گفتوگو با محسن رجبپور، تهیهکننده موسیقی (بخش پایانی)
دغدغههای عرصه موسیقی
در بخش اول گفتوگو با محسن رجبپور، که در روز پنجشنبه ۱۴ آذرماه انتشار یافت، نظر وی را در مورد صنعت موسیقی در ایران پرسیدیم بخش پایانی این گفت و گو نیز بحثهایی پیرامون وضعیت اقتصادی صنعت موسیقی و رابطه آن با نهادهای دیگر است که میخوانید:
محمدعلیپورخصالیان
در بخش اول گفتوگو با محسن رجبپور، که در روز پنجشنبه ۱۴ آذرماه انتشار یافت، نظر وی را در مورد صنعت موسیقی در ایران پرسیدیم بخش پایانی این گفت و گو نیز بحثهایی پیرامون وضعیت اقتصادی صنعت موسیقی و رابطه آن با نهادهای دیگر است که میخوانید: گفتید که در مورد حمایت کمرنگ دولت از موسیقی، این خود ما (تصمیم گیران سیاستهای موسیقی) هستیم که کاسه داغتر از آش هستیم. و طی این چند سال دایره تصمیمگیری در حوزه موسیقی کوچکتر هم شده، منظورتان را شفافتر بیان کنید.
البته با این عقیده من بعضیها موافق نیستند، ببینید قبلا نهادی که مسوول نظارت و اعطای مجوز بود، ادارهای بود با نام اداره کل که مدیرکل داشته ولی الان شده دفتر موسیقی معاونت امور هنری.
در ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که در راس هرم صنعت موسیقی، تهیهکنندگان یا کنسرسیومی از تهیهکنندگان قرار دارند. آیا چنین کنسرسیومی در ایران وجود دارد؟
خیر چنین کنسرسیومی در ایران نداریم.
به چه علتی؟
به دوعلت. یکی این که متاسفانه ما توزیعکنندگی را از تولیدکنندگی در ایران تفکیک نکردیم. دوم این که سیستم دولتی، مخصوصا در صنعت و بازرگانی، نوارفروشی را با تولید آثار شنیداری تفکیک نمیکند و در این مجموعه نوارفروشان را صنعت میدانند و از آن جایی که در کشور ما صنف مشخصی برای صنعت موسیقی وجود ندارد و به این صنعت در کشور ما بال و پر داده نشده و همچنین مراکز عرضه مستقیم و مستقل موسیقی در کشور وجود ندارد و عرضه محصولات فرهنگی مانند موسیقی و ویدئو کلیپ، فروشگاههای مستقل خود را ندارد و همیشه یا در ویدئو کلوپها یا در کنار فروشگاههای عرضه کتاب، موسیقی فروخته میشده یا در کنار فروشگاههای لوازم صوتی و تصویری، این باعث شده تا کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند برای کسب مجوز باید به اتحادیه فروشندگان لوازم صوتی و تصویری مراجعه کنند.
البته فعلا دغدغه اصلی اتحادیه فروشندگان لوازم صوتی و تصویری، موبایل است و با اتحادیه صنف فروشندگان لوازم مخابراتی و ارتباطی استان تهران بر سر این موضوع کشمکش دارند.
بله اما در مورد ما وضع فرق میکند، تولید و خلق آثار موسیقی محترمتر و با وجاهتتر از فروش لوازم صوتی و تصویری است. این کار خلق و تولید آثار هنری است، نه فروش ضبط و تلویزیون و موبایل! به خاطر همین، بخش زیادی از نوار فروشان به واسطهای که جواز کسبشان را از اتحادیه فروشندگان لوازم صوتی و تصویری گرفتهاند، برای خودشان این دردسر را درست نمیکردند که بیایند و جواز در حوزه تولید و توزیع آثار شنیداری بگیرند. برای همین ما (تولیدکنندگان آثار شنیداری) را نباید در آن صنف قرار دهند، البته ما، نه تاکنون درخواست جواز از آن اتحادیه دادهایم و نه میخواهیم که چنین کاری بکنیم.
