گفتوگو با حمید مدرسی، تهیهکننده پرتماشاگرترین فیلم بعد از انقلاب
سینما، ته صف اصل ۴۴
علیرضا مجمع: در سینمای ایران معدود تهیهکنندههایی هستند که از فیلمهایشان بتوان شخصیت خودشان را نیز حدس زد، بهخصوص که این تهیهکننده در بخشخصوصی باشد. برادران مدرسی (مجید و حمید) از این معدود تهیهکنندگان هستند.
کلاه قرمزی اولین فیلم اکران کودک، ناجی اکران سینماها شده است.
علیرضا مجمع: در سینمای ایران معدود تهیهکنندههایی هستند که از فیلمهایشان بتوان شخصیت خودشان را نیز حدس زد، بهخصوص که این تهیهکننده در بخشخصوصی باشد. برادران مدرسی (مجید و حمید) از این معدود تهیهکنندگان هستند. آنها با کادر فیلم در سال ۶۸ فعالیت خود را با دندان مار ساخته مسعود کیمیایی آغاز کردند و سپس با پرده آخر واروژ کریم مسیحی به این سیر ادامه دادند و بانو، یک بار برای همیشه، بوی پیراهن یوسف، برج مینو و خیلی از فیلمهای مطرح دیگر در کارنامه کادر فیلم و پس از آن صحرا فیلم وجود دارد. البته آنها به فیلمهای فرهنگی پرفروش هم توجه نشان دادند، کما اینکه فیلم کلاه قرمزی و سروناز و چند فیلم با زوج جبلی / طهماسب در دفتر آنان تهیه شد. با یکی از این برادران، حمید مدرسی به انگیزه پیگیری بحث حاکمیت اصل ۴۴ قانون اساسی در حوزه سینما به گفتوگو نشستهایم. البته حمید مدرسی امید چندانی به این ماجرا ندارد، یعنی اصلا امید ندارد. بخش اول این گفتوگو را بخوانید.
در کارنامه فعالیتهای صحرا فیلم و پیش از آن کادر فیلم، وقتی نگاهی میاندازیم، بهرغم اینکه صحرا فیلم یک تهیهکننده بخشخصوصی در حوزه سینما است اما کیفیت تا اندازه قابل توجهی در فیلمهای این دفتر دخیل است. چگونه این کیفیت را در کارهایتان لحاظ کردهاید که هم با تماشاگر ارتباط برقرار کنید و هم در گیشه موفق باشید؟
طبیعی است که وقتی به سراغ کارگردانی مثل داریوش مهرجویی میرویم که بیاید فیلم بانو را برای ما بسازد، در حقیقت داریم سفارش یک فیلم درجه یک به لحاظ کیفی را میدهیم. به هر حال همیشه کیفیت برای ما در درجه اول اهمیت بود. دوست داریم با تفکر کیفی مثبت کار سینما را شروع کنیم. به همین دلیل هم باید مقداری بیشتر بودجه صرف میکردیم و همین امر باعث شد مقداری از فروش گیشه سینما دور بمانیم.
اگر از گیشه فروش خوبی نداشتید، پس چطور ادامه دادید؟
فیلم دندان مار اگر منجر به یک فروش خارجی به شبکه ZDF نمیشد پولش را در نمیآورد، پرده آخر که یکی از پرجایزهترین فیلمهای ایرانی است از سال ۶۹ تا همین حالا که ما داریم صحبت میکنیم، هنوز بدهکار است و هیچ حمایتی از آن صورت نگرفته است. بانو و رقص خاک در یک سال ساخته شده و هر دو توقیف شدند و هفت سال بعد بدون این که یک نما از این فیلمها حذف شود اکران شد و ما فقط هفت سال سرمایهمان خوابید، به هر حال ما با عشقی که به کار داشتیم ادامه دادیم.
با این اوصاف در سالهای ابتدایی تقریبا فقط ضرر دادهاید تا سود کرده باشید. میتوانم بپرسم تعریف شما از بخشخصوصی البته در حوزه سینما چیست؟
ما خصوصیترین دفتر فیلمسازی در ایران هستیم، ابتداییترین تحلیلش این است که بتوانی از دولت کمترین کمک را بگیری، از منابع پشتیبانی بگیری و از جای دیگر پول تهیه و به سینما تزریق کنی. معنای دیگری از این راحتتر نمیتوانم از یک دفتر خصوصی بفهمم. در نهایت ایده هم برای خودت باشد و آن ایده را تا مرحله ساخت مدیریت کنی، تهیه کننده خصوصی باید به دنبال فیلم بفروش برود و از درون فروش آن فیلمها به دنبال فیلم دلش برود، مثل روسری آبی، مثل یکبار برای همیشه یا بانو. ما ثابت کردهایم به دنبال این فیلمها هستیم. از طرف دیگر هم اگر قرار باشد اصل ۴۴ قانون اساسی مبنی بر خصوصیسازی نظامهای مختلف جامعه صورت بگیرد، ما در صف اول موافقان آن هستیم و دوست داریم این اتفاق بیفتد.
