وقتی بازارها تصادم میکنند!
نوشتار پیوست ترجمه خلاصه کتاب «وقتی بازارها تصادم میکنند» نوشته محمدالعریان (Mohamed El-Erian) سرمایهگذار و نویسنده مصریالاصل است که در ژوئن ۲۰۰۸ روانه بازار نشر نموده است.
مترجم: پروین گودرزی
نوشتار پیوست ترجمه خلاصه کتاب «وقتی بازارها تصادم میکنند» نوشته محمدالعریان (Mohamed El-Erian) سرمایهگذار و نویسنده مصریالاصل است که در ژوئن ۲۰۰۸ روانه بازار نشر نموده است.
وی یکی از موفقترین مدیران مالی جهان است که نشریه فورچون او را در بین ۵۰ سرمایهگذار برتر جهان جای داده است. محمدالعریان اینک در سن ۵۰ سالگی، مدیر عامل و عضو ارشد گروه مدیریت پرتفوی و استراتژی سرمایهگذاری شرکت (PIMCO) است که صدهامیلیارد دلار سرمایهگذاری را مدیریت میکند. وی پیش از این در مراکز پرنفوذی مانند صندوق بینالمللی پول، بانک سیتی گروپ و مدیریت بنیاد موقوفات چندمیلیارد دلاری دانشگاههاروارد خدمت کرده است. او هم اینک عضو کمیته مشورتی استقراض در وزارت خزانهداری آمریکا و رییس کمیته مشاورهای سرمایهگذاری مایکروسافت است. العریان، دکترای اقتصاد خود را در سال ۱۹۸۵ از دانشگاه آکسفورد دریافت کرده است.
اعتقاد بر این است انتشار این کتاب با توجه به رویدادهای بحرانی روزها و ماههای اخیر، هشداری بسیار به موقع بوده است. آلن گرینسپن وزیر خزانهداری اسبق آمریکا در توصیف این کتاب میگوید: خواندن این کتاب برای کسانی که میخواهند دنیای مدرن سرمایهگذاری را درک کنند بسیار ضروری است.
فرید ذکریا سردبیر نشریه نیوزویک میگوید: العریان موجودی نایاب است. او مشارکت کنندهای ماهر در بازارهای مالی و تحلیلگری درخشان است، وی کتابی مهم و ضروری نوشته است.
العریان معتقد است: تحولات بازارهای امروز ابتدا از بخشهای نسبتا کوچک سرمایهگذاری و دنیای سیاستها آغاز شد و به همراه خوب، بد و زشتیهای همراه آن، نیروی فزآیندهای کسب کرد و اکنون با طیف وسیعی از سرمایهگذاران، سیاستگذاران و نهادهای بینالمللی مرتبط شده است.
او میگوید: عدم شناسایی به موقع و درست عوامل کلیدی و محرکهای اصلی بیثباتی و تغییر بازار منجر به سردرگمی حتی سرمایهگذاران منطقی در شناخت نقاط عطف بازار شده و پیامدهای این اشتباهات: آشوب و آشفتگی بازار، توقف ناگهانی جریان نقدینگی، ناکامیهای سازمانی و واکنشهای سیاستی اضطراری شده و ادامه پیدا خواهد کرد. لذا برخلاف موضوعات فرعی در ارتباط با ثبات و سازگاری زمان و سیستم، باید حول محور زمانبندی، ساماندهی و نظاممندی ضربهها و شوکها متمرکز شد.
وقتی بازار و زیرساختهای بازار نتوانند همپای «تغییر و تحول» و نیروی فزاینده آن حرکت کنند، فعالیتهای ناشی از «تغییر و تحول» از توانایی سیستم برای سازگاری آنها سبقت میگیرند و نتیجه بروز یک سری موانع و مشکلات حاد دیگر است که باعث گیجی و آشفتگی و ضمناً تشخیص این مطلب میشود که باید تغییراتی صورت گیرد. با شروع اصلاحات، فعالان بازار (سرمایهگذاران، سیاستگذاران ملی و چند جانبه) دچار عدم اطمینان شده و در مورد چشمانداز آشفتگی بیشتر احساس نگرانی میکنند.
