نگاه
نگاه یک کینزین به بحران مالی
مترجم: سعید شجاعی، یونس احمدی
به یاد داشته باشید که سرمایهداری چیزی بیش از تماشای یک ورزش سرگرمکننده است
نویسنده: آلن اس.بلایندر*
مترجم: سعید شجاعی، یونس احمدی
به یاد داشته باشید که سرمایهداری چیزی بیش از تماشای یک ورزش سرگرمکننده است یکی از وظایف اصلی رییسجمهور جدید برگرداندن اعتماد به سیستم اقتصادی آمریکا است. همان کاری که روزولت در دهه ۳۰ انجام داد.
برای سالهای متمادی، بسیاری از آمریکاییان، احساس میکردند که از اقتصاد جا میمانند. کله گندهها پیشرفت میکردند و دولت ایالات متحده هم چه فعالانه و با مداخلات خود و چه منفعلانه و از سر تسلیم، به ثروتمندان کمک میکرد. پس جای شگفتی نیست که اعتماد به سیستم اقتصادی به پایینترین حد افت کرده است. این اعتماد که در زمان آغاز بحران اقتصادی به مویی بند بود، اکنون کاملا از بین رفته است.
دموکراسی سرمایهداری به مثابه یک ورزش که همه در آن مشارکت دارند طراحی شده بود. قرار نبود که شرایط طوری باشد که مردم فقط نظارهگر باشند. قرار بود که طبقه متوسط آمریکا بتواند برنده شود. بنابراین مهمترین کار رییسجمهور جدید، بازسازی اطمینان مردم است تا اقتصاد به حرکت در آید.
با وجود اینکه هر رییسجمهوری تمایل دارد که نقطه شروع آسانتری داشته باشد، باراک اوباما مجبور است که کار خود را با برنامه امداد داراییهای مشکلدار آغاز کنند. راهی که دولت بوش آغاز کرد و ۷۰۰میلیارد دلار را بابت نجات بانکها به خطر انداخت ممکن است منفورترین استفاده از پل عمومی در تاریخ جمهوری آمریکا لقب بگیرد؛ مگر آن که به سرعت کاری انجام شود.
اگر هنوز بسیار دیر نشده باشد، رییسجمهور جدید باید آمریکاییها را متقاعد کند که طرح نجات در راستای منافع آنان است و نه منافع والاستریت. از آنجا که ۲۵۰میلیارد دلار بدون درخواست چیزی در ازای آن میان بانکها توزیع شده است، این کار آسان نخواهد بود. تغییرات سریع در طرح نجات- منظورم آن نوع تغییراتی است که برای مردم عادی قابل درک باشد- لازم است.
پیشنهاد من این است که وجوه این طرح نجات به مین استریت اختصاص یابد. باید وجوه قابل توجهی به وامهای رهنی اختصاص یابند تا مسکن وامگیرندگان مصادره نشود. این همان راهحلی است که شیلا بیر، رییس شرکت فدرال بیمه سپرده ماهها است بر آن اصرار دارد. رییسجمهور جدید میتواند متحد خانم بیر باشد.
راههای متعددی برای جلوگیری از مصادره گستردهتر مسکن وامگیرندگان وجود دارد. در پاسخ به اعتراض کسانی که اثرگذاری تامین مالی وامهای مسکن را بسیار کند میدانند، اوباما میتواند دو پاسخ بدهد؛ نخست اینکه بگذارید کار را بیش از این به تاخیر نیاندازیم و دوم اینکه این شرکت وام صاحبان مسکن در زمان New Deall [اشاره به برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعد از بحران جنگ بزرگ در آمریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره. گنجانیده شده بود. م] کارهای بسیاری را- نسبت ابعاد اقتصاد- تعهد کرد و به طرز شگفتانگیزی هم موفق بود. [ البته اقتصاددانان بسیاری این برنامهها را بسیار ناموفق ارزیابی میکنند] ما هم میتوانیم با شتاب دهه ۱۹۳۰ پیش برویم. دیگر آن که بعد از اصلاح طرح نجات، باید قانون بهبود اقتصادی سال ۲۰۰۹ را اصلاح کرد. مسلم است که در سرازیری سخت و دشوار اقتصادی، به محرکهای مالی زیادی- بالغ بر ۲درصد GDP یا تقریبا ۲۸۰میلیارد دلار- نیاز است که یا باید در نخستین جلسه کنگره در ماه جاری در این مورد تصمیمگیری شود یا در اولین جلسه کنگره پس از ورود رسمی رییسجمهور به کاخ سفید. رییسجمهور جدید بایستی کنگره را به نحوی هدایت کند تا از تصویب پروژههای درهم برهم و باری به هر جهت اعضا دوری کند. در عوض به پیشنویس قانونی معقول و شفاف نیازمندیم تا ضمن کسب اعتماد مردم، به نام کمکهای کوتاه مدت، موجبات ایجاد اختلاف در بلندمدت را فراهم نکند و نیز بتوان آن را برای جامعه تشریح کرد. من در این زمینه دو پیشنهاد دارم: یکی تصویب طرحهایی جهت اشتغالزایی از طریق افزایش مخارج و دیگری کاستن آلام ناشی از رکود شدید اقتصادی.
