین بحثی که وجود دارد این است که اقتصاد آمریکا اقتصاد بزرگی است، در مقاطعی اقتصاد آمریکا شاید در حد 28درصد تولید ناخالص دنیا را دارا بوده و در این روزها هم که وضعیت نامناسبی دارد در حد 21درصد تولیدناخالص دنیا است.
یعنی در واقع چیزی در حدود یک چهارم یا یک پنجم اقتصاد دنیا در آنجا متمرکز است و طبیعتا هر اتفاقی که آنجا بیفتد روی بقیه هم می‌تواند تاثیر بگذارد، این تاثیر لزوما تاثیر مستقیم به معنای کشورهایی که با آمریکا ارتباط دارند نیست. فرض کنید که ما اگر در حال حاضر شرکای اول تجاری خودمان را بررسی کنیم مثلا با کشورهایی نظیر چین یا امارات و یا آلمان و ایتالیا در اروپا در ارتباط هستیم، درست است که با آمریکا ارتباط نداریم ولی شرکای تجاری ما در واقع با آمریکا ارتباط دارند بنابراین اگر در آمریکا یا آلمان یا چین یا ... اتفاقی بیفتد طبیعتا روی اقتصاد ما هم تاثیرگذار خواهد بود به عبارتی ممکن است تاثیر مستقیم نباشد ولی غیرمستقیم از طریق شرکای دیگر تجاری ما این تاثیر را می‌گذارد. بخشی دیگر از تاثیرات مربوط به نظام قیمتی است که در دنیا هست مثلا در سال گذشته جنس‌های خارجی گران می‌شد و همه مسوولین ایرانی فریاد می‌زدند که بخشی از این تورم جهانی (وارداتی) است. طبیعتا اگر در آن کشورها هم قیمت‌ها کاهش پیدا کند آثار کاهش قیمت به ما هم سرایت می‌کند که مهم‌ترین کاهش قیمت‌هایی که داشتیم بحث نفت بود، البته بحث نفت مقداری پیچیده‌تر است و مقداری از آن به این برمی‌گردد که به طور کلی رشد اقتصادی در سال ۲۰۰۹ به نظر می‌رسد که کاهش پیدا کند بنابراین فعالیت اقتصادی کاهش پیدا می‌کند و در نتیجه مصرف نفت هم کاهش پیدا می‌کند و بخشی از آن هم به سرمایه‌گذاری جدیدی در دوره‌ای که رونق بود و قیمت‌ها بالا می‌رفت بر می‌گردد. خیلی از کشورها که در گذشته به دلیل پایین بودن قیمت نفت به فکر استخراج نفت نبودند اکنون تصمیم به سرمایه‌‌گذاری گرفته‌اند. ما در دوره‌ای که قیمت‌های نفت بالا بود شاهد بودیم که بعضا قیمت‌های پیمانکاری نفت به سه برابر قیمت رسیده بود و این نشان می‌دهد که بازار در این زمینه چقدر داغ بوده است. به عبارتی دیگر هم تلاش‌هایی در جهت افزایش عرضه نفت صورت گرفت و سال آینده هم سالی است که کاهش تقاضا صورت می‌گیرد و بنابراین شکاف عرضه و تقاضا خیلی بیشتر شده و منجر به کاهش قیمت‌ها شده است و بخشی از آن هم مربوط به بورس‌های نفت است که معاملات بورسی کاهش پیدا کرده و در مجموع قیمت نفت پایین آمده است. در هر صورت ما از پایین آمدن قیمت نفت متاثر شده‌ایم و این تاثیر منفی بر اقتصاد ما می‌گذارد علاوه بر آن قیمت بسیاری از کالاها مثل فولاد، آلومینیوم، مس و مواد پتروشیمی در دنیا کاهش پیدا کرده، بنابراین از طریق کاهش این نوع قیمت‌ها به لحاظ اینکه در داخل ایران هم با قیمت‌های بین‌المللی قیمت‌گذاری می‌شود، تاثیر در بورس‌های ما گذاشته و شاخص بورس‌های ما را پایین آورده است.
