گزارش پانزدهمین جشنواره مطبوعات
یاد همزمانی نمایشگاه کتاب و مطبوعات بهخیر!
نگاه سوم- وارد مصلای بزرگ تهران یا همان مصلای امام خمینی که میشوی حس نمیکنی که کمی جلوتر در فضای بسته سرسرای مصلی، تمام روزنامهها و مجلات و خبرگزاریها و به اصطلاح مطبوعات کشور جمع شدهاند تا... پانزدهمین جشنواره مطبوعات را رونق ببخشند. فاصله طولانی خیابان شهید بهشتی تا همان سرسرای بزرگ مجابت میکند سوار یک تاکسی ون بشوی تا از عذاب پیادهروی آن هم در یک روز سرد پاییزی و در یک شیب سر بالایی خلاص شوی. به سرسرا که میرسی انگار نه انگار اینجا جشنوارهای دارد برگزار میشود. برای کسی که سالها قبل از ازدحام ناشی از شلوغی نمایشگاه مطبوعات گله میکرد، دیدن خلوتی مصلی و غرفههای مطبوعات ایران ناامید کننده است. به خود میگویی کاش همه از سرو کول هم بالا میرفتند و جای سوزن انداختن نبود. پرنده پر نمیزند، اما غرفهها شیک و تر و تمیز است. روزنامههای دولتی که سنگ تمام گذاشتهاند؛ فضای بسیار بازی که در اختیارشان قرار گرفته، باعث شده آنها غرفهشان را دوبلکس کنند و طبقهای به بالای سطح زمین اضافه کنند. اما همه اینها باعث نشده مردم که قاعدتا باید مخاطب اصلی نشریات باشند به این غرفهها سر بزنند و جویای احوالشان شوند.
حکایت دفترچههای خاطرات!
در غرفههای دور و نزدیک بعضا دفترچههای کوچک و بزرگی گذاشته شده برای اینکه آدمهایی که غرفه را میبینند احیانا یادداشتی در آن بنویسند. این سیاق کاملا آشنایی است، سالهای قبل هم همینگونه بود، اما وقتی این دفترچهها را ورق میزنی، بعضا چیزهای جالبی به چشم میخورد. یکی از این یادداشتهای بانمک مربوط به غرفه روزنامه جام جم است که در صفحه اولش با امضای وزیر ارشاد که در روز اول جشنواره از این غرفه بازدید کرده بود، آمده است: سالها دل طلب جام جم از ما میکرد»!
شلوغترین غرفهها
غرفه روزنامههای ورزشی کماکان شلوغترین غرفههای سرسرا هستند. کسانی که با بهانه یا بیبهانه به آنجا میروند با دیدن یک چهره آشنای ورزشی اندکی تامل میکنند تا چهره محبوب خود را برای کوتاه زمانی از نزدیک ببینند. چیزی گیرشان نمیآید اما همین یک دم هم کافی است تا مثلا مدیرعامل سابق باشگاه پرسپولیس حبیب کاشانی را در غرفه البرز ورزشی مشاهده کنند.
هنرمندان و ورزشکاران صدا زده نمیشوند
بلندگوی پر صدای نمایشگاه وقتی کار میافتد، دیگر حتی بغل دستیات هم صدایت را نمیشنود. مجبور میشوی داد بزنی تا حرفهایت را بفهمد. اما نکته جالب این است که این بلندگو فقط اسامی کسانی را اعلام میکند که چهره سیاسی یا اجتماعیاند علت را که جویا میشوی یکی از غرفهداران میگوید؛ گفتهاند چهره هنری یا ورزشی از بلندگو اعلام نمیشود، فقط سیاستمداران و چهرههای اجتماعی.
یاد همزمانی نمایشگاه کتاب و مطبوعات بهخیر
شاهین امین، سردبیر ماهنامه سینمای پویا درباره فروش شمارههای قبلی مجله میگوید: «سالها قبل ما برای نمایشگاه مطبوعات شماره اختصاصی چاپ میکردیم، اما چند سالی است این اتفاق نمیافتد. آن زمان نمایشگاه مطبوعات با نمایشگاه کتاب همزمان بود و رونق بیشتری داشت. شور و شوقی که قبلا بود الان دیگر وجود ندارد.»
امین درباره میزان فروش مجله در این دوره میگوید: با توجه به فضایی که در اختیار ما قرار گرفته و بابت آن مبلغ ۸۰۰هزار تومان از ما گرفتهاند، این رقم البته با فروش مجله ما در میآید اما یادم میآید زمانی که در گزارش فیلم کار میکردم، با قیمت ۲۵۰تومانی آن زمان مجله، کف فروش هر روز ما در نمایشگاه مطبوعات ۴۰۰هزار تومان بود. آن رقم الان دیگر قابل دسترس نیست.»
امین ضمن بیان این نکته که هیچ امکاناتی در اختیار آنها قرار ندادهاند، گفت: «فقط ۴ تا صندلی به ما دادهاند و یک غرفه خالی. برای بقیه هم به همین شکل است. حتی زنجیرهای دور غرفه را هم خودمان آوردهایم.»او در پایان درباره تیراژ مجله سینمای پویا گفت: «تیراژ ما بد نیست، با توجه به این که در هر شماره یک دی وی دی فیلم هم ضمیمه شمارههای خود میکنیم، باید بیش از این تیراژ داشته باشیم. اما فکر میکنم بقیه مجلات سینمایی باید از ترفندهایی برای فروش خود استفاده کنند.»
نگاه تخصصی بیشتر خریدار دارد
میثم محمدی، دبیر اجرایی مجله فیلمنگار هم درباره فروش نمایشگاه مطبوعات میگوید:«ما همه شمارههای خود را هم به صورت تک شماره و هم به شکل صحافی شده اینجا داریم، اما میزان فروش فیلمنامههایی که مجزا صحافی شده است بسیار بیشتر از خود مجلهها است. دلیلش هم این است که مخاطبان با نگاه تخصصی به مجله نگاه میکنند. البته تغییر مدیریتهای بنیاد سینمایی فارابی باعث شدهاند روند انتشار مجله در بعضی جاها با مشکل مواجه شود، ما دیگر عادت کردهایم که در ایران وضعیت به همین شکل است.»
آمدهایم که فقط باشیم،همین
دکتر طباطبایی، مدیر مسوول مجله شکار و شکارچی هم در غرفه خلوتش به سوالات ما پاسخ داد. «قطعا من اینجا ننشستهام تا مجله بفروشم؛ منتظرم تا بعضی از دوستان به غرفه بیایند و با آنها گپ بزنم. امسال فقط ما غرفه گرفتیم برای این که حضور داشته باشیم. هزینههای مجله را از جاهای دیگر در میآوریم نه از فروش کیوسک پس در نمایشگاه هم حاضر میشویم تا بگوییم هستیم، همین.»
ارسال نظر