دیدگاه
نویسنده عکاس یا عکاس نویسنده؟
پیمان هوشمندزاده را با نام عکاس میشناسیم، عکاسی که در ابتدای امر با عکسهای خلاقانه و نگاهی متفاوت جریانی خلاق در جامعه عکاسی بهراه انداخت.
حمید جانیپور
پیمان هوشمندزاده را با نام عکاس میشناسیم، عکاسی که در ابتدای امر با عکسهای خلاقانه و نگاهی متفاوت جریانی خلاق در جامعه عکاسی بهراه انداخت.
مجموعه عکسهای او را در دو سالانه نهم خوب بهخاطر داریم، مجموعهای که خود عکاس در آن حضور داشت و فضای طنزآمیز به همراه کنایههای هوشمندانه را به بیننده اثر القا میکرد.از آن پس بود که نگاه طنازانه هوشمندزاده در عکاسی برای بینندگان پیگیر آثار او بیش از پیش قوت گرفت، نگاهی که شاید در ابتدای امر بیننده را به خنده وامیداشت، ولی با کمی تامل نوعی تلخی در این نگاه دیده میشد که آدمی را به فکر فرو میبرد.طنزهای تلخ هوشمندزاده بسیار ماهرانه بیننده را به تفکر وا میداشت و از پس این تفکرات سوالهایی را در ذهن مطرح میکرد.
در همین حال پیمان هوشمندزاده عکاس، وارد حوزه ادبیات شده و با کتاب «ها کردن» مجددا سر و صدایی به پا کرد.کتاب «ها کردن» که توسط نشر چشمه منتشر شده، توانست در مدتی کوتاه به چاپهای زیادی برسد و این نشانگر استقبال خوانندگان تخصصی ادبیات داستانی و هم خوانندگان عمومی بود که هر از گاهی کتابی میخواندند.هوشمندزاده نشان داد که بهغیر از عکاس خوب بودن، نویسنده خوبی هم هست.در آخرین نمایشگاه او در «گالری اثر» شاهد عکسهایی بودیم که از شیشه ماشینهای سنگین گرفته شده، شیشههایی که دفتر خاطرات رانندگانی است که هرچه در طول حیاتشان بر آنان میگذرد به رسم یادبود بر آن مینویسند. هوشمندزاده شیشهها را به آتلیهای برده و پشت آنان افرادی را از تیپهای مختلف قرار داده است.شیشههایی که همیشه و همه جا در جادهها، خیابانها، شهرها دیده و دیدهایم، بعضیها بدون تفاوت، بعضیها با اندکی پوزخند و بعضیها هم با سوال چرا این جمله و چرا این شعر، از کنارشان میگذرند.چرا و چراهایمان را هوشمندزاده با آثارش مطرح کرد.امیدواریم مسائل ارشادی هوشمندزاده و گالری اثر به زودی زود برطرف شود.
ارسال نظر