بنابراین می‌توان گفت که تاثیر مستقیمی که ابتدا تصور می‌شد ما در ارتباط با اقتصاد آمریکا داریم نداشتیم، ولی تاثیرغیرمستقیم را چه از طریق شرکای اقتصادی ما که با آمریکا ارتباط داشتند و چه از طریق مکانیزم‌های قیمتی که عرض کردم، پذیرفتیم.
و اساسا آن هنگام واکنش‌‌ها به دلیل ناآگاهی به این مساله بود؟ (بعضا افراد اظهار خوشحالی می‌کردند)
در واقع اظهارنظرهای سیاسی را نباید با اظهارنظرهای اقتصادی قاطی کرد، بعضی از اظهارنظرهای سیاسی قاعدتا در هر کشوری صورت می‌گیرد ولی من اینگونه تلقی می‌کنم که اینها در واقع سیاسی هستند ولی در هر صورت چیزی که مشهود است این بود که این تاثیر ولو به صورت غیرمستقیم وجود دارد.
آقای دکتر حضرتعالی چهار راه‌حل برای چگونگی برخورد ایران با بحران ارائه فرمودید...
در بودجه یا کسری تراز پرداخت خارجی؟
همان چهار راه‌حلی که برای کنترل سقف واردات و کالا و خدمات و استفاده از منابع ارزی فرموده بودید، شما در آن سخنرانی بیست میلیارد دلار عنوان کردید و در تازه‌ترین اظهاراتتان بود بیست و پنج میلیارد دلار کاهش درآمد ارزی، سوال ما این است که از این چهار راه‌حلی که ارائه کردید دولت با توجه به لایحه بودجه‌ای که ارائه کردند، اساسا به این راه‌حل‌ها و تدابیر توجهی داشته است؟
به نظر می‌رسد که این توجه بوده، ولی نکته مهم این است که به اصطلاح اگر یک نگاهی به بودجه 88 داشته باشیم نشان‌دهنده نوع سلیقه دولت است در برخورد با این مشکل به طور مثال از آن بیست میلیارد دلار که عرض کردم احتمالا با کسری موازنه پرداخت‌ها مواجه خواهیم شد، آن طور مشهود است که دولت چهارده میلیارد دلارش را از طریق حساب ذخیره ارزی برداشت می‌کند، همان طوری که در گزارش آقای رییس‌جمهور به مجلس من دقت کردم قرار است که چهارمیلیارد دلار از منابع حساب ذخیره ارزی برداشت شود و این یکی از آن راه‌حل‌ها بود ولی خود اینکه بخش مهمی از کسری از محل هست نگاه دولت را به این مساله نشان می‌دهد.
این یک نگاه واقع‌بینانه است؟
در هر صورت نقش حساب ذخیره ارزی این بود که برای روز مبادا مورد استفاده قرار بگیرد، در هر صورت دولت سهم اصلی مشکل را بر عهده حساب ذخیره ارزی گذاشته که از آنجا برداشت کند و احتمالا بخش دیگرش را از طریق بانک مرکزی یعنی راه‌حل دوم دنبال خواهد کرد که در سال آینده دچار کسری منابع ارزی نشویم؛ ولی نکته‌ای که اهمیت دارد این است که اگر بخواهیم سال 88 را با سال 87 مقایسه کنیم این طور که الان پیش‌بینی می‌شود اتفاقات دیگری هم در شرف انجام هست و یکی از آنها این است که روند کاهش قیمت‌ها در جهان مشاهده می‌شود. بنابراین می‌توان گفت که قیمت کالاهای وارداتی در سال آینده نسبت به امسال در حال کاهش است. اگر فرض را بر این بگذاریم که قیمت کالای خارجی کمتر خواهد بود طبیعتا میل به واردات افزایش پیدا خواهد کرد و در کنار این باید مکانیزم دیگری هم باشد که بتواند عطش برای واردات را جبران کند و آن بحث نرخ ارز است. ببینید اگر بودجه را ملاحظه کرده باشید، بودجه نرخ ارز را در حد 950تومان گرفته‌اند که 950تومان الان کمتر از نرخ بازار است. این در واقع نشان می‌دهد که این نرخ یک نرخ تصنعی است. یعنی نرخ دقیقی نیست ولی فرض کنیم اگر 950تومان نرخ مورد نظر دولت باشد، مفهومش این است که در سال آینده هر کسی 950 تومان ارز خواست، دولت باید به او بفروشد. اگر نتواند دولت این کار را بکند بنابراین دو نرخی می‌شود یعنی یک نرخی دولت اعلام کرده، یک نرخ هم در بازار در جریان است، ولی فرض را بر این بگذاریم که دولت این کار را می‌کند یعنی آن قدر ارز می‌ریزد در بازار که قیمت برسد به 950تومان ولی نکته این است که اگر قیمت ارز پایین باشد و قیمت کالای وارداتی هم پایین باشد معنی‌اش این است که واردات ما در سال آینده نسبت به چیزی که الان هست، به مراتب افزایش پیدا خواهد کرد. در آن تخمینی که من زدم فرض را بر این گذاشتم که در سال آینده ما احتیاط می‌کنیم و واردات کمتری خواهیم داشت. یعنی در حد واردات امسال، در حد 60میلیارد دلار. اگر قیمت ارز پایین باشد، قیمت کالای خارجی هم پایین آمده باشد ممکن است که بیخودی نیاز واردات کشور را بالا ببریم، بنابراین دوباره دچار کسری موازنه ارزی می‌شویم.