آیا تاکنون اقدامی مبنی بر این که تولیدکنندگان و به نوعی توزیعکنندگان آثار شنیداری، به دنبال تاسیس اتحادیه مستقل باشند، صورت گرفته؟
بله. اما به نتیجه نرسیده چون این دید وجود داشته که ما را زیرمجموعه صنف صوتی و تصویری بدانند و متاسفانه دلیل دیگری که این اقدام به نتیجه نرسید این است که تولیدکنندگان ما، یا لااقل عده زیادی از آنها، تولیدکنندگان حرفهای نیستند. تولیدکننده به کسی میگویند که تز تولید موسیقیاش را توسط عوامل تولیدش خلق کند نه این که یک خواننده و نوازنده بیاید و یک کاری را تولید کند و پیش تولیدکننده بیاید تا تولیدکننده آن اثر را که خودش هیچ نقشی در تولید آن نداشته بخرد و توزیع کند. این دلالی در حوزه موسیقی است. دلالی اصلا در شان هنر موسیقی نیست. به خاطر عدم تفکیک در این حوزه ما در اصل تولیدکننده دارای تز نداریم یا کم داریم و مجموع این دو عامل باعث شد تا ما اتحادیه تولیدکنندگان آثار شنیداری نداشته باشیم به علاوه همین کج فهمیو کم فهمی باعث شده تا رقابت در این بازار هم رقابت سالمی نباشد.
چطور این دو مساله باعث شده تا اقدام برای تاسیس اتحادیه تولیدکنندگان آثار شنیداری به نتیجه نرسد؟
روال معمول اداری انجام شد، ولی اتفاقات عجیبی برای این مورد افتاد. مثلا نامههای تشکیل یک کنسرسیوم غیرانتفاعی در این حوزه در یک ارگان دولتی گم شد! اصلا یک چنین چیزی بعید است در آن ارگان، نامه ما گم شود و بعید است که ناخواسته گم شود آن هم درست در مواقعی که اقدامات ما داشت به نتیجه میرسید.
در چه لایهای این اتفاق افتاد و کار متوقف شد؟
مایل نیستم در این مورد زیاد وارد جزئیات شویم. اما مطلبی که خیلی مایلم شما به آن بپردازید این است که با توجه به این که مقدار مصرف موسیقی در مملکت ما خیلی زیاد است، مسوولین ما هیچوقت قدرت این را نداشتهاند که بروند و به بزرگان بگویند که این موسیقی مبتذلی که با مخالفت روبرو میشود، توسط وزارت ارشاد مجوز داده نشده! داستان این است که کم توجهی به این حوزه و عدم توجه به این صنعت در کشور باعث شده تا نوع غیرقانونی و فاقد کیفیتهای فنی و محتوایی موسیقی به دست مردم برسد. عدم تولید موسیقی مطابق با سلیقه و توقع جوانان این کشور، باعث میشود تا آن جوان با موسیقیای که از کانال غیر قانونی تولید شده و به دستش میرسد، زندگی کند و اخت بگیرد. بعد هم آقایان میآیند و همان موسیقی غیرقانونی را پیش یک تصمیمگیرنده میبرند و آن تصمیمگیرنده، ریشه اصل موضوع را میزند!
البته مطبوعات حوزه موسیقی هم در این مورد بیتقصیر نیستند چون قسمت عمدهای از آمادهسازی بستر مناسب برای این کار بر عهده ما مطبوعاتیها است. من معتقدم در حوزه موسیقی، بیشتر به خبر رسانی و گزارش نویسی غیر فنی پرداخته شده تا تحلیل، بین خود ما اصطلاحی مرسوم است به نام خبرنگار «وی گفت»،
«وی افزود» و متاسفانه روندفعلی به گونهای است که این نوع خبرنگاران تعدادشان خیلی بیشتر از خبرنگارانی است که دید تحلیلی دارند. نظر شما چیست؟
بله. آنها هم مثل تولیدکننده ها، اکثرا فاقد ایده هستند. من طی این پانزده، بیست سال کار در حوزه موسیقی یادگرفتهام که چه موقع و چگونه کاری را انجام دهم و آسیبهای شغل خودم را هم یاد گرفتم. من نمیدانم شما مطبوعاتیها بعد از این همه سال، چطور هنوز خط قرمزها را نشناخته اید که همچنان نشریاتتان را میبندند! این نشریه را میبندند، شما میروید یک نشریه دیگر، آن را هم میبندند. آخر شما یک چیزتان هست! موسیقی نویسها هم زیر مجموعه همین صنعت موسیقیاند.
البته من در کنفرانس خبری DDR Fest شاهد این بودم که خبرنگاری از Dave Mustaine پرسید که آقای دیو ماستین شامپویی که شما استفاده میکنید، چیست؟ دیو ماستین هم نگاه تعجب آمیزی به خبرنگار انداخت و گفت: نمیدانم بعدش هم زد زیر خنده!
