نگاه
حمایتگرایی محدود با قید آیندهنگری
ها- جون چنگ*
مترجم: محمد صفری، حمید پاداش
با انتخاب باراک اوباما شهروندان ایالات متحده چنین عنوان میدارند که نهتنها کشوری میخواهند که کمتر درگیر جنگ باشد بلکه کشوری میخواهند که از لحاظ سیاستهای اقتصادی نیز متفاوت باشد.
برنامهای برای آینده آمریکا
ها- جون چنگ*
مترجم: محمد صفری، حمید پاداش
با انتخاب باراک اوباما شهروندان ایالات متحده چنین عنوان میدارند که نهتنها کشوری میخواهند که کمتر درگیر جنگ باشد بلکه کشوری میخواهند که از لحاظ سیاستهای اقتصادی نیز متفاوت باشد. اغلب سیاستهای اقتصادی اوباما چندان چالش برانگیز به نظر نمیرسند. با توجه به آشفتگی مالی جاری، کمتر افرادی با قوانین مالی سفت و سختتر مخالفاند. پس از اشتباه محرز بوش در کاهش مالیاتها و همچنین با در نظر گرفتن اینکه اکثریت افراد با درآمد بالا به اوباما رای داده اند، مخالفت با افزایش مالیات بر این قشرغیرمحتمل مینماید.
سیاستهای بازرگانی اوباما با این وجود منجر به یکسری مناقشات گردیده است. او سوگند خورده است تا از مشاغل آمریکا حمایت کند و مجددا با NAFTA مذاکره کند. دست نوشتههای موجود میان اقتصاددانان طرفدار تجارت آزاد، دال بر نگرانی آنها از این موضوع است که سیاستهای حمایت گرایانه اوباما میتواند به نظام تجارت دنیا آسیب برساند، درست همانطور که تعرفههای Smoot-Hawley پس از رکود ۱۹۳۰ این نتیجه را به دنبال داشت. توصیه آنها بر این است که آمریکا باید تعهد خود را نسبت به تجارت آزاد حفظ نماید.
بر خلاف آنچه که عموم مردم فکرمیکنند آمریکا سرزمین حقیقی حمایتگرایی است. در خلال سالهای ۱۸۳۰ تا ۱۹۴۰، به رغم رقابت برتر کشورهای اروپایی، آمریکا صنایع خود را در پشت بلندترین دیوارهای تعرفهای که متوسط نرخ آن بین ۳۳ تا ۵۵درصد بود بنا نهاد. حتی تعرفههای Smoot-Hawley چندان غیر عادی نمینمود زیرا که میانگین تعرفههای صنعتی در ایالات متحده در سال ۱۹۳۱ حدود ۴۸درصد بود که در بازه ۳۳ تا ۵۵درصد قرار داشت.
گذشته از این موارد، تئوری که حمایتگرایی را تایید میکند و از آن تحت عنوان «بحث در مورد صنایع نوپا» یاد میشود، اولین بار توسط دبیرخزانه داری آمریکا، الکساندر همیلتون ( Alexander Hamilton) همان کسی که عکس وی بر روی اسکناس ۱۰$ مشاهده میشود، مطرح گردید. همیلتون چنین عنوان میدارد که تولیدکنندگان در اقتصادهای نسبتا عقب مانده نیاز به حمایت و کمک از طریق تعرفهها، سوبسیدها و سایر سیاستهای دولت دارند تا زمانی که به بلوغ برسند و قادر باشند با تولیدکنندگان کشورهای بیشتر توسعه یافته رقابت کنند.
البته حمایت گرایی که اوباما از آن طرفداری میکند حمایت از تسهیل تطبیق صنایع بالغ نسبت به بهبود صنایع نوپا میباشد در حالی که چنین حمایتی به اندازه حمایت از صنایع نوپا طاقت فرسا نیست. با این وجود، حمایتهای مناسب و مقید به زمان از صنایع بالغ میتواند امر تطبیق تجاری و بهبود صنعتی را تسهیل نماید تا اینکه مانع آن شود. این موضوع، وضعیت کشورهای اروپایی و ژاپن را بعد از شوک نفتی به خاطر متبادر میسازد.