خب چه کار باید بکنیم که دچار کسری نشویم؟
در واقع باید قیمت نرخ ارز را طوری تعیین کنند که بتواند میل به واردات را کاهش دهد یعنی اگر نتوانیم، سال آینده میزان واردات ما بیشتر خواهد شد.
شما الان خودتان ارزیابی کردید که چه قیمتی باید پیشنهاد داده شود؟
شاید درست نباشد که من عدد بگویم؛ ولی در واقع آن چیزی که وجود دارد این است که 950تومان قیمت درستی نیست. همین الان قیمت بالاتر است. طبیعی است که وقتی ما می‌خواهیم برای سال آینده تصمیم بگیریم باید میزان تورم و ... را لحاظ کنیم. قیمت خیلی پایین در نظر گرفته شده است. با این قیمت پایین، میزان کسری موازنه ارزی خیلی بیشتر از آن چیزی که فکر می‌کردیم، خواهد بود. بنابراین طبیعتا مجلس باید فکری بکند که قیمت ارز را مناسب تعیین کند.
به غیر از این راه‌حل، راه‌حل دیگری دارید؟
راه‌حل‌های دیگری هم دارد از جمله اینکه تعرفه‌ها را بالا ببرند.
اینها در بودجه پیش‌بینی شده است؟
نه، اسناد بودجه را که من هنوز ندیده‌ام ولی به طور کلی می‌گویم اگر تعرفه‌ها هم برود بالا می‌توانیم میل به واردات را کم کنیم ولی توجه داشته باشید که وقتی تعرفه‌ها بالا می‌رود، سطح قیمت‌ها و تورم داخلی هم افزایش پیدا می‌کند. ضمن اینکه بعضی از بنگاه‌های تولیدی داخل را بیش از حد حمایت می‌کند. در هر صورت ممکن است که این راه‌حل را هم دولت دیده باشد برای اینکه واردات را در سال آینده کنترل کند، ولی اگر این کنترل کافی نباشد همانگونه که عرض کردم ممکن است این مشکل پیش بیاید.
آقای دکتر برای جبران کسری ارزی سال آینده از این چهار راه‌حلی که ارائه کردید کدام یک از آنها با توجه به ساخت حقیقی و حقوقی و امکاناتی که ما داریم قابل اجرا است؟
نرخ ارز در واقع علامت خیلی مهمی در صادرات و واردات کشور است، اگر نرخ ارز درست تعیین نشود، از مکانیزم‌های دستوری و سلیقه‌ای تبعیت کند و ارتباطی با تحولات اقتصادی نداشته باشد می‌تواند آسیب بزند. بنابراین نکته اول در کسری، نرخ ارز است.