در یکی از کنفرانسهای مطبوعاتی خودمان یک بار خبرنگاری به من گفت اگر فلان خواننده شما موهایش کوتاهتر بود بهتر نبود؟ یا مثلا نمونه دیگر در کنفرانس مطبوعاتی کریس دیبرگ (Chris De Burgh) خبرنگاری گفت: آقای کریس دی برگ، شما فکر نمیکنید اگر با آقای شجریان کنسرت بدهید بهتر است تا گروه آریان؟ .
برگردیم به صحبت قبلی مان، اگر کار تاسیس اتحادیهای مستقل برای نشر و تولید آثار موسیقی در لایهای خاص، متوقف شد، چرا افراد با اطلاع و صاحب ایده این صنف از ابزار لابی برای این کار استفاده نمیکنند؟
متاسفانه رقابت به قدری ناسالم شده که هم صنف من نمیخواهد ترقی من را ببیند و تازه به این هم محدود نمیشود و اگر بتواند کاری هم میکند که از سطحی که هستم هم پایینتر بیایم. بزرگترین دغدغه من در تولید موسیقی در ایران این است که همکارانم و بعضا تصمیمگیرندههای حوزه موسیقی، تلاش نمیکنند که بقیه از سطح موجود بالاتر بیایند، بلکه تلاش میکنند که آن که سطحش بالاتر است، بالاتر از آن چه هست نرود. متاسفانه ما در صنف خودمان با هم متحد نیستیم که نمایندهای از ما برود و لابی کند.
متاسفانه در حوزه موسیقی، خود اهالی حوزه همدیگر را قبول ندارند. به خصوص این مساله در مورد موسیقی سنتی بسیار شکل زنندهای دارد.
بله کاملا درست میگویید. من همیشه مثال سینما را برای موزیسینها میزنم. در یک جشنواره سینمایی، یک هنرپیشه جوان لوح تقدیرش را شخصی مثل آقای انتظامی میدهد، اما اگر در یک جشنواره موسیقی فلان استاد باشد، بهمان استاد اصلا نمیآید.
بالاخره چه باید کرد؟ بخش خصوصی که خودشان خودشان را قبول ندارند، تصمیم گیران حوزه هم که به قول شما قدرت این را نداشتهاند که بروند و وضعیت موجود را برای بزرگان شفاف سازی کنند و به نفع موسیقی و نهایتا به نفع کشور، به این صنعت که شاخههای خیلی متعددی دارد بها بدهند. صنایع مختلف در دنیای امروز به قدری با هم در ارتباطند که نادیده گرفتن یکی به قیمت از بین رفتن دیگری تمام میشود. مثلا صنعت توریسم موسیقی چیزی است که اصلا در ایران وجود ندارد، حال این که کشورهای همسایه ما حداکثر سود این صنعت را از مردم ما میبرند.
به عنوان آخرین سوالم، شایعهای در حد خیلی کوچک در محافل موسیقی مطرح بود (از زمان اوایل تابستان تا پایان ماه رمضان) مبنی بر برگزاری یک کنسرت بزرگ راک از طرف شما. این شایعه حقیقت داشت؟
ما پارسال بعد از این که جشنواره فجر را برگزار کردیم قرار شد که امسال بتوانیم گونههای دیگر موسیقی و نه فقط راک را در آن دخیل کنی، به عنوان اوورتور برنامه. چون به خیلی از استادان سنتی بر خورد که چرا باید اسم راک و پاپ بیاید. ما طرحی ارائه دادیم که دو سه روز مانده به جشنواره فجر امسال، اگر قرار است یک سالن ۳هزار نفری را به موسیقی اختصاص دهند، بیایند و این منت را بر سر اهالی موسیقی بگذارند و تمام سالنهای ۲۰۰ نفری تا ۳هزار نفری را به گونههای مختلف و متنوع موسیقی اختصاص دهند.
من شنیده بودم با بابک ریاحیپور و کامیل یغمایی و الوند مجذوب، در این خصوص صحبت شده بوده. آیا این صحت دارد؟
بابک ریاحیپور یکی از دوستان من است که هرموقع در این حوزه کاری داشتم به او مراجعه کردهام. ولی من با کامیل یغمایی و الوند مجذوب صحبت نکردهام شاید زیرمجموعه من با آنها صحبت کرده. به هرحال این اتفاق نیفتاد.
ارسال نظر