آشفتگی و بینظمی بازار که در تابستان ۲۰۰۷ آغاز شد، نشانگر نوعی از اختلالات و بینظمیهایی است که احتمالا همچنان ادامه خواهد یافت. این آشفتگی، پایه و اساس سیستم مالی جهانی را خواهد لرزاند. آنچه که به عنوان یک مشکل عجیب و غریب در بخش بازار رهن ایالات متحده آمریکا رخ داد منجر به یک دومینوی سقوط و فروپاشیها شد که اثرات آن هم در وال استریت و هم مین استریت احساس شد.
در ابتدا واکنش فعالان بازار (بخش خصوصی و دولتی) به دلیل نداشتن درک کافی از جریان، ضعیف بود. حتی تعداد زیادی از ناظران آن را یک تاثیر موقتی و محدود و غیرمسری قلمداد کردند. سیاستگذارانی هم که در حاشیه بودند اجازه دادند تا وام گیرندههای طماع و وامدهندههای بیوجدان، پیامدهای اقداماتشان را تحمل کنند.
پس از آن بخشهای صنعت مالی و اقتصاد هم سقوط کردند و تصمیم: تزریق وسیع نقدینگی اضطراری توسط بانکهای مرکزی جهان و اتخاذ یک بسته تشویقی مالی بزرگ برای حمایت مستقیم از بخش مسکن توسط دولت ایالات متحده آمریکا.
باید بدانیم آشفتگی بازار مالی که از تابستان ۲۰۰۷ آغاز گردید، نشاندهنده «تغییر مادی اقتصاد جهانی» است و این تغییر و پیامدهای عظیم آن نمیتواند با سیاستهای حال حاضر جهان و زیرساختهای بازار به نحو شایستهای تداوم یابد.
یکی از مهمترین پیامهای کتاب این است که آشفتگی موجود نه شروع و نه پایان مرحله تغییر و تحول است.
در راستای تغییر و تحولات، یک سری از تعارضات و بینظمیها به عنوان سیگنالهای اولیه تنش فزاینده بین فعالان مالی تحت فشار جهان و سیستمهای موجود جهت به حداقل رساندن ریسک و آشفتگیها، عمل کردند که این سیگنالها مبین جابهجایی و انتقال ثروت از یک گروه به گروه دیگر و پیدایش بازیگران و محصولات جدید در عرصه نفوذ جهانی است.
مهم است بدانیم نیروهایی که در پس بحرانهای مالی اخیر قرار دارند هنوز کنار نرفتهاند و تغییر و تحولات زیربنایی جهان، نقش عمدهای در تشریح و تاثیر سرمایهگذاری و چشمانداز سیاستها در سالهای آتی ایفا خواهد کرد.
تعارض و بینظمی، چیزی جز تصادم و برخورد بازارها نیست که در آن بازارهای دیروز با بازارهای فردا تصادف میکنند و پویایی زیربنایی یکی از ترفندها، تغییرات و جابهجاییهای صورت گرفته بین بازیگران بازارها، ابزارها، محصولات و نهادها است. چالش اصلی، درک ناهمواری اجتنابناپذیر تغییرات و مدیریت مناسب آنها بدون از دست دادن ماهیت و مفاهیم اهداف و مقاصد جدید است.
فعالان بازار در ابتدا از طریق آنچه که معمولا «نویز» نامیده میشود از «تغییر و تحولات» اطلاع پیدا میکنند و معمولا افراد تمایل دارند نویز را به عنوان چیزی که دارای هیچ اطلاعات معنیداری نیست رد کنند، اما مطالعه دقیق تاریخ نشان میدهد نویز تا زمانی که دارای سیگنالهایی از تغییرات اساسی و بنیادی است، سیگنالهایی که هنوز توسط ابزارهای نظارتی مرسوم ثبت نشده است، میتواند مهم باشد. به جای رد و مخالفت اتوماتیک با نویز، باید پرسید آیا علائم و سیگنالهایی درون آن وجود دارد یا نه؟
برای موفقیت در تجارت از دید بیل گراس بنیانگذار شرکت PIMCO، سه ویژگی اساسی لازم است:
بـرخورداری از استعداد و شم بـازاری قـوی، آمـوزش جدی و دقیق در اقتصـاد و کاربـرد ریاضیات در امور مالی. با این ۳ ویژگی، افراد میتوانند حتی در سنین جوانی به فردی پولساز تبدیل شوند.