با توجه به این راه‌حل‌هایی که ارائه کرده بودید، شما در تازه‌ترین اظهاراتتان سال آینده را سالی سخت توصیف کردید. با وجود این آیا همچنان سختی سال اقتصادی وجود خواهد داشت؟
بله، سال آینده برای ایران و کلیه کشورهای نفتی سال سختی خواهد بود زیرا کشورهای نفتی در سال‌هایی که قیمت نفت بالا بود خیلی به وفور از درآمدها خرج کردند و سال آینده سالی است که دیگر درآمد آنچنانی وجود نخواهد داشت. بنابراین با هزینه‌هایی که سطح آن بالا رفته مواجه هستند در حالی که سطح درآمدها پایین است و این مشکل عمومی است که در کشورهای نفتی وجود دارد ولی خیلی از کشورهای نفتی ذخیره‌های بزرگی دارند مانند عربستان که سعی می‌کنند مشکلات خود را با استفاده از ذخایرشان حل کنند ولی به طور کلی مشکل وجود دارد.
آیا این سختی فقط در همین حد است؟ تاثیر آن بر زندگی روزمره مردم به چه صورت است؟
اقتصاد ما به گونه‌ای نفتی و تا حدود زیادی هم دولتی است و هر دوی اینها متاثر از قیمت نفت است و کاهش کنونی قیمت نفت طبیعتا بر منابع آنها تاثیر می‌گذارد. شاید هیچ کس فکر نمی‌کرد که قیمت تا این حد و به سرعت کاهش پیدا کند و نکته دیگری که وجود دارد این است که وقتی کشورهای نفتی با کاهش قیمت نفت مواجه می‌شوند برای حل مشکل کسری‌شان، صادرات را بیشتر می‌کنند و با افزایش صادرات، عرضه زیاد خواهد شد و سبب می‌شود که قیمت‌ها مجدد کاهش پیدا کند و این واقعیتی است که اکنون هم در بازار شاهد آن هستیم. مثلا اوپک قبل از کاهش قیمت نفت جلسه می‌گذاشتند و از طرفی آمریکا پیغام می‌داد که تولید را زیاد کنید، به این دلیل که با افزایش تولید، قیمت جهانی نفت کاهش پیدا می‌کرد و کشورهای اوپک آن زمان ناز می‌کردند و می‌گفتند نه و سعی می‌کردند در حدی که خودشان قبول داشتند این کار را بکنند ولی الان برعکس است یعنی اوپک و دیگران چون درآمدشان کم شده است برای حل مشکلشان سعی می‌کنند فروش (صادرات) را زیاد کنند و صادرات را زیاد کردن یعنی کاهش قیمت و به اصطلاح هر چه تلاش بیشتری می‌کنند قیمت، کاهش بیشتری می‌یابد بنابراین وضع بدتر می‌شود مگر اینکه همه تصمیم بگیرند که در یک حدی توافق کنند که بیش از این عرضه را زیاد نکنند تا بتوانیم از مشکلی که کشورهای نفتی با آن مواجه هستند رهایی یابیم.
پیش‌بینی شما برای کاهش قیمت نفت در شرایط کنونی چگونه است؟
هم اکنون قیمت نفت خیلی پایین آمده یعنی از آن زمان که هنوز افزایش قیمت نفت آغاز نشده بود در محافل جهانی قیمت نفتی که مناسب باشد در حد سی‌دلار مطرح می‌کردند و بعد که قیمت‌ها بالا رفت از آن فاصله گرفتند و الان هم در واقع نفت اوپک به زیر چهل دلار رسیده و ما امیدوار هستیم که بیش از این کاهش پیدا نکند که به سیاست‌های فروش نفت توسط کشورهای اوپک و غیراوپک بازمی‌گردد.
بخش دوم تاثیر کاهش قیمت نفت در ایران که شما در سخنرانی خود ارائه کردید باز می‌گردد به کسری بودجه کشور، با توجه به لایحه‌ای که آقای احمدی‌نژاد ارائه کردند شما چگونه آن را پیش‌بینی می‌کنید؟
همانگونه که در ابتدای صحبت عرض کردم بررسی اجمالی بودجه نشان می‌دهد که حدود چهارده میلیارد دلار از بیست میلیارد دلار از حساب ذخیره برداشت شده و طبیعتا هم منابع ارزی و هم ریالی که در واقع بخشی از آن بیست و پنج هزار میلیارد تومان است از محل حساب ذخیره ارزی تامین می‌شود یعنی بخشی از آن از این طریق تامین شده و بخشی از آن هم سعی شده که از طرق دیگر مثل افزایش درآمدهای مالیاتی و ... تامین شود.
