با روح کاملا ایرانی و سنتی

علیرضا مجمع

مجید، پسر اصفهانی باهوش، سلسله ماجراهایی برایش اتفاق می‌افتد و در این فضاها تماشاگر با مناسبات ایرانی، فرهنگ و سنن آن آشنا می‌‌شود.

شاید تنها اثر تلویزیون ایران که بتوان در دایره بهترین فیلم‌های سینمای ایران پس از انقلاب جای داد قصه‌های مجید باشد که به صورت ۱۶ و ۳۵ میلی‌متری ساخته شده و به شکل سریال تلویزیونی در فاصله سال‌های ۷۱-۷۰ از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد و با محوریت قصه‌های مجید در فیلم سینمایی شرم و صبح روز بعد در جشنواره یازدهم فیلم فجر پخش شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. در سال ۷۳ هم فیلم دیگری به نام نان و شعر با محوریت مجید، اما با فیلم ‌نامه کیومرث پوراحمد و نه قصه هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شد.

تروتازگی فیلم چنان بود که سیدمرتضی آوینی در روزهای آخر عمرش در یادداشتی در مجله سوره آن را یکی از شاهکارهای تاریخ سینمای ایران دانست و در نقدش با عنوان «دوستت دارم ایران» آن را ستود. قصه‌های مجید ساختار ساده‌ای داشت، یک مادر بزرگ و یک نوه و تعدادی خانواده ایرانی مرتبط با آنها. این ساختار کلی و اساس قصه‌های سریال بود.

بی‌بی و مجید نمایشگر مادر بزرگ و نوه ایرانی و ارتباط کاملا حسی این دو بود. اصلا پایه قصه‌های مجید، حس‌و‌حال کاملا ایرانی داشت و همین حس و حال گرم کافی بود تا تماشاگر هم با آن همدل شود. شیرین‌ترین شخصیت سینمای بعد از انقلاب را مهدی باقربیگی به نقش مجید ثبت کرد و کیومرث پوراحمد با قصه‌های مجید آمد در میان فیلمسازان جدی سینمای بعد از انقلاب. پیش از آن پوراحمد فیلم‌هایی ساخت که البته خیلی قابل‌توجه نبودند و قصه‌های مجید او را به جرگه فیلمسازان صاحب سبک سینمای ایران پیوند داد.

قصه‌های مجید سرشار از صحنه‌های به یادماندنی است که هر کدامش می‌تواند تماشاگر را برای دیدنش ترغیب کند. نمونه‌اش در صبح روز بعد صحنه‌ای است که مجید برای اینکه از تسبیح معلمش که اشتباهات جدول ضرب او را با تسبیح می‌شمرد می‌ترسد، می‌رود یک تسبیح مثل آن می‌خرد، اما در آخر معلم برای اینکه فکر می‌کند مجید خواسته او را مسخره کند، با کتک او را از کلاس بیرون می‌کند. از این نوع صحنه‌ها در فیلم بسیار است. قصه‌های مجید را می‌شود چند بار دیگر از اول تا آخر دید و خسته نشد.