شم اقتصادی و بازاری قوی مخصوصا در طول دورههای استرس بازار کارساز است و به ما میآموزد در مورد تفاسیر مختلف راجع به نویز بازار با نظم و انضباط فکری، بیندیشیم.
به جرات میتوانم اعتراف کنم در طول سالیان، به خاطر فعالیتهای اندیشمندانه آکادمیک بر روی اطلاعات ناقص و نامتقارن، شکستها و ناکامیهای بازار و امور مالی رفتاری به اعتبار این رویکرد پی بردهام.
به بیان دیگر، باید دید نویز چگونه با مبانی و اصول اقتصاد و امور مالی و تکنیکهای بازار ارتباط برقرار میکند؟
یافتهها را با کارشناسان و متخصصین تحلیل کرده و مفاهیم و الزامات کوتاه و بلندمدت برای ارزشیابی مالی داراییهای تاثیرپذیر و آنهایی که از طریق مالکیت مشترک یا دیگر عوامل همبستگی ارتباط برقرار کردهاند را استنتاج کنید. در حال حاضر، نویز بازار در حال سیگنال فرستادن در مورد ظهور تغییرات عمیق اما کمتر شناخته شدهای است که بر چشمانداز مالی و اقتصاد جهان تاثیر میگذارد.
بـا شروع سـالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، نویـز بـازار نشـان داد مـا وارد جهانـی شدهایـم که در آن تعارضات و ناهماهنگیهای متوالی جای خود را به تعارضات و ناهماهنگیهای همزمان و متقارن دادهاند.
آلـن گـرینسپن وزیـر اسبـق فـدرال رزرو آمریکا، حقیقت «معمـای» برخـی تعارضــات و ناهماهنگیهای اخیر را اینگونه توصیف کرد که حرکت صعودی هدفمند و متوالی نرخ بهره کوتاه مدت (نرخ وجوه فدرال) با حرکت نزولی نرخ بهره بلندمدت ایالات متحده، توام بوده است.
در آشفتگی و اغتشاش بازار، سیاستگذاران گرچه برخی مسائل نگران کننده را توضیح دادند، اما به نظر میآمد یا مایل نیستند و یا توانایی انجام کاری بیش از این را ندارند. سیاستگذاران هم به همراه اکثر ناظران بازار به تحلیل دادهها روی آوردند. وابستگی به دادهها به این باور دامن زد که اطلاعات مالی و اقتصادی پرتناوب، ناگزیر تغییرپذیر بوده و در معرض بازبینی و بازنگری گذشته قرار میگیرند. در واقع یکی از مشکلات هدایت و کنترل بازار بدون مبانی تحلیلی محکم این است که تغییر ناگهانی دادهها یا قیمتهای پرتناوب منجر به سختی و دشواری بالقوه نتایج میشوند.
در دوره سخت پس از تابستان ۲۰۰۷، نظام مالی دچار ضرر و زیان عظیمی شد. با فرونشستن غبارها، برآوردهای تحلیلگران دویچه بانک آلمان نشان داد خسارت بانکهای بزرگ
۴۰۰میلیارد دلار بوده است، در حالی که برآوردهای اولیه توسط رسانهها رقم ضرر و زیان ۱۸میلیارد دلاری را عنوان کرده است.
بانک مریل لینچ ۸ میلیارد دلار و بانک سیتی گروپ هم ۸ تا ۱۱میلیارد دلار خسارت به بار آوردند و با اعلام موج جدیدی از زیانها، وال استریت را بهتزده کردند.
ناآرامی سیستم بانکی تنها بخشی از داستان بازارهای مالی بود، تعداد زیادی از شرکتهای رهنی و بیمهای هم ورشکست و مجبور به تزریق سرمایه شدند. این خسارتها به ناچار دولتها و بانکهای مرکزی را وارد مسیر مدیریت بحران نمود. با ورشکستگی بازارهای رهنی، سایر موضوعات نیز شامل: شکست در حمایت از مصرف کننده و قوانین مالی، نقش کلاهبرداری و تقلب، فلج قریبالوقوع بازارهای پولی، شکنندگی فعالیتهای درون بانکی و فعالیتهای موسسات ارزیابی و رتبهبندی اعتبار، طرح و مورد بررسی قرار گرفت.