آیا این افزایش درآمدهای مالیاتی واقعی است؟
خیر، به نظر می‌رسد که مقداری بیش از توان اقتصاد ما بر روی مالیات حساب باز شده در هر صورت سال آتی، سال توام با رونقی نخواهد بود و طبیعتا وقتی که وضعیت نفتی به این صورت است در سایر بخش‌های اقتصاد هم تاثیر خواهد گذاشت و نمی‌توان انتظار داشت که سال آینده نسبت به سال 87 از رونق برخوردار باشد. بنابراین وقتی رونق نباشد یعنی درآمدهای کسانی هم که مشغول کسب و کار اقتصادی هستند کاهش پیدا می‌کند و اگر بدین صورت باشد درآمدهای مالیاتی هم قاعدتا کاهش می‌یابد. نکته‌ای که مهم است این است که بخش مهمی از درآمدهای مالیاتی دولت به مالیات از شرکت نفت بازمی‌گردد که این مالیات‌ها در واقع نسبت به حجم استخراج نفت است و اگر قیمت جهانی نفت کاهش پیدا کند این هم کاهش می‌یابد بنابراین درآمد مالیاتی از ناحیه کاهش مالیات بر شرکت نفت کاهش پیدا خواهد کرد. البته دولت ممکن است در نظر داشته باشد که از بعضی از موسسات دولتی مالیات بگیرد مثل بانک مرکزی و برخی از شرکت‌های بزرگ دولتی، که بخواهد مشکل خود را حل کند ولی نکته‌ای که در گزارش آقای رییس‌جمهور هنگام ارائه لایحه بودجه به مجلس بود این است که در همین حال که وضعیت درآمدی نامناسب است مشاهده می‌شود که هزینه‌های زیادی صورت گرفته، این از نکاتی بود که من در مورد آن نگران بودم. ظاهرا به این صورت است که نه‌هزار میلیارد تومان هزینه‌های جدید وارد شده که در واقع مربوطه به هزینه‌های جاری است، یعنی هزینه‌های جاری غیر از اینکه نسبت به سال گذشته حدود ده‌درصد افزایش داشته ولی یک رقم نه‌هزار میلیاردی علاوه بر آن ده‌درصد هم هزینه‌های جدید است که شاید در این شرایط خیلی مصلحت نبود که کشور دچار فشار است، چرا که این فشار افزایش پیدا می‌کند.
در عین حال در طرح‌های عمرانی هم که سال گذشته بیست و‌چهار هزار میلیارد تومان بود ولی به نظر نمی‌رسد که هفتاد درصد آن امسال بیشتر تامین بشود، یعنی در سال ۸۷ ما حداکثر بتوانیم هفتاد درصد بیست و‌چهار هزار میلیارد تومان را در بودجه‌های عمرانی عملکرد داشته باشیم یا شاید مصلحت نبود که بودجه عمرانی در سال آینده حدود بیست و‌شش‌هزار میلیارد تومان در نظر گرفته بشود. یعنی حدود نه‌هزار میلیارد تومان بیشتر از چیزی که امسال عملکرد داریم. بنابراین مقداری دست بالا گرفته شده و با شرایط کشور در سال آینده تطبیق ندارد ولی در مورد بودجه‌های عمرانی همیشه این بوده که مبالغ را بالا می‌گیرند ولی اگر در طول سال درآمدها کم نشد خود به خود عملکرد را کاهش می‌دهند.
یعنی ممکن است با توجه به واقعیاتی که وجود دارد سال آینده ما از نظر عمرانی شاهد رکود در فعالیت‌های عمرانی دولت باشیم؟
نه، امسال اگر در واقع ۷۰درصد بیست و چهارهزار میلیارد تومان عملکرد داشته باشیم و فرضا سال آینده هم ده‌درصد بالاتر از آن، منطقی است. ولی بیشتر از آن در نظر گرفته شده و به نظر می‌رسد که این منطبق بر واقعیت نیست، البته همانگونه که گفتم روال معمول بالا گرفتن بود، اما اگر دیدند درآمدها خوب نیست آن را کاهش می‌دهند ولی در مورد هزینه‌های جاری به نظر می‌رسد این انتقاد وارد باشد که چرا در شرایطی که وضعیت درآمدی خوب نیست هزینه‌های جاری را افزایش داده‌اند.
ادامه دارد..