حسین عبدالهاشم‌پور

دیروز بخت یار شد و از هفتمین نمایشگاه شیرینی شکلات در نمایشگاه بین‌المللی دیدن کردم و هرم داغ روزگار کودکی در وجودم دویدن گرفت. همیشه بر این نظر بوده‌ام که شکلات با آنکه به بهانه خراب شدن دندان‌ها بیشتر به کام بزرگ‌ترها است، اما بی‌گمان، قابل‌کتمان نیست که به نام نامی بچه‌ها است و به حتم هیچ اتفاقی نیست که رد پای این مزه دل‌فریب و همیشه خواستنی در هنر پررنگ و مستمر بوده است. از آلفونزموشا گرافیست که برخلاف گرافیست‌های امروز همه ایده‌هایش را با دست جان می‌بخشید و شیرینی شکلات‌های قهوه‌ای و کبودش از بوم می‌زد بیرون تا «تیم برتون» بزرگ که به همراه زوج دیرینش «جانی دپ» کارخانه شکلات‌سازی ساختند و تا «لیس کارستون» که با «ژولیت بینوش» فیلم جذاب «شکلات» را خلق کردند همه و همه گویای این واقعیت است که به‌رغم فانتزی بودن شکلات، یکی از جذابیت‌های زندگی بشری است و اگر نبود زندگی چیز مهمی کم داشت. دیروزها شعاع دایره انتخاب ما به چند طعم محدود آبنبات چوبی، خروس قندی، شکلات کشی‌های عسلی و آبنبات قیچی و البته چند نوع تافی محدود بود و اسمارتیز توی اون قوطی‌های کاغذین که دیگه نگو، بن‌بست خوشبختی!

کودکی انفرادی!

... اما دیروز کودکی ما، کودکی کردن در کوچه‌ها بود: فوتبال خاکی، هفت‌سنگ، اتل متل توتوله، گل یا پوچ، خاله‌بازی ...

درب در دوست گشتن پی قایم باشک ... اما کودکی امروز، زندانی در قفس آپارتمان و حبس ابد پشت میزهای کامپیوتر است.

دیروز بلیت سینما ۲۵ریال بود و قرار فرار مدرسه، جلوی گیشه سینما بود و امروز زل زدن بی‌وقفه به صفحه فریبنده تلویزیون! اصلا آن روزها تلویزیون اینقدر جذاب نبود. عصری شروع می‌شد و سهم کودکی ما به زور دو ساعت می‌شد، آرزویمان پخش چندین باره «رابین هوود» تو چهارشنبه‌سوری بود و امروز، اما تلویزیون امان نمیده و پدر و مادرهای استریلیزه شده از خداشونه! کودکی انفرادی در سلول انفرادی اتاق کودک.

دیروز لابه‌لای شکلات‌ها به خاطرم رسید چه به روزگار کودکی کودکان آورده‌ایم.احتمالا آنها در یادآوری امروزشان تنها لذتی را که در خواهند یافت، لیس زدن به شکلات‌ها است.

شاید که دیگر باید هنر به داد فردای این زمین برسد. چاره کار پیداست: «هنر شکلاتی» متنوع، ترش‌وشیرین و تلخ. جذاب و خواستنی که لذت را در جمع اهدا کند و کودکان را از انزوا به کوچه‌های آسفالتی بیاورد. هنری که لذت تماشای فیلم در سینما و با هم خندیدن، با هم هیجان زده شدن و با هم غصه خوردن را یاد بچه‌ها بدهد.هنر شکلاتی چندان دور از دسترس نیست، اگر هنرمندان طراز اول ما کودکی‌هایشان بیدار شود و کودکان امروز را دریابند و برای آنها کار کردن را «اف» ندانند، درست مثل آن سوپراستارهای هالیوودی که به جای شخصیت‌های کارتونی حرف می‌زنند.