خودتان گریزی زدید به بحث اصلیای که قرار بود دربارهاش گفتوگو کنیم. این دوست داشتن یک بحث است، نکته دیگر این است که بعضیها که در ظاهر میگویند موافق اجرایی شدن این طرح هستند اما از سوی دیگر با سنگ اندازیهای خود مانع اجرای کامل این طرح میشوند. چون منافعشان در دولتی بودن سینما است و اگر سینما کاملا به بخشخصوصی واگذار شود منافعشان تحت تاثیر قرار میگیرد. اگر بتوانند جوری سنگاندازی کنند که جلوی قضیه گرفته شود، اگر هم نتوانند دست کم روند اجرای طرح به تعویق میافتد و آدمها طبعا خسته میشوند.
بحث خصوصیسازی، رویهای جهانی است. در همه چیز نه تنها سینما، در ورزش هم اگر ببینید، فیفا به شدت مقابل دولتی بودن فوتبال عکسالعمل نشان میدهد. در حوزه سینما، این بحث فقط در این حوزه نمیگنجد، کمی گستردهتر است و بحث فرهنگ را در بر میگیرد. مقوله فرهنگ برای جمهوریاسلامی بسیار اهمیت دارد، آن قدر مهم که شاید حتی نگذارد رشد کند. آن قدر مهم است که در نطفه آن را خفه کند، آن قدر مهم است که سازمان صدا و سیما به شکل مستقیم تحت نظارت نهاد رهبری است. این نگاه جهانی به مقوله فرهنگ بود که باعث میشود این مساله برای مسوولان اهمیت دو چندان داشته باشد. یک بخش قضیه هم کاملا داخلی است. حساسیت این اتفاق قطعا بیشتر از وزارت نفت است یا جاهای صنعتی. بخشی از بحث سینما در زمینه اقتصاد است. بخش دیگر بحث این است که چگونه با سینما میشود اثر گذاشت. در حال حاضر تلویزیون بسیار پراثرتر از سینما است. پیش از این در سینما حرفهای جدیدتری زده میشد و درستترین کاری که میشد در این زمینه انجام داد این بود و این چرخه به تلویزیون منتقل میشد. در این موقع این ماجرا عکس شده است. متاسفانه همان طور که گفتید اگر اصل ۴۴ به طور کامل حاکم شود، منافع عدهای به خطر میافتد و در حال حاضر این اتفاق بسیار نامحتمل است که بیفتد.
یعنی شما امیدی به این ماجرا ندارید؟ اصلا چقدر امیدوارید به حاکمیت کامل اصل ۴۴؟
ما در هسته اصلی تهیهکنندگان سینمای ایران هنوز دچار مشکل هستیم. تهیهکنندگان الان چند دسته شدهاند. حس من این است که خیلی دوریم از این اتفاق. سینما الان ته صف اصل ۴۴ است.
چرا تصور شما این است؟
به دو دلیل، یکی اینکه خود دولت اصلا علاقهای به واگذاری سینما به بخشخصوصی ندارد، چون نشانههایی از این علاقهمندی مشاهده نمیشود. در بخشهای صنعتی شاید بتوان این ماجرا را دید،اما در موضوع فرهنگ اصلا چنین چیزی وجود ندارد. آنقدر بحث نظارتی دولت در این ماجرا قوی است که اجازه دخالت حوزههای خصوصی را به این بحث نمیدهد. چون اگر سینما خصوصی شود، حاکمیت دولت بسیار روی آن کم میشود.
خب، دولت میتواند صرفا بحث نظارتی داشته باشد.
در حوزه نگارش متن ارگانهای دولتی قطعا دخالت مستقیم دارند، این را دیگر نمیشود گفت نظارت. تا الان اجازه این کار را ندادهاند و از این به بعد هم نخواهد گذاشت.
دلیل دوم شما چیست؟
دلیل دوم این است که ما خودمان هم در درون خود دچار مشکل هستیم. ما یک جا نمیتوانیم دور یک میز جمع شویم و همگی شعار خصوصیسازی را بدهیم. ما در درون خود درگیری داریم و حرفمان یکی نیست. ضرر این ناهمبستگی به خود ما میرسد. در یک جمعبندی فکر میکنم خود ما هنوز به بلوغ نرسیدیم و نمیتوانیم بدون حضور دولت روی پای خود بایستیم.
ادامه دارد
ارسال نظر