محور اول به مواردی نظیر بیمه بیکاری و کوپن دولتی برای غذا اشاره دارد، چراکه پولی که در این موارد صرف میشود به سرعت خرج میشود. همچنین این ضابطه شامل اعطای وام و مساعده به ایالتها و آن دسته از دولتهای محلی نیز میشود که به سختی درگیر بحران هستند. این مساعدتها کمک میکند که این دولتها مخارج خود را کاهش ندهند و مالیاتها را بالا نبرند. از آن جا که این رکود احتمالا طولانی خواهد بود برنامههای زیرساختی در مقیاس وسیع- و با تدارکات قانونی نیرومند- منطقی به نظر میآید. بار دیگر از سیاستهای روزولت مثال میزنم. نهادهای موقتی چون هیات حفاظت از غیرنظامیان یا اداره پیشرفت کار، مشاغل فراوانی را فراهم ساختند و میراثی چون زیرساختهای عمومی (سرمایه مردمی) را بر جا گذاشتند.
محور دوم نیز مجددا به حجم بیشتری از بیمه بیکاری و مزایای کوپن دولتی برای غذا اشاره دارد، اما این هدف را از خلال سیاستهایی نظیر آنچه در ذیل میآید، دنبال میکند: کمک به کارگردانی که در جریان تعدیل بیمه سلامت- به عنوان گامی برای بیمه همگانی - و برنامهریزی برای آموزش ضمن خدمت (کشور کوچک دانمارک الگوی خوبی در این زمینه است).
این ضوابط و برنامههای وابسته بدان، اکثرا به «تور امن اجتماعی» مربوط میشود. تور امن اجتماعی در آمریکا کهنه و ناکار است و اصلاح آن از الزامات است. لیندون بی. جانسون (رییسجمهور آمریکا در سالهای ۱۹۶۹-۱۹۶۳. م) زمانی به مقامات میگفت: «دستها بالا، اعانه دادن ممنوع». مدیریت اوباما باید به دنبال ایجاد یک تور اجتماعی جدید باشد که تنها در مواقع سقوط و ورشکستگیهای مردم به کمک آنها نشتابد، بلکه آنها را به سوی شغل مناسب هم هدایت کند. اگر چنین برنامهای به درستی طراحی شود، میتواند هم رنج کوتاه مدت رکود را کاهش دهد و هم در بلندمدت در جریان جهانی شدن مفید واقع شود.
در هر قدم از مسیر راه، اوباما بایستی به طور گسترده از امکانات به دست آمده در موقعیت ریاستجمهوری برای تشریح برنامه، اثربخشی آن و همگامی نه تنها با کنگره بلکه با مردم استفاده کند، چنان که روزولت همین کار را میکرد. آمریکاییها بایستی یک بار دیگر احساس کنند که اقتصاد متعلق به خودشان است و دولت برای آنها فعالیت میکند. در این شرایط فصاحت در کلام میتواند تا مدتی اثرگذار باشد، چیزی که آقای اوباما از آن بهرهمند است.
* استاد اقتصاد و روابط عمومی در دانشگاه پرینستون و نایب رییس سابقه خزانهداری فدرال آمریکا. او مشاور بسیاری از سیاستمداران دموکرات نیز بوده است. وی جزو اقتصاددانان نئوکینزین محسوب میشود.
ارسال نظر