چهره هفته
محمد خاتمی رئالیسمِ شرط و شروطی
امید ایرانمهر- گذشته از علی کردان وزیر کشور که این روزها به واسطه مسائل جنجالبرانگیز مربوط به مدرک تحصیلیاش چهره هفته که نه، چهره هر روز است، بسیاری چهرههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دیگر نیز طی هفته گذشته خبرساز شدند و به واسطه سخنان و اعمالشان تیتر سایتها و نقل جراید و نقل محافل شدند؛ در این میان اما بی شک سید یزدی تبار مسبوق به سابقه ۸سال ریاست جمهوری یکی از مهمترین این چهرهها بود، آن هنگام که پس از ماهها گمانهزنی درباره حضور یا عدم حضورش در عرصه انتخابات سرانجام برای نخستین بار به صورت جدی درباره کاندیداتوری در کارزار ۸۸ سخن گفت و به بیان دو پیششرط مهم پرداخت، که تحقق آنها، آمدن دوباره به عرصه ریاست جمهوری را برای چهرهای همانند او توجیهپذیر خواهد کرد.
پس سیدمحمد خاتمی که زمانی وزیر ارشاد مستعفی کابینه هاشمیرفسنجانی و چندسالی بعد بههمین واسطه شناختهشدهترین رقیب علیاکبر ناطقنوری لقب گرفته و پیروز انتخابات هفتمین دوره ریاستجمهوری شده بود، از پس بیش از ۱۱ سال تجربه حضور در عرصه سیاست (از ابتدای دوران
۸ ساله ریاست جمهوری تا پایان آن به علاوه سه سال دوران ریاست محافظهکاران بر دستگاه اجرایی کشور) که بیشک او را بسیار پختهتر از خاتمی سال ۷۶ کرده است؛ حضور دوبارهاش در کارزار ورود به ساختمان خیابان پاستور را چنین مشروط کرد که «با ملت بر سر خواستههایشان به تفاهم برسد» و «امکان عملی شدن برنامهها» به وجود بیاید. او در توضیح پیششرط اول خود از خواست تاریخی مردم ایران برای استقرار «استقلال، آزادی، پیشرفت و عدالت» سخن گفت و در تبیین پیش شرط دوم تاکید کرد: اگر واقعا امکان اجرای برنامهها وجود نداشته باشد و موانعی بر سر راه قرار گیرند، ارائه بهترین و کاملترین برنامه به مردم نیز به منزله اغوا و فریب مردم است. این اما تمام حرف رییس بنیاد باران نبود که وی در دیدار با مدیران خبرگزاری ایلنا، نگرانی خویش از نتیجه انتخابات که نقل محافل رقبا و رسانههای نزدیک به دولت در ماههای اخیر بوده است را نیز رد کرد و با صراحت گفت: بعضا مطرح شده است که خاتمی به شرط پیروزی به میدان انتخابات وارد میشود، در حالیکه با تجربه دوبار حضور در انتخابات و با توجه به امواج و بازخوردهایی که از جامعه دریافت میکنم و محبتی که به من در سطح وسیع ابراز میشود، نگرانی از این بابت ندارم، اما قصد هم ندارم به هر قیمتی به قدرت دست یابم.اینگونه بود که رییس جمهور سابق با چهرهای که او را برای ایجاد زمینههای حضور در عرصه رقابت با رییس فعلی دولت (که مسلما یک پای هر رقابتی در انتخابات آینده خواهد بود) بسیار مصممتر از قبل نشان میداد، در سیبل اخبار رسانهها قرار گرفت و موافقان و مخالفان خویش را بر آن داشت همه دست به کار و هرکس از ظن خود یار او شود تا با مروری مجمل بر جملات اخیرش، تحلیل شخصی و گروهی خویش را از اعلام این پیششرطها توسط خاتمی بیان کند. اینچنین بود که برخی این پیششرطها را «لازمه» حضور در ساختار حاکمیت دانستند و ایستاده بر شانههای همین استدلال موافقتشان را با شروط خاتمی اعلام داشتند و بعضی دیگر شفافیت کافی را در پیششرطهای مذکور ندیدند و کلیگویی خاتمی را به نقد کشیدند تا شاید رییس جمهور سابق را به صریحتر سخن گفتن فراخوانند و در عین حال سخنان اخیر وی را به منزله یک گام پیشی گرفتن خاتمی از هواداران دوآتشهاش قلمداد کردند و شخص وی را واجد نگاهی «رئالیستتر» یافتند. در این میان اما جالبتر از همه واکنش روزنامه کیهان بود؛ روزنامهای که دو ماه قبل سخن از ردصلاحیت رییس جمهور سابق در صورت ورود به انتخابات دوره دهم به میان آورده بود و چندی پیش در چرخشی آشکار از حضور وی در انتخابات به منزله فرصتی تاریخی برای
وزن کشی اصولگرایان و رقیبانشان حمایت کرده بود، این بار خاتمی را به واسطه پیششرطهای اخیرش متهم به «تلاش برای ساختارشکنی» و جذب رای افرادی «غیر از طیفهای مومن و انقلابی» کرد!
اینهمه اما مانع از خاتمی نشد که دو روز پس از اعلام شروطش، نگرانی خویش را از راه و روش حاکم بر اداره امروز کشور اعلام کند. وضعیتی که از دیدگاه او نه به نفع انقلاب است، نه به نفع اسلام و نه به نفع مردم. اینچنین بود که «سید اصلاحطلبان» گامی دیگر به کاندیداتوری در انتخابات نزدیک شد. انتخاباتی که برای نخستین بار پس از انقلاب به واسطه حضور دو رییس جمهور پیشین در عرصه، مردم را به انتخاب میان «دو راه طی شده» فرا میخواند. راه خاتمی یا راه احمدینژاد؟
ارسال نظر