اوباما میبایست از آن نوع حمایتگرایی استفاده کند که در عین حال آیندهنگر نیز باشد. صنایعی که میتوانند از طریق خرید مجدد ابزار و آموزش نیروی کار دوباره احیا گردند، میبایست مورد حمایت قرار گیرند اما منوط به این که بتوانند یک شرایط معینی را در مورد سرمایه گذاری و آموزش دارا باشند. شرکتهایی که نمیتوان برای آنها آیندهای متصور بود، میبایست تحت حمایت موقتی قرار گیرند تا از این طریق بتوان خارج شدن آنها را از وضعیت انحلال تسهیل کرد.
یک استراتژی حمایتگرای آیندهنگر، موجب قدرتمندسازی چشمگیر دولت رفاه در ایالات متحده میشود. یک دولت رفاه که به خوبی طراحی گردیده است و دربردارنده مسائل اجتماعی از قبیل بیمه بیکاری و برنامههای بازآموزی است، میتواند تغییرات ساختاری را از طریق کاهش مقاومت نیروی کار در برابر اقتصاد باز که آنها را در موقعیت ریسکآمیزی قرار میدهد، تسهیل کند. با چنین دولت رفاهی دیگر نیازی نیست کارگران به شغلهای کنونی خویش کاملا تکیه کنند، زیرا چنین دولتی آنها را یاری مینماید تا بتوانند استانداردهای معیشتی خود را در سایر اقتصادها حفظ کنند تا اینکه صرفا در آمریکا دست به چنین اقدامیبزنند.
برای کشوری نظیرآمریکا، صرف باز نگهداشتن بازار برای اینکه نقش مثبتی در دنیای تجارت داشته باشد کافی نیست. آمریکا میبایست دست از اصرار خود بر آزاد سازی تجارت در کشورهای در حال توسعه بردارد و به آنها این شانس را بدهد تا از حمایت مناسب از صنایع نوپا بهرهمند گردند، همان صنایعی که کشورهای در حال توسعه از آن تشکیل شده و بسیار منتفع گردیده اند.
تمام این موارد ایجاب کننده نقش فعالتری برای دولت آمریکا نسبت به آنچه که تا به حال به صورت یک نرم، موجود بوده است میباشد. فراهم ساختن حمایت به منظور تسهیل تغییرات ساختاری و نه صرفا به منظور حمایت از شغلهای موجود، مستلزم هماهنگی نزدیکتر بین سیاست تجاری و آن دسته از سیاستهایی است که پیشرفت و بهبود شرکتهای آمریکایی را مد نظر دارند، سیاستهایی مثل تحقیق و توسعه (R&D ) و آموزش کارگران را میتوان تحت عنوان چنین سیاستهایی نام برد. اما طراحی مجدد دولت رفاه به عنوان ماشینی که منجر به بهبود مهارت کارگران و پویایی نیروی کار میگردد دولت آمریکا را به سمت قلمرویی ناشناخته و خطرناک سوق میدهد.
اینها همگی چالشهایی بزرگ هستند. با این وجود آمریکا نمیتواند به این ترکیب عجیب افسانه تجارت آزاد و حمایت منفعلانه غیرهماهنگ که خیلی کم به درد آمریکاییها و ملت در حال توسعه خورده است، ادامه دهد.
از آنجاکه اوباما اولین رییس جمهور آفریقایی- آمریکایی در ایالات متحده میباشد، فصل جدیدی را در تاریخ کشور آمریکا رقم زد. او همچنین فصل جدیدی را در تاریخ جهان رقم خواهد زد اگر راهکاری برای استراتژی حمایتگرای آینده نگر بیابد که به واسطه آن شغلهای آمریکایی را در بلند مدت مورد حمایت قرار دهد و هم اینکه کشورهای در حال توسعه را قادر سازد تا بتوانند سریعتر پیشرفت کنند و توسعه یابند.
*Ha-Joon Chang در دانشگاه کمبریج به تدریس اقتصاد مشغول میباشد. وی نویسنده کتاب سامریها (Samaritans) میباشد.
منبع: فایننشال تایمز
ارسال نظر