در این میان، برخی سرمایههای جانبی برای تثبیت بازار آمادگی ورود به بازار را داشتند ولی برخی از سیاستمداران به جای استقبال از این سرمایهها، انگیزههای پشت پرده آنها را مورد بررسی قرار دادند.
برخی هم نتیجه گرفتند که این ناآرامیها در روند جهانیسازی اخلال ایجاد کرده و یکپارچگی بازارها در محدوده مرزهای جغرافیایی و ابزار و چارچوبهای مالی را محدود میکند. این تحلیل، من را به یاد بازی فوتبال بچههای ۷-۵ ساله میاندازد که فقط با سروصدا میخواهند توپ را تصاحب کنند. آنان کاملا وابسته به دادهها هستند.
رویکرد آنان کاملا با رفتار کودکان بزرگتر متفاوت است. کودکان بزرگتر به مدد درک بهتر از بازی و داشتن ذهنی خلاق و راهبردی سعی میکنند موقعیت خود را در زمین حفظ نموده و بیشتر اجازه میدهند توپ کار خودش را بکند.
• تجدید ساختار و مرزبندی اساسی قدرت و نفوذ اقتصاد جهانی
• تجدید آشکار ثروت توسط کشورهایی که درگذشته بیش از آن که تامینکننده اعتبار و سرمایهگذار باشند، عادت کردهاند بدهکار و وامگیرنده باشند.
• افزایش ابزارهای مالی جدید که موانع ورود به بازارهای گوناگون را به شدت تغییر دادهاند.
تعامل ۳ عامل فوق، کارگزاران کلیدی اقتصاد جهانی و روابط مالی را با تغییرات عمیقی روبهرو خواهد نمود.
پررنگ شدن نقش فعالان، ابزار، محصولات و موسسات جدید به تضاد بازارها میانجامد و تعجبآور نیست که فعالان بازار برای انطباق سریع و مؤثر با آن مشکل دارند.
سرمایهگذاران در گزینش راهکار مناسب سرمایهگذاری، الگوها و سیاستهای تجارت، باید متغیرهایی همچون رشد اقتصاد جهانی، تجارت، قیمتگذاری و جریانهای سرمایه را جدی بگیرند.
در حال حاضر «تنوع» همچون گذشته برای مدت طولانی، اسباب آسایش سرمایهگذاران را فراهم نمیکند.
این امر ناگزیر به ایجاد نوسانات بیش از حد بزرگ در تولید و مصرف «محصولات ساختاری» جدید و پیچیده و ابزارهای سرمایهگذاری خواهد انجامید و وجود عملیات پاکسازی پرهزینه هم امری اجتناب ناپذیر است.
اینکه مدیریت تغییرات کار آسانی نیست، فقط به دلیل تاخیر در شناخت خطرات و روشهای گوناگون شکلگیری خطرات نیست، یک دلیل مهم دیگر این است که تغییرات باید با کارکردهای توانمندسازی نظیر خطوط و زیرساختهای مالی همراه شوند و این به یک مشکل عمیق میانجامد: اداره و کنترل جریان معاملات جدید و قدیم فراتر از توان خطوط و کانالهای موجود است و اصلاح آن هزینههای بالایی به بار میآورد که هزینه خسارات جانبی ناشی از آن نیز باید در نظر گرفته شود.
به دلیل مشکل تشخیص و سازگاری سریع با تحولات ساختاری چندگانه، برخی سرمایهگذاران اشتباه میکنند، برخی شکست میخورند، برخی به کندی واکنش نشان میدهند و برخی موسسات بینالمللی، ارتباطات سابق را از کف میدهند.
تا هنگامی که اعداد و ارقام کنترل شده باقی بمانند فقط برخی از تغییر و تحولات آسیب سطحی میبیند، ولی چنانچه افزایش پیدا کنند جهان با تغییری بیقاعده روبرو خواهد شد، تغییری که پیامدی جز رشد نامطلوب اقتصادی، افزایش بیکاری، گسترش فقر، جنگهای تجاری، کنترل سرمایه و ناپایداری بازار مالی به همراه نخواهد داشت.
در راستای تعیین مقصد قرن جدید، هدف این کتاب روشن کردن مسیر سفر است.
ارسال نظر