آنتن - به بهانه نمایش سریال روز حسرت
شبنشینی در جهنم یا جهنم زیرورو!
امیررضا طاهریان:روز حسرت در ماه رمضان سال ۸۷ تبدیل به تاسف و پشیمانی و البته حسرت مخاطب تلویزیون شد. واقعا خیلی دوست دارم بدانم در تفکر بیبدیل مدیریت شبکه یک سیما چه میگذرد که این قدر دوست دارد در جایی که ایشان مدیر است مرتب اجنه و شیطان نشان تماشاگر تلویزیون بدهد و دستآخر او را به راه راست هدایت کند. امسال هم که تصویر بیهمتای دیگری از ماورا صفحه تلویزیون خانهها را در بهترین ساعت نمایش روز به خود اختصاص داد و البته جز نگاه یکسویه و فیلمفارسیوار به مساله دین چیزی عاید تماشاگر نکرد. اساسا سوالی که مطرح است این است که این همه تصویر کج و معوج و این همه آدمهای دربوداغان در کجای منطق تصویری میتوانند به باور تماشاگر در بیایند. پایان سریال هم که یک شاهکار به تمام معنای ماورایی بود. پس از اینکه نرجس خانم با خوابهای متوالی، بهشت و جهنم، برزخ را نشانمان دادند، در آخر نمایش جهنم، آخر خلاقیت تصویری کارگردان سریال را رقم زد. بیتعارف شرمندهام از این که باید بگویم تصویر جهنم در فیلم دهه سی ساموئل خاچیکیان به نام«شبنشینی در جهنم» هم باورپذیرتر از چیزی بود که سیروس مقدم تصویر کرد هم به لحاظ اجرایی قویتر. ضمن این که تناقص آشکار را میشد در این تصویر فهمید. حاج رضا زمانی که به دنبال مادر مسعود به شیراز میرود به همسر دوستش میگوید: «مادر مسعود بعدا زن خوبی نشد؟ عوض نشد؟» یا چیزی شبیه این. یعنی این که آدمها ممکن است تغییر کنند و خدا هم آنها را ببخشد. اما در صحنه جهنم حکم یکسویه کارگردان سریال نسبت به آدمهای سریال، ایشان را در حکم
نعوذ با... خالق هستی قرار میدهد و برای آدمها حکم صادر میکنند. پایان سریال هم که دیگر قابل ذکر نیست. پیام به این مستقیمی که میگوید؛ قانونی در جهان وجود دارد که مجازات را در همین جا باید پس بدهی. مسعود روی تخت میافتد و فلج میشود و قرینه معصومه در ابتدای سریال به سرنوشت خود میاندیشد. در این مجال کوتاه صرفا باید تاسف خود را از این همه هزینه و بودجه برای تصویر یک چیز من در آوردی ذکر کرد که نه به درد دنیای آدمها میخورد، نه به درد آخرتشان. این دیالوگ آخر را به زبان خود سریال نوشتم تا همین آقایان هم متوجه شوند چه دسته گلی به تماشاگر هدیه داده اند.
ارسال نظر